به گزارش خبرنگار مهر، دکتر ابراهيم شفيعيسروستاني دانشآموخته حوزه و دانشگاه و از پژوهشگران و کارشناسان برجسته حوزه مهدويت و انتظار است و تاکنون آثار متعددي به صورت کتاب و مقاله در اين زمينه از ايشان منتشر شده که عناوين برخي از آنها به اين شرح است: شناخت زندگي بخش؛ گفتارهايي در شناخت امام زمان(ع)، انتظار؛ بايدها و نبايدها، معرفت امام زمان (ع) و تکليف منتظران، رسانه ملي و ترويج فرهنگ مهدويت.با وی در رابطه انقلاب اسلامي و فرهنگ مهدويت به گفت و گو نشسته ايم که در پی می آید:
* خبرگزاری مهر: ارتباط انقلاب اسلامي و فرهنگ مهدويت و انتظار را چگونه تحليل مي کنيد؟ آيا مي توان گفت که اين دو موضوع بر يکديگر تأثير متقابل داشته اند؟
** دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی: ارتباط انقلاب اسلامي و فرهنگ مهدويت و انتظار و تأثير و تأثر متقابل اين دو از يکديگر آنچنان بارز و آشکار است که حتي پژوهشگران و تحليلگران غربي ـ کساني چون مارتين کرامر، برنارد لوئيس، مروين زونيس، دانيل برومبرگ، مايکل ام. جي، فيشر ـ که در نخستين سالهاي پيروزي انقلاب اسلامي در کنفرانس بينالمللي دانشگاه تل آويو (1984 م.) به بررسي و تحليل نقش آموزههاي شيعي در انقلاب اسلامي ايران پرداختند، به اين موضوع توجه و در مقالات خود بر آن تأکيد کردهاند.
براي نمونه آقاي مارتين کرامر در مقدمه مجموعه مقالات اين کنفرانس مي نويسد: «طرفداران پرشور [امام] خميني او را نايب امام، يعني نماينده امام غايب مي دانند. چنين عنواني، به اين معناست که پيروان [امام] خميني قدرت او را الهي و مشروع مي دانند. جاذبه [امام] خميني و علما، بازتابي از ستايش ائمه است. بدون داشتن چنين ستايشي انسان نمي تواند بر نظريه [امام] خميني درباره حکومت، صحه بگذارد».(تشيع، مقاومت و انقلاب: مجموعه مقالات کنفرانس بين المللي دانشگاه تل آويو 1984، ص 17)
در هر حال، ارتباط دوسويه و پيوند جداييناپذير انقلاب اسلامي ايران و فرهنگ مهدويت و انتظار را از دو ديدگاه ميتوان بررسي کرد: نخست، از ديدگاه تأثير فرهنگ مهدويت و انتظار بر انقلاب اسلامي و نقش اين فرهنگ در شکلگيري، پيروزي و استمرار انقلاب شکوهمند مردم مسلمان ايران و دوم، از ديدگاه اثرات انقلاب اسلامي بر فرهنگ مهدويت و انتظار و نقش اين انقلاب در گسترش، پويايي و نهادينه شدن فرهنگ مهدويت و انتظار در جامعه اسلامي ايران.
