حجت الاسلام محمدرضا مصطفی پور درباره فلسفه تحلیلی و دلیل پیدایش آن به خبرنگار مهر گفت: فلسفه تحلیلی فلسفه ویژه غربی هاست. این فلسفه برای آنها تازگی دارد ولی برای ما اینگونه نیست. فلسفه تحلیلی فلسفه ای است که گزاره ها را تحلیل می کند. از همین رو باید گفت ما در گذشته از این نوع فلسفه برخوردار بودیم اما نه در فلسفه؛ بلکه در علم اصول معمولاً کار ما تحلیل است. علم اصول دو بخش دارد یک بخش علومی است که مربوط به الفاظ و بخش دیگر علوم عقلی است. در قسمتی که مربوط به الفاظ است ما با تحلیل الفاظ و گزاره ها سرو کار داریم. بحث اوامر، نواحی، مقدمه واجب، مطلق، معین، مجمل و ... اینها همه مسائلی است که امروز در یک دایره گسترده تر در فلسفه تحلیلی مطرح می شود.
وی افزود: این طور نیست که آنها اصلاً نوآوری نداشتند، اما به هر حال اندیشمندان ما خیلی پیش تر از آنها فلسفه تحلیلی را بکار می گرفتند حتی در فلسفه نیز به تحلیل می پرداختند. غربی ها چه در قرون وسطی و چه بعد از آن با مشکلات و ابهامات فراوانی در فلسفه مواجه بودند از همین رو فلسفه تحلیلی را ایجاد کردند تا این شاخه از فلسفه به نیازها و ابهامات آنها پاسخی دهد. به هر حال ما نیز از تجربیات دیگران به طور طبیعی استفاده خواهیم کرد.
حجت الاسلام مصطفی پور درباره عدم نظام سازی متفکران امروز برخلاف اندیشمندان گذشته گفت: نظام سازی علوم به این صورت نیست که در هر دوره و در هر زمانی اندیشمندی حضور و ظهور به عمل رساند و نظامی از علوم ارائه بدهد. این موضوع در دوره های مختلف متفاوت است. به عنوان مثال ارسطو به تناسب زمان خود نظام جدیدی از مجموع علوم خود ارائه داد و اسم این مجموعه علوم را فلسفه یا حکمت گذاشت. ارسطو آگاهی ها را به حوزه های نظری و عملی تقسیم کرد. هر کدام از حوزه های نظری و عملی به سه بخش تقسیم می شوند. در بحث نظری صحبت از طبیعیات و ریاضیات بود و در قسمت عملی سیاست متون و ... را مطرح کرد. این نوع از طبقه بندی علوم حدود 20 قرن بر جهان بشری حاکم بود، تا اینکه بعد از رنسانس افرادی مثل فرانسیس بیکن نظام سازی جدیدی از علوم ارائه و در روش ارسطویی تحولاتی ایجاد کردند و مطالب جدیدی نیز به آن نظام سازی افزودند.
استاد دانشگاه خوارزمی ادامه داد: ما در دنیایی که زندگی می کنیم که علوم تحت عنوان نظام سازی، طبقه بندی نمی شوند چراکه دایره علوم به قدری وسیع و گسترده شده است که اندیشمندان فقط توانستند علوم را به دو دسته تقسیم کنند، یک دسته علومی که با طبیعت کار دارد و روشی که در آنجا استفاده می شود تجربی است بنابراین عنوان علوم تجربی را بر آن گذاشتند و یک علوم انسانی که متعلق این علم، انسان است و رفتارها و ویژگی های او.
وی تصریح کرد: بنابراین اینگونه نیست که در هر دوره، نظامی جدیدی از علوم ارائه شود، معمولاً بر اساس تحولات جدیدی که در علوم ایجاد می شود و دایره علوم گسترش پیدا می کند و با توجه به نیازهایی که انسان دارد یک طبقه بندی جدید در علوم ایجاد می شود و این نیاز به گذر مدت زمان طولانی مثلاً به اندازه قرن های متمادی دارد.
نظر شما