به گزارش خبرگزاری مهر، دوستان و همسالان در رشد و شكل گيري اعتماد به نفس يكديگر نقش مهم و عمده اي به عهده دارند. ترديدي نيست كه بچه در محيط خانواده درباره ارزشمندي خويش و نيروي بالقوه اش براي ارتباط با ديگران نكته هاي بسياري مي آموزد. با وجود اين تنها در جمع دوستانش مي تواند درباره خودش، اطرافيان و جامعه و توانايي هايش براي تاثيرگذاري بر ديگران نكاتي ياد بگيرد.
او مي آموزد كه دوستانش را انتخاب كند؛ بچه در خانواده اش چشم به جهان مي گشايد و طبعا نخست مورد توجه اعضاي خانواده قرار مي گيرد. اما پس از رشد و شناخت خود دوستاني را انتخاب مي كند و بر حسب ميل و اراده افرادي را براي گذراندن اوقات فراغت، بر مي گزيند.
او مي آموزد كه به طور نسبي توانايي هايش را ارزيابي كند؛ بچه ميان همسالانش مي آموزد كه توانايي هايش را در رابطه با ديگران ارزيابي كند. به اين نكته پي مي برد كه بعضي از بچه ها خواندن را سريع تر ياد مي گيرند، برخي اجتماعي ترند، شماري نيرومند تر و يا عنان گسيخته ترند و بعضي ها هم در رشته هاي مختلف از استعداد بيشتري برخوردارند. فرزند شما ممكن است حس كند كه درك و حل مسايل رياضي برايش آسان است و يا درتنيس و به خنده درآوردن ديگران استعداد دارد.
او مي آموزد كه همسالانش را جذب و سرگرم كند؛ نيروي محركه روابط همسالان هنگام بازي، نسبت به نيروي محركه خانواده كه بچه خودش را در آنجا شناخته بسيار متفاوت است. همچنين بچه ها در جمع دوستان مهارت هاي متفاوتي را كسب مي كنند. براي مثال، مي آموزند كه چگونه توجه بچه ها را جلب كرده و آنان را به بازي يا گفت و شنود علاقه مند نگه دارند.
او مي آموزد كه با افراد خارج از محيط خانواده اش همكاري و همياري كند؛ گروه همپايگان و همسالان بر خلاف خانواده كه تشكيلاتي از پيش آماده شده است، بايد سازماندهي شود و شكل بگيرد تا بچه بتواند شيوه بازي كردن و كار كردن و تبادل نظر با دوستانش را بياموزد.
بچه مي آموزد كه احساسات ديگران را درك كند؛ سايربچه ها به منزله كانالي خواهند بود كه او از طريق آن با دنياي عاطفي افراد مختلف ارتباط برقرار مي كند. گفت و شنود بچه ها مملو از تلاش براي درك احساسات يكديگر است.
آنان در حال جنگ و ستيز با يك دوست،و يا تسلي دادن او قدرت تاثير گذاري خود را تجربه مي كنند. دوستي بچه ها با یكديگر پيچيده و پر تحرك است. به رغم اينكه به بچه احساس تعلق مي بخشد، خطر قهر، طرد و بي اعتنايي را در پي دارد. به طور مثال ممكن است دوستي و صميميت شان فروريزد و حلقه دوستان يكدل و صميمي يكباره از هم بپاشد و مسايلي بين آنان به وجود آيد.
بعضي از بچه ها كاملا منزوي و گوشه گيرند و يك يا دو دوست بيشتر ندارند. به عكس بچه هاي اجتماعي تنها در حضور حلقه اي از دوستان و آشنايان شاد و با نشاط هستند. آنان به شدت مايلند با ديگران باشند و در صورت عدم مصاحبت و معاشرت احساس كمبود و ناتواني مي كنند.
بچه هاي گوشه گير تصويري منفي از خود بر ذهن دارند. آنان طبقه اجتماعي شان را پايين تلقي مي كنند و خود را با طيف گسترده اي از مسايل روبرو مي يابند. به علاوه نسبت به بچه هاي ديگر شاد و با نشاط نيستند و خود را از آنچه واقع هستند كمروتر، گوشه گيرتر و كم جاذبه تر توصيف مي كنند.
گرچه ما نمي توانيم در زمين بازي در كنار فرزندمان باشيم اما مي توانيم مهارت هايش را براي عبور از موانع دشوار اجتماعي بسط و توسعه دهيم.در واقع همان گونه كه او را در كسب مهارت براي دو چرخه سواري كمك مي كنيم،مي توانيم در تقويت و توسعه مهارت هاي ارتباطات و مناسبات اجتماعي به ياريش بشتابيم.
به هر حال توانايي براي حل و فصل مسايل، مذاكره درباره موانع و غلبه بر آنها و فعاليت هاي بر انگيخته از اميد و اشتياق در شكل گيري اعتماد به نفس بچه ها از عوامل عمده و كليدي محسوب مي شوند. همه اين توانايي ها براي دنياي اجتماعي بچه اهميت به سزايي دارد.
نظر شما