*: به نظر شما در حال حاضر پرداختن به اين ارتباط تا چه حد ضروري است و چه آثاري دارد؟
**: تبيين و تفسير اين ارتباط و پيوند از هر دو ديدگاه يادشده ضروري است و ميتواند هم در رشد و اعتلاي انقلاب اسلامي و هم در گسترش و تعميق هرچه بيشتر فرهنگ مهدويت و انتظار بسيار مؤثر باشد؛ زيرا از يک سو، انقلاب اسلامي ريشه در باور مهدوي و مباني انتظار شيعي دارد و به همين دليل هر چقدر در تبيين فرهنگ مهدويت و انتظار و تأثير آن بر شکل گيري و پيروزي انقلاب اسلامي مردم ايران بکوشيم، در واقع موجب تقويت پايه هاي ايدئولوژيک انقلاب اسلامي شده ايم. از سوي ديگر، چون باور مهدوي و فرهنگ انتظار در ايران امروز به شدت متأثر از ديدگاه هاي بنيانگذار انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني( قدس سره) است و احياي مجدد اين باور و فرهنگ در ايران و ساير کشورهاي اسلامي در چند دهه اخير به مدد جريان انقلاب اسلامي بوده است، پرداختن به نقش انقلاب اسلامي در احياي فرهنگ انتظار و تأثيرات نهضت امام خميني بر اين فرهنگ، مي تواند موجب رشد و ارتقا و تعميق انتظار پويا و سازنده يا در ايران و جهان شود. يعني همان قرائتي از انتظار که تحت تأثير انديشه امام راحل در ايران احيا شد. بنا براين، جا دارد که پژوهشگران و دانشپژوهان حوزوي و دانشگاهي در پژوهشها و پاياننامههاي خود به اين موضوع توجه و وجوه مختلف آن را با بهرهگيري از علوم سياسي، جامعهشناسي، فلسفه، تاريخ، کلام و علوم قرآن و حديث بررسي کنند.
*: به نظر شما فرهنگ مهدويت و انتظار چه تأثيري در شکلگيري، پيروزي و استمرار انقلاب اسلامي ايران داشته است؟
**: براي روشن شدن پاسخ اين پرسش، لازم است مقدمه اي عرض کنم. درباره انقلاب جهاني امام مهدي(ع) همواره اين پرسش مطرح بوده است که آيا ما افزون بر انتظار فرج و چشم به راه بودن براي ظهور آن حضرت وظيفهاي در زمينه آمادهسازي زمينه ظهور داريم يا خير؟ برخي بر اين باورند که ما وظيفهاي در اين زمينه نداريم؛ زيرا ظهور امام مهدي(ع) تنها در گرو اذن خداوند است و هر زمان که اراده الهي به اين امر تعلق گيرد، ظهور واقع ميشود. بنابراين انسانها نقشي در پيش افتادن يا پس افتادن ظهور و زمينهسازي براي آن ندارند. در مقابل اين ديدگاه، برخي معتقدند که زمينهسازي براي ظهور و فراهم آوردن شرايط تشکيل حکومت جهاني منجي موعود از وظايف انکارناپذير منتظران است و مردم ميتوانند با اعمال شايسته خود ظهور امام مهدي(ع) را نزديکتر کنند. حضرت امام خميني(ره) معتقد به اين ديدگاه بود و در سراسر دوران مبارزه خود همواره بر وظيفه و تکليف همگاني براي زمينهسازي ظهور تاکيد ميکرد. دقيقا بر اساس همين ديدگاه بود که ايشان نهضت اسلامي را در سال 1342آغاز کرد و سرانجام هم با رهبري خود به پيروزي رساند.
براي تبيين بهتر ديدگاه امام خميني(ره) در اينباره، به گزيدهاي از رهنمودهاي ايشان در سه بخش اشاره ميکنيم. در بخش اوّل، ديدگاه امام راحل(ره) را در زمينه وظايف منتظران در عصر غيبت و تكليف آنها در زمينه فراهم كردن شرايط ظهور، در بخش دوم، ديدگاه ايشان را درباره نقش انقلاب اسلامي در زمينهسازي ظهور امام مهدي(ع) و در بخش سوم ديدگاه آن رهبر فرزانه را در زمينه ضرورت تشکيل حکومت جهاني اسلام به عنوان يکي از مهمترين اهداف انقلاب اسلامي تحليل و بررسي ميکنيم.
درباره ديدگاه امام خميني در زمينه وظايف منتظران در عصر غيبت بايد گفت: حضرت امام(ره) با ژرفانديشي تمام، انتظار فرج را «انتظار قدرت اسلام» معنا كرده و فراهم آوردن مقدمات ظهور را يكي از وظايف منتظران ميدانست و مي فرمود: «همه ما انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار، خدمت كنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور انشاء الله تهيه بشود».( صحيفه نور، ج 7، ص 255)
ايشان در يكي ديگر از سخنان خود با نقد ديدگاههاي موجود درباره انتظار، ديدگاه خود در اين زمينه را اينگونه بيان ميكند: «البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نميتوانيم بكنيم. اگر ميتوانستيم، ميكرديم، امّا چون نميتوانيم بكنيم، ايشان بايد بيايند. الآن عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، بايد بگيريم؛ تكليفمان است. ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم، امّا نميتوانيم بكنيم. چون نميتوانيم، بايد او بيايد تا بكند، ولي بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت». (همان، ج 20، ص 198)
از اين سخنان، ديدگاه امام راحل(ع) درباره زمينهسازي ظهور به خوبي روشن ميشود. ديدگاه امام راحل درباره نقش انقلاب اسلامي در زمينه سازي براي ظهور امام مهدي(ع) را نيز مي توان از وراي سخنان ايشان در مقاطع گوناگون انقلاب اسلامي به دست آورد. از سخناني كه حضرت امام(ره) در دوره هاي مختلف انقلاب اسلامي ايراد فرمودند، به خوبي استفاده مي شود كه ايشان برپايي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران را دو منزلگاه در طريق رسيدن به سر منزل مقصود و تشكيل حكومت عدل مهدوي مي دانست و بر اين باور بود كه بايد با اجراي كامل احكام اسلامي در عصر غيبت، زمينه را براي ظهور امام مهدي(ع) فراهم آورد.
در اينجا برخي از اين سخنان را مرور مي كنيم: «اميدوارم كه اين انقلاب يك انقلاب جهاني بشود و مقدمه براي ظهور حضرت بقيه الله ـ ارواحنا له الفداء ـ باشد». (همان، ج، 16، ص 88) «اميد است كه اين انقلاب جرقه و بارقهاي الهي باشد كه انفجاري عظيم در تودههاي زير ستم ايجاد نمايد و به طلوع فجر انقلاب مبارك حضرت بقيهالله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ منتهي شود». (همان، ج 15، ص 75). «من اميدوارم كه ما به مطلوب حقيقي برسيم و متصل بشود اين نهضت به نهضت بزرگ اسلامي و آن نهضت ولي عصر(ع) هست». (همان، ج 12، ص 175) «ان شاءالله اسلام را آن طور كه هست در اين مملكت پياده كنيم و مسلمين جهان نيز اسلام را در ممالك خودشان پياده كنند... و زور و ظلم و جور از دنيا برطرف بشود و مقدمه باشد براي ظهور ولي عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ ». (همان، ج 15، ص 170). «خداوندا بر ما منت بنه و انقلاب اسلامي ما را مقدمه فروريختن کاخهاي ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان و همه ملتها را از ثمرات و برکات وراثت و امامت مستضعفان برخوردار فرما». (همان، ج 20، ص 118) «خداوند همه ما را از قيدهاي شيطاني رها فرمايد تا بتوانيم اين امانت الهي را به سر منزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت، حضرت مهدي موعود ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ رد كنيم». (همان، ج 19، ص 11)
ديدگاه بنيان گذار انقلاب اسلامي درباره ضرورت تشکيل حکومت جهاني اسلام به عنوان يکي از مهمترين اهداف انقلاب اسلامي را نيز مي توان اين گونه تبيين کرد: حضرت امام خميني(ره) در سراسر دوران مبارزه هرگز هدف خود را در از بين بردن استبداد داخلي و مبارزه با استعمار خارجي در كشور ايران محدود نكرده بود. ايشان در پي گسترش حاكميت اسلام در سراسر جهان و كوتاه كردن دست ابرقدرتها از همه كشورهاي اسلامي بود. ايشان، حركت خود را در راستاي قيام جهاني موعود(ع) مي ديد و انقلاب اسلامي ايران را مقدمه اي براي انقلاب عظيم مهدوي ارزيابي مي كرد. از همين رو، تشكيل حكومت اسلامي در ايران هيچ گاه سبب نمي شد ايشان از حركت بازايستد و حكومت جهاني مهدي موعود را به فراموشي سپارد.
بر همين اساس بود که ايشان مي فرمود:«جنبشي كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميد بخش آتيه اي روشن است و وعده خداوند تعالي را نزديك و نزديكتر مي نمايد. گويي جهان مهيّا مي شود براي طلوع آفتاب ولايت از افق مكّه معظّمه و كعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 كه حكومت مستكبران جبار در اين سرزمين به اوج خود رسيده بود و مي رفت تا عربده شوم «أنا ربّكم الأعلي» از حلقوم فرعون زمان طنين افكند، تا 22 بهمن 57 كه پايه حكمراني جبّاران عصر در اين مرز و بوم فرو ريخت و تخت و تاج دو هزار و پانصد ساله فرعونگونه ستمشاهي به دست تواناي زاغهنشينان و ستمديدگان تاريخ بر باد رفت و طومار تاراجگريها و حكمفرماييهاي شيطان بزرگ و شيطانكهاي وابسته و پيوسته به آن درهم پيچيده شد، ايامي معدود بيش نبود، [... ] ولي تحوّلي كه كمتر از صد سال بعيد به نظر مي رسيد با تقدير خداي بزرگ در اين ايّام معدود و ساعات محدود تحقّق يافت و جلوهاي از وعده قرآن كريم نورافشاني كرد و چه بسا كه اين تحول و دگرگوني، در مشرق زمين و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق يابد: «وليس من الله بمستنكر» كه دهر را در ساعتي بگنجاند و جهان را به مستضعفان، اين وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهي ولي الله الأعظم، صاحب العصر ـ أرواحنا له الفداء ـ روشن فرمايد و پرچم توحيد و عدالتي الهي را در عالم بر فراز كاخهاي سپيد و سرخ مراكز ظلم و الحاد و شرك به اهتزاز درآورد. «و ما ذلك علي الله بعزيز». (همان، ج 18، صص 11 و 12)
امام راحل با ژرف انديشي تمام و با پشتوانه عظيم اعتقاد به انقلاب جهاني حضرت حجت(ع)، مسئولان نظام را از اينكه تنها به ايران بينديشند، برحذر مي داشت و مي فرمود: «مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجّت ـ ارواحنا له الفداء ـ است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظه اي مسئولين را از وظيفه اي كه بر عهده دارند، منصرف كند، خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد و اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است، منصرف كند». (همان، ج 21، ص 108)
از اين رهنمود به خوبي استفاده مي شود كه امام خميني(ره)، تشکيل حکومت جهاني اسلام را يکي از مهمترين اهداف انقلاب اسلامي مي دانست. از همين رو، معتقد بود كه مسئولان نظام جمهوري اسلامي بايد همه تلاش خود را براي ايجاد اين حکومت به کار برند و متوجه باشند پرداختن به برنامه هاي توسعه، حتي يك لحظه، آنها را از اين هدف بزرگ بازندارد؛ چون غفلت از آن، «خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد».
*: ديدگاه امام خميني درباره انتظار و وظايف منتظران تا چه حد بر روايات وارد شده در اين زمينه منطبق است و آيا مي توان در اين زمينه شواهدي از روايات نقل کرد؟
**: بله، يكي از وظايفي كه به تصريح روايات، در دوران غيبت بر عهده شيعيان و منتظران فرج قائم آل محمد(ع) است، كسب آمادگيهاي نظامي و فراهم كردن تسليحات مناسب هر عصر براي ياري امام غايب است. در روايتي كه نعماني از امام صادق(ع) نقل كرده، آمده است:«هر يك از شما بايد براي خروج حضرت قائم(ع) [سلاحي] آماده كند، هر چند يك تير باشد. خداي تعالي هرگاه بداند كسي چنين نيتي دارد، اميد آن است كه عمرش را طولاني كند تا آن حضرت را درك كند و از ياران و همراهانش قرار گيرد». (محمد بن ابراهيم نعماني، كتاب الغيبة، ص 320، ح 10)
در روايت ديگري، شيخ كليني از امام ابوالحسن موسي كاظم(ع) نقل مي كند: «... هر كس اسبي را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن، دشمنان ما را خشمگين سازد، در حالي كه او منسوب به ماست، خداوند روزي اش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته هايش ياري كند». (محمد بن يعقوب کليني، الكافي، ج 6 ، ص 535 ، ح 1)
همچنين شيخ كليني از ابوعبدالله جعفي، روايتي را نقل مي كند كه توجه به مفاد آن سودمند است: «حضرت ابوجعفر محمد بن علي (امام باقر)(ع) به من فرمود: منتهاي زمان مرابطه (مرزداري) نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز. فرمود: ولي مرابطه ما مرابطه اي است كه هميشه هست...». (همان، ج8 ، ص381، ح576)
علامه مجلسي در شرح اين فرمايش امام مي فرمايد: «بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام برحق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براي يارياش آماده باشند».43 (محمد باقر مجلسي، مرآة العقول في شرح أخبار آلالرسول، ج 26، ص 582 ). شيخ محمدحسن نجفي نيز در كتاب «جواهرالكلام» در شرح اين روايت مي فرمايد: «مرابطه در اين روايت به معناي اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه روز است، همچنانكه در بعضي از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه». (جواهر الكلام، ج 21، ص 43). شايد بتوان گفت كلام صاحب جواهر نيز در نهايت به همان كلام مجلسي برمي گردد كه فرمود: مرابطه در اين روايت به معناي آمادگي براي ياري امام منتظر است.
رمز اينكه شيعه بايد هر لحظه آماده ياري امام خود باشد، اين است كه زمان ظهور مشخص نيست و هر آنكه اراده خداوند تعلق گيرد، ممكن است ظهور رخ دهد. بنابراين، شيعيان بايد همواره در حال آماده باش به سر برند تا در زمان ضرورت، به فرمان امام خود براي مقابله با مستكبران و ستمكاران جهان به پا خيزند. با نگاهي به تاريخ شيعه مي توانيم به عمق باور مردم به موضوع ظهور و آمادگي هميشگي آنها براي اين موضوع پي ببريم. ابن بطوطه در سفرنامه خود مي نويسد: «ندبه شيعيان حِلّه براي امام زمان: ... در نزديكي بازار بزرگ شهر، مسجدي قرار دارد كه بر در آن، پرده حريري آويزان است و آنجا را «مسجد صاحبالزمان» مي خوانند. شبها پيش از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشيرهاي آخته ... اسبي يا استري زين كرده مي گيرند و به سوي مسجد صاحبالزمان روانه مي شوند. پيشاپيش اين چارپا، طبل و شيپور و بوق زده مي شود. ساير مردم در طرفين اين دسته حركت مي كنند و چون به مسجد صاحب الزمان مي رسند، در برابر در ايستاده و آواز مي دهند كه: «بسم الله، اي صاحب الزمان، بسم الله بيرون آي كه تباهي روي زمين را فراگرفته و ستم فراوان گشته. وقت آن است كه برآيي تا خدا به وسيله تو، حق را از باطل جدا گرداند...». و به همين ترتيب، به نواختن بوق و شيپور و طبل ادامه مي دهند تا نماز مغرب فرا رسد... ». (ابن بطوطه، سفرنامه، ج 1، ص 272). بنابراين، با توجه به روايات، سخنان فقها و سيره پيروان اهل بيت(ع) در زمان هاي مختلف، به روشني مي توان دريافت که زمينه سازي براي ظهور و آماده باش هميشگي براي اين رويداد بزرگ از وظايف شيعيان است.
*: به نظر شما انقلاب اسلامي چه تأثيري بر فرهنگ مهدويت و انتظار در ايران داشته و موجب چه تحولي در اين فرهنگ شده است؟
**: به مدد انديشه ژرف و افکار بلند رهبر کبير انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني(ره) فرهنگ مهدويت و انتظار که تا پيش از آن زمان هممعنا با سکون و سکوت، پذيرفتن وضع موجود و بيتفاوتي در برابر استبداد داخلي و استعمار خارجي بود، به عنوان فرهنگي پويا و حرکتآفرين و پشتوانه نظري مستحکم براي تشکيل حکومت صالحان در عصر غيبت مطرح شد.
در اين مجال، فرصت بررسي تفصيلي نقش انقلاب اسلامي در تحول و پويايي فرهنگ مهدويت و انتظار نيست و تنها به مقايسه اجمالي شاخصههاي رويکرد مهدوي در پيش و پس از انقلاب اسلامي بسنده ميکنيم. شاخصههاي رويکرد مهدوي در دوران پيش و پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران کاملاً با يکديگر متفاوت است. تا پيش از اوجگيري نهضت امام خميني(ره) شاخصههاي رويکرد مهدوي غالب عبارت بودند از:
۱. توجه به امام مهدي(ع) تنها به عنوان «منجي موعود» و نجاتبخشي که در آيندهاي نامشخص ميآيد و به همه دردها، رنجها و نابرابريها پايان ميدهد؛
2. تمرکز نگاه بر «عصر ظهور» بدون داشتن هيچ چشمانداز روشني براي اصلاح امور و بهبود وضع جامعه در «عصر غيبت»؛
3. خلاصه شدن «وظايف منتظران» در دعا براي تعجيل فرج و نزديکتر شدن ظهور منجي موعود؛
4. تأکيد صرف بر «ولايتورزي» (تولّي) و بيتوجهي به «برائتجويي» (تبرّي) از همه مظاهر کفر، شرک و نفاق در عصر حاضر.
حضرت امام خميني با طرح ديدگاهها و نظرات بديع خود، باب جديدي را در حوزه مهدويت و انتظار گشود و شاخصههاي رويکرد مهدوي را دستخوش دگرگوني و تغيير اساسي ساخت. مطالعه آثار و سخنان امام راحل(ره) نشان ميدهد که در ديدگاه ايشان مهمترين شاخصههاي رويکرد مهدوي عبارتند از:
1. توجه به امام مهدي (ع) به عنوان آخرين «حجت خدا» و امام حي و حاضري که نسبت به وضعيت حال مسلمانان نيز بيتفاوت نيست؛
2. از نظر دور نداشتن «عصر غيبت» و تلاش براي اصلاح وضع موجود با هدف زمينهسازي براي ظهور؛
3. توسعه وظايف و تکاليف منتظران و منحصر نشدن اين وظايف به دعا براي تعجيل فرج و درخواست ملاقات با آن حضرت؛
4. توجه به «برائتجويي» به عنوان مقدمه و شرط «ولايتورزي» واقعي.
با مقايسه اين شاخصه ها به خوبي مي توان به عمق و گستره تحولي که پس از پيروزي انقلاب اسلامي در باور مهدوي و فرهنگ انتظار ايجاد شد، پي برد. توجه به سخنان و رهنمودهاي امام خميني(ره) در سال هاي قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي درباره مفهوم انتظار، وظايف منتظران و نسبت جامعه اسلامي عصر غيبت با جامعه عصر ظهور، که در پاسخ پرسش قبلي به برخي از آنها اشاره کردم، به خوبي ما را با شاخصه هاي مهدويت و انتظار در قرائت آن رهبر فرزانه آشنا مي کند.
*:از اينکه وقت خود را در اختيار ما قرار داديد، سپاس گزاريم.
نظر شما