به گزارش خبرگزاري "مهر" ، نشريه القدس العربي در مقاله اي به بررسي تحولات عراق و افزايش حملات عليه اهداف آمريكا در عراق و ناكامي آمريكايي ها دراين كشور و سرانجام به شكست آنان پرداخت .
نويسنده در اين مقاله با ذكر اين مطلب كه تابستان عراق هميشه همراه با حرارت طاقت فرسايي بوده است نوشت بيشتر انقلاب ها و كودتاهاي نظامي در ماه هاي فصل تابستان درعراق به وقوع مي پيوندد. شايد بتوان گفت بزرگترين اين حوادث حمله نظامي عراق به كويت بود كه نه تنها حمله به نقشه خاورميانه نبوده بلكه تهاجم به نقشه جهاني نيز بوده است.
درادامه اين مقاله نويسنده مي نويسد تمامي دلايل و شواهد موجود درعراق براين موضوع تاكيد دارد كه همه فصلهاي سال آينده عراق همراه با حوادث بسيار داغ و پر حرارت خواهد بود. اين درحالي است كه هم اكنون هنگامي كه سخن از تحولات كنوني اين كشور به ميان مي آيد ديگرنمي توان هيچ فرقي بين تابستان و زمستان آن قايل شد.
دراين مقاله نويسنده با اشاره كلي به حوادث و تحولات عراق درواقع با بيان عميق بودن اين حوادث به حوادث فصل تابستان جاري كه دراين كشوردرحال وقوع است اشاره مي كند .
نويسنده مقاله القدس العربي درادامه به اين موضوع پرداخته است كه اگر ازتابستان جاري به بررسي حوادث رخ داده درعراق بپردازيم شاهد آن خواهيم بود كه ميزان خسارت هاي سياسي و جاني وارد شده به آمريكايي ها ازحد متوسط نيزفراتررفته است به طوري كه در ماه جولاي (تير) گذشته به بيش از 70 عمليات انتحاري عليه اهداف آمريكايي يا پادگان هاي وابسته به پليس عراق رسيده است . در پي اين حوادث دست كم 20 سرباز آمريكايي كشته شدند. مساله اي كه با اظهارات ديك چني معاون رييس جمهوري آمريكا كه طي آن به شهروندان آمريكايي مژده داد مقاومت درعراق نفس هاي آخرش را مي كشد ، كاملا درتضاد است.
اين مقاله درادامه به اين موضوع پرداخته است كه مقاومت درعراق از سوي بعضي ازعناصر رژيم سابق حزب بعث و گروه هاي مسلمانان افراطي شروع شده است ، اما درحال حاضر تاحدودي عراقي ها را نيزدربرگرفته است چراكه آنان نيزبه تدريج اين موضوع را احساس كرده اند كه ازسوي دولت آمريكا و عراقي هاي هم پيمان با آنان كه سوار برتانكها به عراق بازمي گردند، فريب خورده و گمراه شده اند.
همچنين درادامه اين مقاله تاكيد شده است شواهد موجود حاكي از آن است كه جورج بوش رييس جمهوري آمريكا به تدريج به درك ميزان خسارت هايي كه درعراق به وي وارد شده است رسيده ، اما به دليل خصلت جنگ طلبانه اش ازاعتراف آشكار و علني نسبت به اين شكست طفره مي رود. هرچند كه درعمل يعني طي دو سفر دونالد رامسفلد وزير دفاع آمركا به بغداد دركمتر از 3 ماه به اين مساله اقراركرده است.
درادامه با اشاره به اعلان اخير دولتمردان آمريكا نسبت به كاهش تعداد سربازان آمريكايي به نصف يعني خروج80 هزار سرباز تاكيد دارد كه اين اعلان نيز به نوعي آغازي براي خروج از اين تنگنايي است كه از سوي محافظه كاران جديد آمريكايي طراحي شده بود.
دمكراسي كه اين طراحان جنگ به آن مژده داده بودند وهمچنين برتبديل اين دمكراسي موهوم به نمونه والگويي درمنطقه تاكيد داشتند دورازدسترس است. شهروند عراقي همچنان درانتظار آب ، برق و برقراري امنيت در كشور خود است . همچنان براي تهيه ضروريات كودكانش با حوادث و مشكلات دست و پنجه نرم مي كند. واين همان دمكراسي است كه درذيل اولويتهاي مدعيان دمكراسي گنجانده شده است.
درپايان اين مقاله براين مساله تاكيد شده است كه بوش و توني بلر به زودي اين مساله را درك خواهند كرد كه حمله به عراق بزرگترين اشتباه استراتژيكي بوده كه اززمان بحران سوئزبه آن مرتكب شده اند و اگربگوييم شدت بحران سوئزدرمقايسه با بحران عراق و نتايج فاجعه آميز آن كمتر و اندك بود ، مبالغه نكرده ايم . چراكه بحران سوئز با عقب نشيني نيروهاي انگليسي ، آمريكايي و اسراييلي خاتمه يافت اما عقب نشيني نيروهاي آمريكايي و انگليسي ازعراق حتي اگراتفاق بيفتد هرگز پاياني براي اين بحران نخواهد بود بلكه آغازي براي آن است. اين جنگ به تندرويان زندگي دوباره بخشيد و به مامن و پناهگاهي براي القاعده و غير آن تبديل شد. بحران سوئز آغازي براي فروپاشي امپراطوري انگليس بود و بحران عراق شروعي براي سقوط امپراطوري آمريكا مي باشد.
نظر شما