حسن قنبری استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب قم در مورد اینکه فلسفه ورزی با فلسفه خوانی چه تفاوتی دارد به خبرنگار مهر گفت: همانطور که از اسم و عنوان ایندو پیداست فلسفه ورزی یعنی فیلسوف بودن و تفکر فلسفی داشتن و به طور کلی به متفکر بودن اطلاق می شود. فلسفه خوانی هم یعنی خواندن آثار دیگر فیلسوفان. البته منافاتی ندارد که فلسفه ورز ، فلسفه خوان هم باشد یا برعکس. منتها شاید جدا کردن ایندو از همدیگر به این بیان باشد که با هم در اصل تفاوت اساسی دارند.
وی افزود: کسانی که ادعا دارند فیلسوف هستند در اصل فقط فلسفه خوان هستند و دارای تفکر فلسفی نیستند. یک جورایی تفاوت ایندو مانند تفاوت میان اصالت با غیر اصالت یا تقلیدی بودن تفکر با اصیل بودن آن است. از این جهت می شود گفت فیلسوف و فلسفه ورز کسی است که اصالتاً خودش دارای تفکر اصیل است حالا دارای مکتب یا دستگاه فکری یا دارای تفکر فلسفی است.
این محقق و پژوهشگر حوزه فرهنگ اظهارداشت:خیلی ها ادعا می کنند که فیلسوف هستند اما فقط مقلد و تکرار کننده آثار دیگران هستند و تولید کننده نیستند.
این استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب درباره اینکه کدامیک از ایندو در جامعه ما رواج دارد هم یاد آورشد: فلسفه خوانی. ظاهراً اینطور می شود استنباط کرد در فضای فکری جامعه ما کسانی که فیلسوف باشند کم هستند. شاید بعد از ملاصدرا یا حداقل بعد از علامه طباطبایی در فلسفه اسلامی افراد بیشتر فلسفه خوان شدند تا فلسفه ورز. البته شاید به لحاظ صوری چنین باشد و قائل به چنین تقسیم بندی شد. به هر حال ممکن است کسانی باشند که واقعاً دارای تفکر فلسفی و اهل فلسفه باشند ولی خبری از آنها نداشته باشیم و بی نام و نشان باشند. ولی به طور کلی می توان گفت روند فکری فلسفی جامعه ما طوری است که فلسفه ورز یا فیلسوف تربیت نمی کند. بیشتر جریان فکری به سمتی است که افراد عادت به خام خواری و استفاده به شکل آماده و موجود بودنش دارند.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه درمورد اینکه فلسفه ورزی چه تأثیری بر نگرش افراد به جهان خواهد داشت هم یادآورشد: در تعریفی که از فلسفه ارائه می دهیم آنچه که اصل و اساس است می تواند بر جریانات فکری و جهان بینی افراد و کلاً آنچه مربوط به زندگی فردی و اجتماعی انسانها می شود تأثیر بگذارد. همه اینها به پرسشهای بنیادی ای بر می گردد که سرآغاز کار فلسفی و فلسفه ورزی است.
این محقق و پژوهشگر حوزه فرهنگ اظهارداشت: هرنوع ابداع، ابتکار، نوآوری در این بخش می تواند در همه جریانهای بعدی زندگی فردی و اجتماعی انسان تأثیر بگذارد. اگر کسی در این زمینه اهل ابداع و ابتکار و اینها نباشد و اهل تقلید و فقط پیروی کردن محض باشد در بخشهای عملی زندگی فردی و اجتماعی اش نمی تواند اصالت داشته باشد و پیرو و دنباله رو از دیگران می شود.
این استاد گروه فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب یاد آورشد: چیزی که به عینه در جریانهای فکری کنونی جامعه امان مشاهده می کنیم که جریانهای فکری به همین شکل و شمایل جریان دارد نه به شکل اصیل و ابتکاری و ابداعی خودش.
نظر شما