۱۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۶:۰۲

استاد دانشگاه علامه طباطبایی:

مطالعات ایرانی توسعه زمینه مند نیست/مطالعات ما برعکس تحولات جهانی است

مطالعات ایرانی توسعه زمینه مند نیست/مطالعات ما برعکس تحولات جهانی است

یک عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نشست تخصصی نقد و بررسی مطالعات توسعه در ایران با تأکید بر اینکه اساسا مطالعات ایرانی توسعه زمینه مند نیست، گفت: روند تغییرات مطالعات ایرانی توسعه برعکس جهان است یعنی در حالی که در مطالعات توسعه به سمت میکرو شدن است در ایران به سمت نظریات عام و کلی است.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر عبدالرسول دیوسالار، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست تخصصی نقد و بررسی مطالعات توسعه در ایران که امروز 11 آذرماه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد در مورد بازخوانی انتقادی مطالعات ایرانی توسعه به ارائه سخن پرداخت.

وی در ابتدای سخنانش با بیان اینکه ناکارآمدی نسبی در حوزه مطالعات توسعه در ایران باید آسیب شناسی شود تا مشخص شود از کجا نشأت می گیرد، گفت: تأخیرات و مباحث زمانی در ورود مباحث توسعه ای جهانی به ایران خیلی مهم است. انتقاد اصلی ما به مطالعات متأخر توسعه در ایران است که در دو حوزه می توان آنرا آسیب شناسی کرد؛ یکی ناسازگاری مطالعات ایرانی توسعه با مسائل جهانی است.

وی با بیان اینکه اساسا سازگاری معنایی و زمانی مباحث توسعه در ایران با مباحث روز توسعه در جهان وجود ندارد، افزود: اساسا شاهد تحولاتی در سطح جهانی مطالعات توسعه هستیم. تفاوت اساسی عمیق تر شدن و لایه ای تر شدن مباحث توسعه از گذشته های نه چندان دور با وضعیت معاصر است.

دیوسالار در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه سه تحول اساسی بعد از جنگ جهانی در این حوزه اتفاق افتاده است که در شکل گیری مطالعات جدید توسعه نقش داشتند، اظهار داشت: اولین تحول سیاسی ـ ایدئولوژیک یا انسانی اجتماعی در مطالعات توسعه است. آنچه تحت عنوان بررسی های مطالعات توسعه در دنیا رخ داد تغییر و شیفت از ادبیات سیاسی به ادبیات ایدئولوژیکی بود یعنی کارکردهای هژمونی را با خودش به همراه داشته است.

این محقق و نویسنده کشورمان با بیان اینکه در سالهای اخیر تا حد زیادی تلاش شده که کارکرد ایدئولوژی یا هژمونی از آن بیرون کشیده شود و به سمت کارکردهای انسانی و اجتماعی حرکت کند، گفت: ملاحظات جنگ سرد و امنیتی سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم از مطالعات توسعه گرفته شده است. اما همچنان گرایش ما به سمت نظریاتی است که پیش از دهه 80 مبنای ضمنی مطالعات توسعه بوده است.

وی تأکید کرد: این شیوه نگاه ما به تحولات نظریات جهانی توسعه و نحوه بهره برداری ما از نظریات توسعه و آنچه که در دنیا دارد اتفاق می افتد تأثیر دارد. گذار از این تحول ضروری به نظر می رسد. نکته دوم که تقریبا در همین دوره زمانی است و به ویژه از دهه 90 به بعد مطرح می شود تغییر و تحول از ساخت گرایی در نظریات توسعه به سازه انگاری در نظریات توسعه است.

این کارشناس توسعه در ادامه سخنانش تصریح کرد: نکته کلیدی که در این بحث مطرح است این است که نظریات توسعه دارد این مبنا را انتخاب می کند در صورتی که واقعیت اجتماعی براساس جامعه ساخته می شود. چند نکته مهم از این تحول قابل استنباط است، مهمترین آن این است که اساسا نظریات متأخر توسعه دارند به این سمت حرکت می کنند که کارگزاران توسعه یعنی انسانها (کسانی که توسعه قرار است بر روی آنها اتفاق بیفتد) را بررسی می کنند به جای ساختارها و نهادهای بزرگی که قبلا مورد تأکید بود.

دیوسالار با اشاره به اینکه سطح تحلیل در تحولات جهانی مطالعات توسعه تغییر کرده، گفت: سطح تحلیل که پیش از این «ماکرو» بود به «میکرو» تبدیل شده است. این تغیرات دو درس کلیدی برای ما دارد: یکی اینکه واقعیت این است که به نظر می رسد دوره فرانظریات یا نظریات عام یا کلان توسعه به پایان رسیده است و تجربه جهانی دارد نشان می دهد که اساسا نظریات کلان و عام مثل نظریه مدرنیزاسیون یا نظریه وابستگی، نمی تواند برای ساختار اجتماعی یک برنامه کلی تنظیم کند و با تغییر برخی از مؤلفه ها می توان این تغییرات را ایجاد کرد که به نظر می رسد ما از این دوره عبور کردیم و لذا اهمیت بسیار زیادی دارد که این تغییرات را درک کنیم.

وی افزود: اگر تغییرات مطالعات توسعه در ایران را خصوصا در چند سال اخیر نگاه کنیم درست برعکس تغییرات جهانی داریم حرکت می کنیم یعنی داریم به سمت نظریه های کلان و عام و بزرگ توسعه داریم پیش می رویم. نکته دوم این است که کاهش سطح مطالعات توسعه یا میکرو شدن است. چاره ای نداریم جز اینکه به سمت نوعی از نظریات توسعه حرکت کنیم که محدود به عرصه هایی باشند که در عرصه های منطقه ای و جزئی قابلیت کاربرد دارند.

وی با تأکید بر اینکه اساسا مطالعات ایرانی توسعه زمینه مند نیست، بیان کرد: یعنی متناسب با فضای کشور نیست. توسعه با واژه برنامه ریزی و تغییرات متعمدانه و برنامه ریزی شده ساختارهای اجتماعی قرین است. اگر کسانی که این برنامه ریزی را انجام می دهند فهمی در نیازهای منطقه ای نداشته باشند برنامه ریزی مناسبی نخواهند داشت. تاریخ توسعه در جنگ جهانی دوم ثابت کرده است نتیجه ای نخواهیم گرفت. 

کد خبر 2187309

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha