به گزارش خبرنگار مهر، صنعت فولاد به عنوان يکي از صنايع مادر شناخته مي شود؛ به طوري که سرانه مصرف فولاد در هر کشور به عنوان شاخصي براي ارزيابي صنعتي بودن آن به کار مي رود. بسیاری از شرکت های فولادسازی با مشکل تأمین مواد اولیه مورد نیاز مواجه هستند که این مسئله می تواند به نوبه خود موجب بروز اخلال هایی در روند تولید محصول شود، به گونه ای که تداوم فعالیت آنها به موجب کمبود ماده اولیه مورد نیاز، به مخاطره خواهد افتاد علاوه بر این تقاضا برای محصولات تولیدی این گروه در حالی رو به افزایش است که عرضه این کالاها در بازار کمتر از تقاضای آن است.
باید راهکارها و استراتژی های توسعه ای متناسب با شرایط روز مورد توجه قرار گیرد تا صنعت بزرگ، مادر و مهمی مانند فولاد سازی، بتواند نیازهای خود را تامین کند و قدرت رقابتی، ظرفیت تولید، سرعت تحول، رشد ارزش افزوده و اشتغال و بهره وری را افزایش دهد و بتواند نیازهای صنعتی کشور را تامین و در مقایسه با فولادسازان منطقه و جهان، قدرت رقابتی و جایگاه و رتبه فولادسازی ایران را ارتقا بخشد.
شرکت های بزرگی مانند فولاد مبارکه به تنهایی بیش از 7 میلیون تن فولاد در سال تولید می کنند و قرار است که ظرفیت تولید فولاد مبارکه تا سال 93 به 12 میلیون تن برسد. همچنین سایر فولاد سازان بزرگ مانند فولاد خوزستان، ذوب آهن، خراسان، طرح های هشت گانه استانی، فولاد ارفع، اردکان و هرمزگان و... نیازمند تامین سنگ آهن هستند.
یکی از مهمترین طرح هایی که می تواند ظرفیت تولید، و برنامه تولید فولاد و اشتغال زایی وارزش افزوده این صنعت استراتژیک و مهم کشور را تضمین کند، در اختیار قرار دادن معادن بزرگ برای تامین سنگ آهن فولاد سازان بزرگ است. در حال حاضر، بسیاری از معادن و شرکت های بزرگ و کوچک سنگ آهن کشور، یا سنگ آهن را به صورت خام صادر می کنند یا در داخل می فروشند یا تبدیل به گندله می کنند و در نتیجه فولادسازان باید برای تهیه سنگ آهن، با سایر رقبای داخلی و خارجی به رقابت بپردازند و از داخل و خارج سنگ آهن تهیه کنند.
شاید دلیل دیگر این نگرانی این باشد که برای نخستین بار طی سالهای اخیر صنایع فولاد ایران مجبور به واردات بخشی از مواد آهندار مورد نیاز واحدهای خود شدهاند و این موضوع برای کشوری که خود تامینکننده بخشی از نیاز صنایع فولاد چین به سنگآهن است، طبیعی نیست. استان هرمزگان در سالهای اخیر با آغاز ساخت و اتمام برخی از مجتمع های فولادی بزرگ در غرب شهر بندرعباس یکی از قطب های تولیدی فولاد است اما عدم توجه مسئولان کشوری و محلی به تامین مواد اولیه در سالهای نچندان دور یقه فولادسازان را خواهد گرفت و با پدیده نا خوشایند تعطیلی و عدم فعالیت ظرفیت های ایجاد شده فولادی در استان روبرو خواهیم بود.
از این رو به سراغ مهندس مرتضی آقاجانی یکی از مدیران موفق فولادسازی کشور و مدیرعامل فولاد هرمزگان رفتیم تا آینده فولاد سازی در استان و راهکارهای عملی برای حل مشکلات پیش روی را گفتگو و بررسی کنیم.
