به گزارش خبرگزاری مهر، همه افراد دوست دارند ازدواج موفق و پایداری داشته باشند، اما ازدواج موفق داراي شرايط ويژه اي است كه فقط داشتن موقعيت متعارف مادي خوشبخت كننده نمي باشد. شرايط اساسي براي ازدواجي مناسب به شرح زير است؛
الف)آمادگي؛ داشتن امكانات لازم و رسيدن به ازدواج نمي تواند تنها عامل لازم براي يك زندگي مشترك محسوب شود و عشق خشك و خالي تنها سرمايه يك زندگي مشترك نيست زيرا عشق هاي تند و آتشين مانند آتشهاي شعله برانگيز به سرعت خاموش و خاكستر زمان مي شوند.
ب)رشد اجتماعي؛ رشد اجتماعي، سازگاري خوب اجتماعي با همه آدمها و از جمله با همسري كه قرار است عمري زير يك سقف همدم او باشيد. افرادي كه در زندگي مشتركشان رعايت حقوق يكديگر را مي كنند و احترام مي گذارند و حق تصميم گيري براي هم قائل هستند،از رشد اجتماعي بالايي برخوردارند. داشتن استقلال فكري به اين معنا نيست كه شما هر چه دلتان مي خواهد انجام دهيد.اين نوع عملكرد خودخواهي و غرور و توجه نداشتن به ديگران است.
افراد مستقل تواناييها و محدوديت هاي خود را به خوبي مي شناسد و اين شناخت به تصميم گيري درست كمك مي كند آنها در مورد مسائل مختلف خوب فكر مي كنند و ارزيابي آنان درست است. پس پيامدها و نتايج كارهاي خود را بر عهده مي گيرند. در بسياري از ازدواج ها، عدم استقلال يكي از زوجين باعث بروز اختلاف مي شود. افرادي كه استقلال ندارند اختيار ندارند و آزاد نيستند به نوعي وابسته اند و توجهشان بيشتر به ديگرا معطوف است. چون اهل فكر كردن و انديشيدن نيستند، بلكه حس تقليد بالايي دارند. چون هر چيز را قبول ندارند دائما دنبال كسي هستند تا به جاي آنان تصميم بگيرد و مسئوليت را از گردن آنها بردارد. گاهي حتي در امور ساده مانند انتخاب رنگ پارچه دچار تزلزل اراده مي شوند افرادي كه روحيه استقلال طلبانه ندارند، زندگي مشترك موفقي هم ندارند.
استقلال فكري از دو راه بدست مي آيد؛ يكي از طريق مطالعه متفرقه و آزاد در مورد چگونگي رفتارهاي اجتماعي، و ديگري از طريق تجربه، به اين معنا كه از تجربه هاي گذشته،در مورد كارهاي آتي نيز بهره بگيرند. ذكر اين نكته ضروري است كه مستقل بودن به معناي مشورت نكردن يا در بند بودن يا بي عنان كار كردن نمي باشد، بلكه استقلال فكري زماني تحقق پيدا مي كند كه هدف هايي را كه شخص دنبال مي كند به واسطه صحبت ديگران زيرپا نگذارد و ترديد به خود راه ندهد و متلون مزاج و مردد نباشد. چون ثبات راي توام با همفكري عامل پيروزي است.
ج)رشد اخلاقي؛ رشد اخلاقي يعني تسلط داشتن روي رفتار،عادات و خلق و خوي خود؛ به طوري كه هم حقوق خود و هم رفاه و حقوق ديگران رعايت شود.كسي كه رشد اخلاقي دارد داراي خصوصيات زير است؛
-هميشه پيامدهاي اجتماعي رفتار و اخلاقش را در نظر مي گيرد.
-در حين عصبانيت آن قدر كنترل دارد تا حرفي نزند كه بعد احساس گناه و پشيماني كند و يا باعث قطع رابطه و تشنج بيشتر گردد. يكي از فوائد رشد اخلاقي اين است كه انسان احساس آرامش مي كند.
د)رشد عاطفي؛ رشد عاطفي به معناي تسلط داشتن روي عواطف مثبت و منفي است.يكي از نشانه هاي رشد عاطفي داشتن اعتدال است همان طوركه پرخاشگري محض غلط و نادرست است، به بند كشيدن همسر نيز اشتباه است. مطلب ديگري كه در رشد عاطفي هر فرد بايد مورد توجه قرار گيرد،حس وظيفه شناسي است.بنابراين انسان وظيفه شناس به شخصي اطلاق مي شود كه وظايف و نقشي را كه ايفا مي كند به خوبي بشناسد و انجام دهد.
به طور كلي وظيفه شناسي در نقشهاي مختلف تجلي و بروز مي كند. اين وظيفه مي تواند در مورد همسر، فرزندان و...باشد.افراد و ظيفه شناس احساس مطبوعي از زندگي دارند و ازآن راضي هستند افرادي كه از رشد عاطفي بالايي برخوردارند از زندگي زناشويي هم احساس آرامش مي كنند و كار در خانه را نوعي مساعدت و معاضدت مي دانند و آن را آرامش به ديگران تلقي مي كنند. نقش والدين در تربيت فرزندان حائز اهميت است و آنان بايد آگاه باشند كه بين دختر و پسر از نظر جنسيت تفاوتي وجود ندارد بلكه تفاوت در نقشي است كه آنها درآينده ايفا مي كنند تا خوشبخت شوند.
بنابراين براي يك ازدواج موفق شرايطي نياز مي باشد ويكي ديگر از اين معيارها را مي توان به داشتن تفاهم اختصاص داد. بسياري تفاهم را شبيه هم بودن و اختلاف نظر نداشتن مي پندارند در حالي كه اختلاف هاي كوچك در زندگي مشترك نوعي برداشت سليقه و امري كاملا طبيعي و گاهي هم پسنديده است و چون تا اختلاف نباشد اتحاد معني ندارد. براي رسيدن به تفاهم بايد بتوانيد شرايط يكديگر را درك كنيد و خود را به جاي ديگري قرار دهيد و يكي ديگر از راههاي رسيدن به تفاهم داشتن صبر و شكيبايي و گذشت است و بايد دو طرفه باشد.
يكي ديگر از عوامل موثر زندگي زناشويي، صداقت است. زن و شوهر موفق و شاد كساني هستند كه اين گفته بزرگان را مد نظر داشته باشند كه مي گويند؛ ترجيح مي دهم از شنيدن حقيقت غمگين شوم تا از شنيدن دروغ خوشحال گردم. چرا كه عدم صداقت باعث مي شود تمام صحبت هاي شخص زير سوال رود و در تمام آنها شك و ترديد به وجود آيد هيچ چيز به اندازه عدم صداقت، باعث بي اعتمادي در زوجين نمي شود حتي سبب كينه نيز مي شود و فضاي مسمومي را ايجاد مي كند.
نظر شما