۵ شهریور ۱۳۸۴، ۸:۴۷

آيا ادبيات خاورميانه خود را باور خواهد كرد ...؟! - 11

دكتر كزازي : مردمان " خاور زمين " روزگار گذار را مي گذرانند / خواه ناخواه به " خود " باز خواهيم گشت

دكتر كزازي : مردمان " خاور زمين " روزگار گذار را مي گذرانند / خواه ناخواه به " خود " باز خواهيم گشت

دكتر ميرجلال الدين كزازي - نويسنده و پژوهشگر ادبيات ، گفت : خاورميانه كه ايران را هم در اين بخش جهان مي يابيم ، يكي از كانونهاي بسيار كهن فرهنگ و فخرآييني در جهان بوده و هست ، از اين روي ادب هم در آن از ديرزمان درخشش داشته و امروز مي توان خاورميانه را يكي از بخشهاي جغرافيايي جهان دانست كه ادب و هنر در آن روايي و گسترش دارد.

اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات در گفت وگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر،  با بيان اين مطلب افزود :  مردمان خاور زمين در اين ساليان روزگار گذار را مي گذرانند و ويژگي روزگار گذار نا استواري ، بيگانگي با خويشتن ،  ناتواني از دريافتن خويش ، با فرهنگ درخشان كهن را به گونه اي فرو نهاده ايم اما هنوز فرهنگ نو را به يكبارگي پذيرا نشده ايم.



 

دكتر ميرجلال الدين كزازي تصريح كرد : روزگاري كه مي گذارنيم ، روزگار برهنگي و بيگانگي  است، همه آن كاستي ها و ناتواني هايي كه در پديده هاي فرهنگي با آن روبرو هستيم ، از ديد من به اين نكته بازمي گردد كه  ما نمي توانيم از بن مايه هايي كه در فرهنگ دير باز خود داريم  به شايستگي بهره بگيريم ،  از سوي ديگر هنوز نتوانسته ايم خود را با ويژگي هاي فرهنگ نو كه فرهنگ فناورانه و ابزارمندانه است هماهنگ كنيم، اما اين روزگار چون روزگار گذرا است ، پايدار نخواهد ماند، ما خواه ناخواه به  خود باز خواهيم گشت و اين بازگشتن به خويشتن با نگاهي  دگرسان همراه خواهد بود و ما در اين بازگشت مي توانيم امروز را به دوري بپيونديم و آينده خويش را برپايه گذشته بنياد كنيم .



دكتر ميرجلال الدين كزازي درادامه خاطرنشان ساخت: در آن هنگام است كه ما اين واماندگي و سستي  و خودباختگي را به يكبارگي واخواهيم نهاد و با نيروي نو وسرشار به پهنه جهان باز خواهيم گشت، چون پيشينه فرهنگي ما بسيار مايه داراست با بهره بردن  از اين پيشينه فرهنگي اكنون و آينده اي را خواهيم ساخت كه خيره كننده خواهد بود و ادب هم چنان يكي از هنجارها و ويژگيهاي فرهنگي از اين سرانجام و سرنوشت به دور نخواهد بود.



كزازي : همه آن كاستي ها و ناتواني هايي كه در پديده هاي فرهنگي با آن روبرو هستيم ،  بازمي گردد به اينكه كه ما نمي توانيم از بن مايه هايي كه در فرهنگ دير باز خود داريم  به شايستگي بهره بگيريم .

اين نويسنده در پاسخ به سوال خبرنگار مهر ، مبني بر وجود تشابه بين ادبيات فارسي و ادبيات عرب ، گفت : اين به دو زمينه بر مي گردد ،  يكي اين است كه به هر روي در ايران پس از اسلام پيوندهايي ميان ادب پارسي و ادب تازي پديده  آمده است ،  به سخن ديگر ايرانيان در ادب تازي بسيار اثر گذار بوده اند و بسنده است كه با نگاهي به سخنوران تازي زبان مي توان دريافت كه كساني كه در اين زمان به آفرينش دربي پرداخته اند ، پيشنيه آنان ايرانيان  است و همين زمينه اي همانند را در ميانه پارسي و ادب تازي پديد مي آورد.


اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات تصريح  كرد : از ديگر روي آن بر مي گردد به اين سخن كه كشور ما با ديگر كشورهاي خاورميانه و تازي زبان از ديد آن روزگار گذرا همراه و هم سوي است ، اين ويژگي تاريخي مي تواند انگيزه اي باشد براي نزديكي پيوند ميان ادب پارسي و ادب تازي يا هر ادب ديگر كه در چنين روزگاري جاي دارد .

کد خبر 220669

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha