خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: رضا رسولی از جوانترین اعضای انجمن قلم ایران و عضو هیئت مدیره انجمن در 6 سال گذشته بوده است. وی روز گذشته با حضور در خبرگزاری مهر به تشریح ایدههایی پرداخت که برای عضویتش در انجمن در سال جاری آنها را مطرح کرده و البته برایش چیزی بیشتر از رای آوردن و عضویت در هیئت مدیره به ارمغان نیاورده است.
رسولی که حرفهایش از نیاز به نوسازی در انجمن حکایت دارد، در این گفتگو اظهار میکند که از هیئت مدیره انجمن خواسته تا باب نقد انجمن را در فضاهای فرهنگی باز کنند. این گفتگو را در ادامه میخوانید.
جناب رسولی! دوست دارم قبل از هر چیز موضع شما و نگاهتان در مورد انجمن قلم را جویا شوم.
انجمن قلم ایران فعالترین تشکل صنفی شاعران و نویسندگان ایران است که از سابقه خوبی برخوردار است و جمع قابل توجهی از اصحاب صاحب نام قلم در ایران آن را با محوریت آقای سرشار ایجاد کردهاند. ایشان هم انصافاً زحمات زیادی در سالهای اخیر برای انجمن کشیدهاند. در دورههای مختلف انجمن نیز دوستانی بودهاند که نامشان را زیاد میشنویم؛ مانند آقایان محسن پرویز و زنوزی جلالی و یا خانم تجار که زحمات زیادی را برای انجمن کشیدهاند.
من روایتهای متعددی از دوستان موسس انجمن شنیدهام که مدعیاند آقای سرشار بعد از شکلگیری ایده تاسیس انجمن به جمع موسسان دعوت شدهاند، ولی به تدریج در این سالها محور انجمن شدهاند.
آقای سرشار در سه دوره قبل که آقای ولایتی هم جزو کاندیداهای ریاست انجمن بودند، در معرفی خود از جا بلند شدند و گفتند: «تف به ریا! من موسس انجمن بودهام.» و واقعیت هم همین است.
اما روایت برخی دیگر از موسسان، این را نمیگوید. روایتهایی که از افرادی چون سیدمهدی شجاعی و مریم صباغزاده میشنویم.
البته چند روز قبل در جلسه هیئت مدیره که بحث و سابقه را مطرح میکردیم، آقای سرشار اعلام کرد که آقای پرویز پیشنهاد دهنده ایجاد انجمن بودهاند و به ایشان (سرشار) گفتهاند که چرا مجموعهای تشکیل نمیدهید که نویسندگان انقلابی و حزباللهی را در خود جمع کند که آقای سرشار به او پاسخ داده چرا خود شما این کار را نمیکنید و آقای پرویز عنوان کرده که کسی گِرد من جمع نمیشود و خوب است شما محور باشید. حالا بهتر است از این موضوع بگذریم. من قلبا قائل به این هستم که در تمام هیئت مدیرههای انجمن زحمات زیادی برای کادرسازی و تولید محتوا و ارائه خدمات فرهنگی، تالیفی و انتشاراتی صورت گرفته است.
یعنی شما از وضع موجود راضی هستید؟
معتقدم اقدامات صورت گرفته هم لازم بوده و هم کافی، اما حرف من این است که باید چند اتفاق دیگر هم بیفتد که مهمترینش توسعه ارتباطات انسانی در انجمن است. تشکلها و انجمنها قبیله نیستند که اگر بگوییم رئیس قبیله انتخاب شده، او میتواند بگوید من یک قبیله دارم و هستم. تشکلها قائم به افراد و مجموعه شکلدهنده افرادشان هستند. هرچه کیفیت شاعران و نویسندگانی که ما در انجمن قلم دعوت به حضور کنیم افزایش داشته باشد به اهمیت مقبولیت و جایگاه انجمن افزوده میشود.
وقتی ما صحبت از فراگیری انجمن قلم میکنیم، این فراگیری با دویست و اندی نفر شکل نمیگیرد. چند سال قبل تابحال اعلام شده که اعضای انجمن تغییری نکرده و این برای ما نقص است. اصلا نمیگویم هر نویسندهای با هر داشته و ارتباطی بیاید و عضو انجمن شود. حرف من این است که هر نویسنده متدین و متعلق به جبهه فرهنگی انقلاب باید عضو شود. در این تعریف میبینیم که دو گروه امروز جایشان در انجمن بسیار خالی است. یکی صاحب قلمان پیشکسوت و دیگر انبوهی از جوانان شاعر و نویسندهای که در سالهای اخیر به ادبیات انقلاب پیوستهاند. این بر میگردد به ساختار مدیریتی انجمن که باید شرایط را برای جذب نیروهای تازه ایجاد کند.
