چهاردهم آبان ماه که از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان روز فرهنگ عمومی معرفی گردیده است، فرصتی است برای بازخوانی پرونده فرهنگ و فرهنگ عمومی.
پرونده ای که هیچگاه بسته نشده و نخواهد شد و اصولا توسعه وتعمیق آن موضوعی است که همیشه داغ و تازه است و هیچگاه سرد و کهنه نمیگردد.
فرهنگ عمومی شبکه به هم تنیده، قدرتمند و مؤثر از دانشها، گرایشها و منشهای عمومی جامعه است که در عین ابهام و نامرئی بودن، وجود و حضورش در جامعه احساس می شود و با قدرت خویش در سرتاسر زندگی، ما را تابع خود می سازد.
«فرهنگ عمومي عبارت است از مجموعه منسجم و نظام يافتهاي از اهداف، ارزشها، عقايد، باورها، رسوم و هنجارهاي مردم متعلق به يك جامعه بزرگ، قوم يا ملت» بنابراين فرهنگ عمومي، شامل تمامي فعاليتهاي مبتني بر انديشه و عادت است كه در جهت برآوردن نيازهاي بشري بسته به انواع جوامع از نظر تاريخي، سياسي، اقتصادي، مذهبي، رفتارهاي عمومی مردم را شكل ميدهد.
همه انسانهايي كه از گذشتههاي دور تا كنون در اقصي نقاط دنيا زندگي كردهاند؛ فرهنگ داشتهاند. پس فرهنگ يك پديده عام است و هيچ گروه يا فردي در جامعه انساني نميتوان يافت كه فرهنگ نداشته باشد؛ اما از آنجايي كه اقوام و جوامع مختلف به نحو يكساني در برآوردن نيازهاي خود و برخوردشان براي رفع نيازها يكسان نبوده است، طبيعتاً فرهنگ خاص خود را ساخته و پرداختهاند و از اين رو است كه در جوامع مختلف، تنوع فرهنگي به چشم ميخورد.
ليكن در يك جامعه بزرگ، قوم ياملت، بسياري از ارزشها، باورها، هنجارها، معيارها و الگوهاي رفتاري هستند كه گذشته از تكثر فرهنگي قوميتهاي مختلف جامعه، جنبه عام داشته، همگان آن را پذيرفتهاند و در يك كل اجتماعي از آن پيروي ميكنند. همين جنبههاي عام در يك جامعه بزرگ يا ملت را به عنوان «فرهنگ عمومي» آن جامعه ميتوان مورد مطالعه و بررسي قرار داد.
كشور ما، ايران كه يك كشور اسلاعه، بلكه به عنوان يك فرهمي است و از دير باز داراي تمدن غني ايراني و ارزشهاي اصيل ميباشد، به مقوله فرهنگ و تعامل افراد با يكديگر نه تنها به عنوان اعضاي يك جامنگ ويژه و شناخته شده اهميت خاصي ميدهد. فرهنگ عمومي در كشور ايران مبتني بر اصول و معارف اسلامي است.
در دين مقدس اسلام غير از اينكه افراد به يك سلسله مباني فردي از نظر مسائل اخلاقي و فرهنگي معتقد هستند، يك سلسله قوانين و برنامههايي وجود دارد كه بر اساس روابط اجتماعي افراد را به يكديگر پايبند ميسازد.
اما برنامه ريزيهايي كه اسلام براي هر فرد دارد، جدا از برنامههايي نيست كه براي فرهنگ عمومي يك جامعه پيش بيني كرده است؛ به عنوان مثال وقتي اعتقاد به يك سلسله مباني فردي اخلاقي و فرهنگي مثل پاكي، درستي و حق گويي و بسياري ديگر اصول اوليه براي هر فرد در نظر گرفته ميشود، اين امر ميتواند ريشه و پايه برقراري روابط و مناسبات اجتماعي درستي را بنا نهد. بديهي است كه در چنين ديني، فرهنگ عمومي نيز بر پايه همزيستي، مودت، محبت، همكاري، همياري و كمك و دستگيري از يكديگر است.
مهرورزي و عدالت اجتماعي و ظلم ستيزي از محوري ترين اصول اسلام در فرهنگ عمومي جامعه است. در غرب وقتي فرهنگ عمومي تعريف ميشود، رفتارهاي عرفي مبنا قرار ميگيرد. اما در جامعه ما، الگوهاي رفتاري منبعث از لايههاي زيرين است كه همانا انديشههاي ديني بر آن حاكمند.
كليه سطوح يعني باورها، ارزشها، هنجارها، رفتار، عرف و شئون اجتماعي كه عناصر فرهنگ عمومي هستند، بر اساس تعاليم اسلامي شكل گرفتهاند. بنابراين اصليترين مسأله فرهنگ عمومي در ايران، كمال جويي است. و انديشههاي ديني كه وجه ارزشي دارند و بر رفتارها و مناسبات اجتماعي حاكم هستند.
فرهنگ درعين حال که ثابت بوده، تغيير پذير نيز هست. بنابراين ميتوان برخي از بنيانهاي فرهنگ عمومي را كه مطابق دين مبين اسلام نيستند، طراحي كرد و تغيير داد. به منظور اصلاح و توسعه تكاملي فرهنگ عمومي كشور بايد سطوح و زيربناهاي فرهنگي و اصول بنياني رفتارهاي فرهنگي را شناخت و زير بناها و ارزشهاي نامطلوب غیراسلامي را حذف كرد. به منظور ايجاد تغييرات مطلوب در فرهنگ عمومي جامعه ایران توجه به ابعاد سه گانه ارزشها، حوزه قوانین و ضوابط و حوزه اجرای قوانین در سطح جامعه ضروری است.
در پايان اساسيترين نكته آن است كه براي اجراي قوانين اسلامي در فرهنگ عمومي كشور و بازسازي و اصلاح فرهنگ عمومي؛ وزارتخانه ها، سازمانها و نهادها بايد بيش از آنكه خود را متولی فرهنگ مردم و هدايت فرهنگي آنان بدانند؛ خود را متولی تهيه امكانات و زير ساختها، به ويژه ساختها و ابزار لازم براي توليد و ابداع و اجراي اصول و ارزشهاي اسلامي در فرهنگ عمومي و اشاعه آن در ميان مردم بدانند.
..................
حجةالاسلام عبدالمقیم ناصحی: رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران
نظر شما