چشم اندازی که برای فولاد هرمزگان تدوین شده چیست و در پنج سال آینده به کجا باید برسد؟
مرتضی آقاجانی: استراتژیک فولاد تنها تولید فولاد نیست، تولید پایدار و الگو بودن به عنوان پیشرفته ترین کارخانه فولاد سازی در همه زمینه ها برای استان هرمزگان و استانهای همجوار است، و با توجه به این اصل چشم انداز مجتمع فولاد هرمزگان تدوین شد. برای رسیدن به این اهداف طبیعتا نمی توانیم یک جزیره باشیم. با کشیدن دیوار به دور خودمان، دادن سیستم و خوشحال بودن از افزایش تولید نمی تواند به توسعه و رسیدن به اهداف چشم انداز امیدوار باشیم. این تولید مستمر فقط با توسعه همه جانبه همراه خواهد بود. معنی آن این است که نیروی انسانی را باید از منطقه تامین کنیم. یعنی سطح آموزش های عمومی، اختصاصی و تخصصی در منطقه افزایش و ارتقا یابد.
در تولید پایدار، تامین مواد هم باید مورد توجه قرار گیرد، تامین مواد اولیه از قبل باید برای فولادسازان تضمین شود. فولاد سازی مانند کارخانه پارچه بافی نیست که یک روز پنبه نباشد متوقف شود. نمی شود کارخانه راه اندازی کرد ولی به فکر تامین مواد نبود. هر یک ساعت توقف به هر دلیل میلیاردها تومان به مواد نسوز، تجهیزات و سایر قسمتهای کارخانه آسیب وارد می کند. از این رو نیازمند حرکت و فعالیت مستمر است. برق ،گاز و نیروی انسانی آموزش دیده، مواد اولیه و البته بازار مصرف مناسب باید قبل از راه اندازی یک کارخانه آماده باشد. به تناسب آن هم برنامه های توسعه باید رشد داشته باشد. زیرا برای صنعتی بزرگ مانند فولاد توقف یعنی نابودی.
اگر به فولاد مبارکه به عنوان یک شرکت موفق نگاه کنید شرکتی با ظرفیت 2.5 میلیون تن بود که امروز به 6.2 میلیون تن رسیده و برنامه افزایش تولید تا 7.2 میلیون تن دارد و مطمئنا در آینده برنامه های بیشتری خواهد داشت. رسالت ما هم در منطقه و استانهای همجوار پیشتازی در توسعه صنعت، ایجاد فرهنگ صنعتی و ایجاد زمینه های رشد همه جانبه فرهنگی، اقتصادی و صنعتی در منطقه تعریف شده است.
مهر: ظرفیت کنونی فولاد هرمزگان و ظرفیتی که برای آینده در نظر گرفته شده است؟
با برنامه ریزی های انجام شده تا پایان امسال واحدهای تولیدی به ظرفیت اسمی از نظر اجرایی خواهند رسید. پارسال به عنوان اولین سال کاری 858 هزار تن تختال تولید در مجتمع فولاد هرمزگان تولید شد. امسال هم برنامه تولید یک میلیون و 200 هزار تن در دستور کار است. سعی خواهد شد تا پایان سال ظرفیت تولید ماهانه به 120 هزار تن برسد. سال آینده هم ماهانه تولید تثبیت شده، 120 هزار تن را خواهیم داشت تا ظرفیت تولید 1.5 میلیون تن در سال را بدست بیاوریم.
با توجه به پتانسیل تجهیزاتی و نیروی انسانی موجود و اگر در تامین مواد اولیه مشکلی نداشته باشیم و بتوانیم معضل مواد اولیه را حل کنیم. برآورد داریم که از این خط و ظرفیت تا یک میلیون و 800 هزار تن می توانیم بدون اضافه کردن تجهیزات محصول بگیریم. معتقدم که این امر هم به راندمان ها، شگردهای کاری و نوع مواد بر می گردد.
پیش بینی ما برای توسعه فولاد هرمزگان رسیدن به مرز تولید سه میلیون تن در سال است. طرح توسعه در دو فاز مشخص شده. تا اواخر سال 93 رسیدن به دو میلیون تن برنامه ریزی شده و در فاز بعدی سه میلیون تن مورد هدف است.