اما این نظر شما گویا با خواست اکثریت انجمن همخوانی ندارد. گویا پنجاه و دو ـ سه درصد از اعضاء رای دادهاند که هیئت مدیره سابق ابقاء شود و مدیریت انجمن هم تغییری نکرد. همه اینها یعنی عزمی در اعضاء برای تغییر رویه جاری در انجمن وجود ندارد.
ببینید! اگر آن توسعهای که من میگویم در جذب اعضاء اتفاق افتاده بود، ممکن بود ترکیب هیئت مدیره تغییر کند. از سوی دیگر اگر باقی اعضاء عضو انجمن شرکت میکردند، شاید اتفاق دیگری رقم میخورد. به نظرم این وظیفه هیئت مدیره است که شرایطی را فراهم کنند تا افرادی شایسته بتوانند به عضویت انجمن درآیند. ما نمیتوانیم انجمن را خالی از عضو و کم عضو ببینیم و تنها به افراد رکود پیدا کرده فعلی بسنده کنیم. ما امروز شاهد یک داستان تلخ در انجمنیم که یک عقبگرد منفی برای آن به شمار میرود. به عبارت دیگر افراد شاخصی را میبینیم که عضویت آنها لغو شده است. خب به ظاهر و مطابق با اساسنامه انجمن افرادی را میبینیم که در جلسات و مجامع نبودند و مشارکت نداشتهاند و حق عضویت نپرداختهاند.
به همین دلیل باید اخراج شوند؟
اخراج، کلمه خوبی نیست. بهتر است بگوییم لغو عضویت که تنش و تلخی ایجاد نشود. ما الان در دورهای نیستیم که بخواهیم واگرایی ایجاد کنیم و بر عکس باید سراغ همگرایی برویم. یکی از دلایل اصلی که باعث شده عضو جدید به انجمن وارد نشود، برخی سوء تفاهمها و اختلاف نظرها در انجمن بوده است. کل آن سوء تفاهمها را میشود در یک بقچه جمع کرد. یا به دور انداخت و یا بازش کرد و دید چی در آن است و دانه دانه آنها را بررسی کرد. پدرکشتگی که نیست. حیف است در جبهه فرهنگی انقلاب، شاهد انشقاق و تلخی باشیم.
اما طیفی از اعضای شاخص انجمن معتقدند که در انجمن تحمل مخالف وجود ندارد. آنها میگویند رفتار انجمن در مقابل اعضایی که نظرات متفاوتی دارند، پر از دافعه است.
من به زعم و توان خودم و به خاطر همین نکتههاست که اصرار دارم انجمن باید در سالهای پیش رو دست به یک نوسازی و بازسازی در درون خودش بزند. انجمن امروز باید از نظر رفتار حرفهای و ساختار سازمانی دست به اصلاح خویش بزند. همه میدانیم که یک تشکل صنفی امروز در حکم یک سازمان است و نیاز به نیروی انسانی متخصص و باکس سازمانی دارد. انجمن چون یک سازمان دولتی نیست، ما انتظارمان از آن زیاد است. انجمن قلم سازمان دولتی نیست که با فرآیند کند و بطئی و زمانبر و آکنده از گرفت و گیر اداری همراه باشد. در مدیریت امروز بیش از سه دهه است که سازمانهای پویا و شاخص خودشان را هرچند وقت یک بار؛ لااقل پنج سال یک بار، خودشان را بازسازی و نوسازی میکنند. انجمن هم نیاز به این مسئله دارد تا دائم دست نیاز به سوی فلان وزاتخانه دراز نکند.
البته برخی دوستان جدا شده از انجمن هم باید جلو بیایند و یک دوره ارتباط تازه ایجاد کنند. نباید منتظر باشند تا کسی نازکش آنها باشند. باید خودشان برای اعتقادشان کاری کنند.
شما یک نفر هستید. به قول خودتان این ایدهها و افکارتان چطور میخواهد محقق شود؟
من در اقلیت محض هستم. تلاشم را میکنم. نظر من این است که انجمن باید در موقعیتی قرار بگیرد که حتی در فرآیند انتخاب وزیر ارشاد هم تاثیرگذار باشد و به کمیسیون فرهنگی مجلس هم خط بدهد. اگر امروز دیدیم این اتفاق نیفتاده باید این را جبران کنیم. نباید کاری کنیم که انجمن به سوی انزوا برود. ادبیات دنیا و ایران در حال توسعه است. هر نویسنده و شاعری برای خودش یک سازمان است. الان چند جوان میتوانند در ایران یک جشنواره ادبی ایجاد کنند و اسپانسر بگیرند.
