به گزارش خبرگزاری مهر، از جنبش ضد برده داري زنان در سال 1829 در آمريكا زنان متوجه مشابهت رابطه ارباب و برده با زن و شوهر در جامعه غربی شدند. اين مساله جرقه اي را در ذهن زنان غربی فعال آن زمان ايجاد كرد تا نطفه جنبش فمينيسم شكل بگيرد. آنان با ايجاد تشكل، فعاليت هاي سياسي اجتماعي خود را آغاز كردند و در قالب مشاركت و اعلاميه روح جديدي به فعاليت هاي خويش بخشيدند.در سال 1848 جنبش ضد مصرف مشروبات الكلي آمريكا جان تازه اي به تشكل زنان داد و باعث تقويت روحيه مشاركت و مبارزه براي دستاوردهاي بيشتر گرديد.
در آن زمان مردان سلطه جو در امريكا و كشورهاي غربي،به جهت مصرف مشروبات الكلي،به ضرب و شتم ووحشت زنان مي پرداختند،به طوري كه اساس مناسبات انساني به هم ريخته بود.اين جنبش بلافاصله ازآمريكا به ساير كشورهاي غربي گسترش يافت و باعث تقويت مبارزه زنان در سطح ملي و همبستگي جهاني آنان گرديد.
بين سالهاي 1861 تا 1865 مصادف با جنگ داخلي امريكا كه به جنگ شمال و جنوب مشهور شد.زنان عملا در خط مقدم نبردهاي مسلحانه شركت كرده و فرهنگ جديد زنانگي را پايه گذاري كردند.بعد از پايان جنگ،زنان هم مطالبات خاص خود را داشتند و در فرآيند دموكراسي امريكا،خواستار حق راي و حق مشاركت شدند و بر موضوع برابري زن و مرد تاكيد كردند.از اين زمان نهضت ضد مرد شكل گرفت و مساله اخلاق و خانواده در نظام پادشاهي و پدر سالاري ويكتورين به چالش كشيده شد.به دنبال اين جريانات،آموزه هاي مسيحيت نيز مورد پرسش قرار گرفت و ادعا گرديد انجيل روح مردانه اي دارد كه توسط مردان نوشته و جمع آوري شده است،بنابراين در دهه 1890 "انجيل زنان" نوشته شد.
همراه با ايدئولوژي سوسياليسم و ماركسيسم كه بنا را بر تضاد طبقاتي گذاشته بودند، ستيزه جويي در زنان اوج گرفت و ازآموزه هاي سوسياليستي در مورد زندگي اشتراكي و توليد و مصرف تعاوني و زيست جمعي زنان و مردان،براي جهت گيري هاي جديد زنان استفاده شد و بعدها اين روابط آزاد زن و مرد بدون هيچ تعهد و قرارداد مالكيتي، موجب ناديده انگاشتن اخلاق ديني در اين مناسبات گرديد و مسائلي همچون زندگي مشترك بدون ازدواج، همجنس بازي، مادران مجرد و فرزندان بدون والدين"به خصوص بدون پدر"را براي امروز به ارمغان آورد.
بعد از جنگ جهاني دوم"دهه 1950"همزمان با سرمايه داري سازمان يافته با پيشرفت،ظهور آمريكاي جديد و تغييرات در سطوح اقتصادي-اجتماعي و تولد دولت-ملت و دولت رفاه،مسائل مربوط به اشتغال و بيكاري،آموزش و كاربرد وسيع تكنولوژي در جامعه به خصوص براي خانواده ها، اوقات فراغت زيادي را به وجود آورد كه براي پر كردن آن برنامه مدوني وجود نداشت. همين خلا باعث احساس بي معنايي زنان در زندگي خانوادگي گرديد و بخش عمده اي از زنان را در جنبش هاي فمينيستي جذب نمود.
همچنين تكنولوژي هاي جديد،كارهاي سخت را آسان نمود. زنان در سايه كسب نقش هاي تازه همچون رانندگي بيل مكانيكي و كاميون، نجاري و كار در معادن به عنوان مشاغل سخت و مردانه هويت جديدي يافتند. افزايش تعداد زنان شاغل در كارخانه ها و مراكز خدماتي به خصوص زنان متاهل افزايش يافت و تعداد زنان تحصيل كرده دانشگاهي و حضور آنان در مراكز عالي تصميم گيري سياسي و اجتماعي،به طور كلي و ضعيت اجتماعي زنان را دگرگون كرده و شان و موقعيت ديگري را به آنان اعطانمود.
در جنبش سياسي-اجتماعي دهه 1960 در غرب كه مبتني بر مطالباتي همچون حقوق مدني،رفع تبعيض از سياهان و زنان،جنبش دانشجويي و ظهور چپ نو و كاهش مخالفت هاي دولتي عليه ماركسيسم و سوسياليسم بود،زنان نقش هایی را ايفا كردند. متعاقب همين جنبش، دختران دانشجوي فمينيست با پسران دانشجو بر سر مطالبات به مشاجره برخاستند و در مقابل مطالبات كلان نگر پسران،مسائل جنسيتي را مطرح نمودند ووقتي با تحقير پسران مواجه شدند جنبش راديكال فمينيستي را شكل دادند.
از دهه 1980 تا 1990 واژه جامعه پساصنعتي يا پست مدرن مصطلح شد و سرمايه داري بي سازمان در مقابل سرمايه داري سازمان يافته دوره پيشين،به منصه ظهور رسيد و دستيابي به سود بيشتر با نيروي كار آزاد،بازار آزاد كالا و سرمايه را سرلوحه خود قرار داد،بدين ترتيب دولت رفاه تضعيف گرديد و زنان كه به شدت تحت تاثير اين تحول قرار گرفته بودند،تصور كردند كه شكل جديدي از مردسالاري در قالب سرمايه داري جديد باز توليد شده است و آنان قادر به رقابت با مردان در بازار آزاد كار و كالا و سرمايه نيستند و به دليل بارداري و تربيت فرزندان،از فقدان يا تضعيف دولت رفاه آسيب مي بينند.علاوه برآن به دليل افسار گسيختگي سرمايه داري جديد، آزار و اذيت جنسي زنان به شكل نوين، در جامعه شايع شده بود. مساله جهاني شدن نيز هويت بسياري از زنان را دستخوش تغيير نمود و آنان را در فرآيند جهاني شدن فرو برد.
بر اين اساس،جنبش جديد فمينيسم پست مدرن شكل گرفت كه با رعايت گرفتن روش شناسي پست مدرنيسم،بر هويت هاي فرهنگي و محلي،بر گفتمان قدرت و معرفت و بر به رسميت شناختن جنبش هاي متنوع و گرايش هاي پلوراليستي و مركب فمينيستي تاكيد نمود.
نظر شما