مهر: برای رسیدن به تولید سه میلیون تن فولادسازی در سال باید توجه ویژه ای هم به تامین مواد اولیه شود، آیا برای این موضوع هم تدابیری اتخاذ شده است؟
آقاجانی: از نظر تئوری ایمیدرو، که سالانه بر این مباحث مدیریت می کند، راجع به ظرفیت های نصب شده در فولاد ایران، ظرفیت های معادن را به فولاد سازان اختصاص می دهد، شاید این اختصاص 80 درصد نیاز را پوشش دهد و 20 درصد باقی مانده ظرفیت چالشی است که به عنوان قیمت ترجیحی و یا از معادن خصوصی و یا واردات باید تامین شود.
از نظر تئوری کار انجام می شود ولی در عمل با چند بحث مواجه می شویم. اول آنکه این ظرفیت هایی که به عنوان ظرفیت های معدنی و گندله سازی مطرح است همگی آن حاصل نمی شود و با کمبود روبرو می شویم. دوم اینکه فقط تولید در معدن نیست، بحث انتقال است که معمولا شبکه ریلی و زمینی ما پاسخگوی همه انتقال نیست و جاهایی با تنگناهای حمل و نقل روبرو می شویم.
مهر: توضیح بیشتری در این مورد دهید که منظور از تنگنا های حمل و نقلی چیست؟
آقاجانی: در برخی از روند مدیریتی جابه جایی کالا و مواد اولیه خارج از سیستم مدیریتی فولادسازان است. در هرمزگان فولاد هرمزگان در سیستم ریلی و جاده ای به دلیل قرار گرفتن در منطقه ویژه اقتصادی خلیج فارس دخل و تصرفی ندارد و این خدمات از سوی منطقه ویژه ارائه می شود. از این رو باید متناسب با رشد فولادسازان منطقه ویژه و سایر ارگانها همانند راه آهن و جاده رشد داشته باشند و سرمایه گذاری در آنها انجام شود.
به طور نمونه در فولاد مبارکه اصفهان و فولاد خوزستان سیستم ریلی کاملا در اختیار این صنایع قرار دارد. از این رو همزمان با افزایش ظرفیت فولادی در حوزه های واگن برگردان و سیستم حمل و نقل داخلی همه به یکسان سرمایه گذاری و افزایش ظرفیت انجام می دهند. جایی مثل منطقه ویژه خلیج فارس نیاز به یک سری مصوبات و بودجه ها در یک ارگان دیگر دارد. که ساز و کارش شاید با فولاد سازان همزمان و همراه نباشد.
از سوی دیگر مسئله ای که در کشور داریم تامین مواد اولیه مورد نیاز صنایع فولادی است که آیاد مواد به اندازه کافی هست؟ همچنین در زمانی که معدنی ها خودشان مصرف کننده مواد اولیه هستند آیا انگیزه کافی برای تحویل مواد هست یا نیست؟ از سوی دیگر باید ببینیم چقدر معدن جدید استخراج شده و به مرحله بهره وری رسیده است؟ و آیا آن معادن رشدشان متناسب با رشد فولادسازان است؟
طبق اطلاعات ما این دو فعالیت همزمان و هم فاز پیش نرفتن، در حالی که فولادسازی به صورت پروژه های هفت گانه، توسعه های زیر سقف در مبارکه و خوزستان و جاهای دیگر انجام شده در معادن همچین توسعه ای برای افزایش استخراج و تحویل مواد صورت نگرفته است. نه تنها که اتفاق نیفتاده بلکه معدن خودش مصرف کننده مواد اولیه شده است. به جای توسعه به سمت مصرف رفته است و یک واحد گندله سازی کنار معدن زده است و بخشی از ظرفیت تولید را خودش مصرف می کند و چون برای خرید تجهیزات و راه اندازی آن نیاز به ارز دارد، اسرار بر صادرات خواهد داشت. زیرا ارز را باید از طریق صادرات بدست بیاورد.
وقتی از دیدگاه محلی به این موضوع نگاه می کنید که معدن داریم چرا صنایع فولادی را در کنارش راه اندازی نکنیم همه چیز منطقی و درست است اما در نگاه ملی و کلان نتیجه آن می شود جایی دیگر صنعت فولاد ایجاد شده منتظر مواد اولیه است. این همگنی و هماهنگی و هم فازی جایی از دست رفت و مسائل به صورت نقطه ای و محلی دیده شد تا جائیکه صنایع فولادی که در استانهای کم بهره از مواد معدنی ایجاد شده با مشکل مواد اولیه روبرو شده اند.
اولین کاری که می توان برای حل این معضل انجام داد بهره برداری سریع از معادن جدید است و بهترین حالت آن تحویل این معادن جدید به فولادسازان است که واقعا نیاز شدید یه این موضوع دارند و درک عمیقی به این مسئله دارند. دولت در واگذاری این معادن باید دقت به خرج دهد زیرا فولاد سازان می دانند استخراج و بهره برداری سریع از این معادن چقدر در روند تولید و افزایش ظرفیت آنها موثر خواهد بود. آن کس که به نان شب محتاج است ارزش گندم را می داند.
مهر: به موضوع خوبی اشاره کردید که تولید کننده به مصرف کننده تبدیل شده است؛ تا چه اندازه با این سیاست های اتخاذ شده در این خصوص موافق هستید؟ همانگونه که می دانیم فولاد نیازمند یک سری زیرساخت های طبیعی هم هستد مانند آب که دریا بهترین گزینه است، استانهایی همچون یزد، کرمان این ظرفیت را ندارند. آیا با ایجاد صنایع فولادسازی در این استانها موافق هستید؟
آقاجانی: اگر بخواهیم به هم انتقاد کنیم این موضوع مناسبی برای انتقاد است. اما باید به فکر راه حلی برای مشکل باشیم. زدن فولاد کنار معدن سیاستی بوده که برای منطقه رشد می آورد مانند بندرعباس که فولاد هرمزگان موجب تغییر در منطقه شده است. اما اینکه حالت بهینه کدام است با یک کلام و نگاه نمی توان بحث کرد.
ایران با خشکسالی و کم آبی روبرو است. چه شما فولادسازی بزنید و نزنید کرمان، یزد و اصفهان آب ندارند به هر حال آب باید منتقل کرد. به انتظار باران هم نمی توان بود. به هر حال آبرسانی از خزر یا خلیج فارس به استانهای مرکزی با هر هزینه ای باید انجام شود که این کار انجام می شود و اصل آبرسانی درست است حتی اگر قصد فولادسازی هم نداشته باشند باید آب را منتقل کرد. قضاوت در این داستان سخت است.
کشور نیاز به فولاد دارد. مملکتمان غنی و پرباری است اما باید در کنار احداث مجتمع های فولادسازی معادن را هم توسعه می دادیم. برنامه کشور برای چشم انداز 20 ساله تولید 45 میلیون تن فولاد سازی در سال است. بنابراین برای جبران مافات باید به سراغ آن برویم از آنچه عقب افتاده و غافل شده ایم را جبران کنیم. برگشت به گذشته و ببینیم چه غلط بوده یا نه؛ کمکی به ما نمی کند.
طرح های هفتگانه در استانهای مختلف اجرا شده الان باید به فکر راه حلی برای اتمام طرح های هفتگانه باشیم و برای ثمر دهی کارهای انجام شده باید به فکر تامین مواد اولیه باشیم. برای این هم پیشنهاد داده ایم مسئولیت راه اندازی طرح های هفتگانه فولادسازی بدست فولادسازانی که امروز تولید کننده هستند سپرده شود نه با نگاه فروش این مجتمع ها.