من چند کار میتوانم بکنم. یکی اینکه حرف بزنم و ایدههایم را مطرح کنم. دو اینکه ایدههایم را به هیئت مدیره منتقل کنم. مطمئنم با اینکه در اقلیت هستم، اما اعضای هیئت مدیره هم افرادی منطقی هستند و حرف منتقدان را میشنوند و به آن توجه میکنند. موضوع دیگری که من اصرار دارم باز کردن باب نقد از انجمن است. نباید از آن ترسید. نقد که وارد شدن به حریم شخصی کسی نیست. نه نقد شدن دلهره دارد و نه نقد کردن. نقد اتفاقات خوبی را برای انجمن رقم میزند و چه بسا دوستان رفته با نقد به انجمن بازگردند.
در کنارش به نظرم باید جلسه گفتگوی درونسازمانی در انجمن ایجاد کرد تا به بازیابی دوستان قدیم و جذب افراد تازه منجر شود. این نشستها میتواند یک صبحانه، ناهار یا عصرانه کاری باشد. این پیشنهادی است که باید در هیئت مدیره مطرح شود تا باهم درباره گذشته و امروز انجمن حرف بزنیم. من امیدوارم که این اتفاق بیفتد. قدرت بیان چهره به چهره خیلی مهمتر از جدلهای کاغذی است.
جناب رسولی! در سالهای دور حرکتهای خوبی برای استقلال مالی انجمن انجام شده بود، اما به ناگاه متوقف شد و حتی امروز از ظرفیتهای موجود در انجمن هم برای درآمدزایی استفاده نمیشود. شما فکر میکنید این مشکل قابل رفع شدن است؟
لازمه هر سازمان غیردولتی، استقلال مالی است تا با رفت و آمد دولت دچار مشکل نشود. وقتی ما به اقتصاد فرهنگ بیتوجه باشیم، این میشود که حتی برای برگزاری یک همایش سالانه انجمن قلم هم منتظر دیگران باشیم. در سالهای گذشته برای استقلال انجمن کارهایی شده. مثل ایجاد کتابفروشی انجمن و یا انجام برخی پروژههای مشترک با برخی دستگاههای فرهنگی که آقای سرشار دنبالش بود، اما هیچ کدام جز کتابفروشی ما درآمد پایداری ندارد. ما تا کی باید معطل دریافت کوچکترین حق عضویت اعضایمان باشیم؟
یکی از برنامههای من در دوره تازه افزایش امکانات رفاهی و معیشتی در انجمن است. این حق اهالی قلم است که تشکل صنفیاش به او خدمات دهد. الان انجمن روزنامهنگاران مسلمان در حال تحویل دومین سری از منازل صندوق تعاونی اعضاء است. چرا نباید انجمن قلم چنین کاری بکند؟
خب چرا؟
چون نتوانستیم خوب ارتباط بگیریم و اقداماتمان را فراتر از دستگاههای فرهنگی بدانیم. یادمان نرود که الزاما مشتری خدمات فرهنگی ما وزارت ارشاد نیست. سازمانهای صنعتی هم نیاز به کتاب و برنامه و جلسات آموزشی دارند؟ چرا ما وارد نشدهایم و نتوانستیم گروه مرجع شویم؟ انجمن باید خودش را به یک سازمان مرجع برای چنین کارهایی مبدل کند.
من قبول دارم که صرف داشتن یک ایده خوب کافی نیست و باید اتفاقات دیگری هم بیفتد. نخست تغییر در ساختار سازمانی انجمن. البته دوستان میگویند این نیاز به پول دارد. در حالی که من میگویم ما نظام کارمندی نمیخواهیم آنجا راه بیندازیم. بلکه باید با ایجاد انگیزش در اعضا آنها را پای کار بیاوریم. بخشی هم به صورت نیروی پروژهای تعریف کنیم.
نکته دوم تغییر رویکرد و برنامههای انجمن است که خلاصه شده در دو ـ سه موضوع جایزه قلم و فصلنامه اصحاب قلم و اقلیم نقد. اگر تغییر رویکرد دهیم برنامههای جدید ما امکانات خودش را هم میآورد.
نظر شما