یکی دیگر از راهکارهای اصولی این بود از اول خصوصی سازی به صورت عمودی انجام می شد. معادن استخراج به همراه صنایع مصرف کننده سهم آنها یکجا واگذار می شد. اگر این کار انجام نشده در ادامه بیاییم یک سری معادنی که هنوز استخراج نشده به فولادسازان اختصاص دهیم و صنایع و معادن تحت مدیریت واحد در توسعه همدیگر مشارکت کنند. چه اشکالی دارد در افزایش ظرفیت یکی از سرمایه گذاران معادن باشند و ما هم در توسعه معادن سرمایه گذاری کنیم. اینگونه کار تظمین می شود. در این روش هر دو سود می برند و این تکنولوژی فولادسازی در کشور گسترش می یابد در این روش آنها دانش فنی معدن دارند و ما دانش فنی تولید فولاد و استفاده دو جانبه از دانش و تجربه دو طرفه است.
راه حل سوم واردات است. به منابع معدنی داخلی ایران با توجه به ظرفیتی که فولاد هرمزگان باید به آن برسد نمی توانیم اتکا کنیم. مانند دیگر کشورهای دنیا همچون ژاپن و چین که سنگ و معدن ندارند و از طریق واردات نیازشان را تامین می کنند باید به سمت واردات برویم. گندله سازی بحرین و عمان سنگ آن از استرالیا می آید. می توانیم با آنها قرارداد ببندیم و محصولاتشان را برای سالهای آینده بخریم.
در استان هرمزگان به دلیل هم مرزی و بنادر موجود این امکان سهل تر است و این می شود همان ظرفیت های مناسب که فولادسازی را در کنار دریا توجیه پذیر می کند. هم گاز، آب، اسکله برای صادرات و واردات داریم. انتقال آب دریا برای آبادانی شهرها و روستاها قبول داریم اما برای فولادسازی دیگر نیاز نیست دو هزار کیلومتر لوله گذاری کرده وقتی می شود کاری اقتصادی تر انجام داد دیگر نیازی برای انتقال آب فولاد سازی نیست.
مهر: دولت در انتهای سال 91 با تشکیل کارگروه معادن و طرح واگذاری معادن به بخش خصوصی سعی در ساماندهی معادن داشت؛ فولادسازان برای گرفتن معادن تازه کشف شده و دست نخورده چه اقداماتی انجام دادند؟
آقاجانی: فولاد مبارکه سرمایه گذار فولاد هرمزگان است و به عنوان شرکت هلدینگ دو شرکت معدنی و غیر معدنی دارد. در زمان وزارت غضنفری تاییدیه و مجوز تامین مواد اولیه فولاد هرمزگان به حجم دو میلیون تن از معدن سنگان گرفته شد.
در زمان حضور دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور وقت، وزیر صنعت و معدن و تجارت در استان هرمزگان پیشنهاد اختصاص معدن برای فولاد هرمزگان ارائه شد. در آینده نزدیک با افتتاح سایر مجتمع های فولادی در هرمزگان حداقل 10 میلیون تن گندله یا 15 میلیون تن سنگ آهن مورد نیاز خواهد بود. قرار است طی 10 سال آینده حداقل 10 میلیون تن تولید فولاد در استان هرمزگان تولید شود. اگر از امروز بفکر تامین مواد اولیه پایدار باشند تا 5 سال آینده نگرانی تامین مواد اولیه نخواهیم داشت.
دورنمای طرح واگذاری معادن در این کمیته حداقل برای سال 93 خوب نیست. به خاطر زمانبر بودن کار و اینکه یک برنامه مدونی بر اساس چشم اندازه 20 ساله برای اختصاص معادن داده نشده است و آنچه اختصاص داده می شود به صورت پراکنده است نمی توان به عنوان یک هدف روشن به آن نگاه کرد. اما اگر اختصاص معادن جدی دنبال می شود باید دو موضوع جدیدت در تحویل معادن و مشارکت تولید کنندگان مواد اولیه و مصرف کنندگان مواد اولیه برنامه کاملا واقع بینانه تعریف شود.
مهر: طبیعتا برای واردات مواد اولیه مورد نیاز یک سری مشکلاتی همچون بازگشایی LC، اختصاص ارز کافی وجود دارد برای حل این مشکل چه راهکارهایی ارائه شده است؟
آقاجانی: واردات و صادرات همیشه مشکلات خاص خودش را داشته و دارد، تحریم ها و نقل و انتقالات ارز هم مزیت بر علت شد. اما کار نشدنی نیست. 30 سال است با تحریم ها دست و پنجه نرم می کنیم. برای بحث واردات و صادرات فولاد هم راه حل وجود دارد که مقداری هزینه بر و مقداری هم مسئولان باید درک کنند و در راستای حل مشکل جلو بیایند. اگر قرار باشد یک فولادساز خودش همه مسائل بانکی، گمرکی، سیستمی را حل کند و واردات و صادرات را انجام دهد نشدنی است ولی وقتی راه حل هایی پیدا شود که راه حل های دسته جمعی باشد همه ارگان ها کمک کنند جواب خواهیم گرفت.
یکی از راه حل ها معاملات پایاپای است. باید تسهیل و تسریع شود. مسائلی داریم مثل ضرایب تبدیل توسط کمیسیون ارزش افزوده. مسائل گمرکی ورود و خروج و ثبت سفارش، اگر همه کمک کنند و راه حل کلی داده شود می توانیم نهایت استفاده را کنیم.
130 هزار تن صادرات طی 1.5 سال گذشته داشتیم. در بازارهای جهانی از نظر کیفی و کمی می توانیم براحتی فروش داشته باشیم. اما وظیفه اصلی و تامین نیازهای داخلی بود. مشکلی از نظر فروش محصول نداریم.
مهر: حمل و نقل و زیرساختهای ریلی که مشکل داریم چه راهکارهای دارید؟
آقاجانی: توسعه زیرساختها جزوه وظایف کلی دولت است. برای حمل و انتقال مواد از معادن به مجتمع های فولادسازی شبکه ریلی و جاده ای به هیچ وجه جوابگو نیستند. باید توسعه ریلی را به شدت دنبال کنیم. خوشبختانه بحث مسیر سیرجان تا بندرعباس دو خطه شد و بخشی از مشکل حل شد اما دو خطه هم جوابگو نیست. برای توسعه ریلی حتی می شود با سرمایه گذاری معادن و فولادسازی پیش ببریم، همانگونه که معادن به سمت راه اندازی شرکت های حمل و نقل ریلی رفتن، حتی فولادسازان هم شرکتهای حمل ریلی زدند و راه آهن هم آنها را به رسمیت شناخته و مسیرهایش را به نوعی اجاره و کرایه داده است. می شود مانند احداث اتوبان ها؛ فولاد سازان و معادن با مشارکت دولت در امر توسعه زیرساختهای ریلی مشارکت کنند. این یک ایده خام است و باید مسائل حقوقی و قانونی آن دیده شود.
مهر: آیا فولادسازان این توانایی را دارند؟
آقاجانی: اگر فولادسازان هم نتوانند شرکت هایی هستند که علاقمند به سرمایه گذاری در این حوزه هستند. از سوی دیگر سرمایه های سرگردان را هم می توان وارد این عرصه کرد.
سالی 400 میلیارد تومان هزینه مواد می دهیم و سالی 150 میلیارد تومان هزینه حمل و نقل مواد پرداخت می شود. وقتی همین رقم ها جمع بسته شود بخشی می تواند صرف هزینه های زیر ساختی کرد. و سرمایه گذارانی داریم که حاضر به اتمام این کار هستند که بعد هزینه ها را دریافت کنند.
این سیاستگذاری کلان مملکتی است و این کار را هم در خطوط ریل مسافری هم انجام دهند. اگر بشود از لحاظ حقوقی و قانونی انجام داد به نظرم می آید یکی از سرمایه گذاری های سود بازده و سودآور است. تضمین و اعتماد هم برای ورود سرمایه گدار باید ایجاد شود.
------------------------------------------------
گفتگو از رضا زرگر
نظر شما