به گزارش خبرگزاری مهر، حضرت زينب كبري (س) دومين زن بزرگ در ميان بزرگترين زنان اهل بيت است كه زندگي شريفش پر از فضائل و كرامات بوده و اسباب عظمت و بزرگي و قداست و معنويت در آن موج مي زند و وجود پر بركتش انباشته از تواناييها و استعدادها و قابليت ها و عوامل پيشرفت و ترقي است.
در اواسط سال ششم هجري خاندان پاك و طاهر علوي و فاطمي(ع) با شور و شعف و شادماني و سرور تمام پذيراي فرزند سوم خانواده يعني دختر اول امام امير المومنين(ع) و حضرت فاطمه زهرا(ص) بود. در روز پنجم ماه جمادي الاولي"سال ششم هجري"حضرت زينب متولد شد.
هنگامي كه حضرت زينب(ع) متولد شد و پيامبر اكرم(ص) برآن آگاهي يافت،به خانه اي دختر بزرگوارش حضرت فاطمه(ص)آمد و فرمود؛"دختر عزيزم،نوزادت را به من بده". وقتي حضرت زهرا(ع) نوزاد را آورد و رسول خدا(ص)او را در آغوش گرفت و به سينه ي مبارك خود چسباند آنگاه صورت شريفش را بر صورت وی نهاد و با صداي بلند گريه شديدي نمود به گونه اي كه اشك مباركش بر گونه هايش جاري شد. حضرت فاطمه(ص)فرمود؛ خداوند چشمانت را گريان نكند اي پدر! چرا گريه مي كني؟ رسول خدا(ص)فرمود؛ دختر عزيزم اي فاطمه،اين دختر به بلاهاي بسياري گرفتار خواهد شد و مصائب و حوادث تلخي بر او وارد خواهد شد، اي جگر گوشه من! و اي نور چشمانم!هر كس بر او و مصيبت هايش گريه كند ثوابي مانند ثواب گريه بر دو برادر بزرگوارش را خواهد داشت. ("كتاب ناسخ التواريخ جلد مربوط به زندگي حضرت زينب)
چند روز از ولادت حضرت زينب(ع)مي گذشت ولي هنوز نامي براي او تعيين نشده بود و براي همين روزي حضرت فاطمه(س) از اميرالمومنين(ع) درباره علت تاخير در نامگذاري سوال نمود و امام(ع)در جواب فرمود من منتظرم تا پيامبر اكرم(ص) براي او نامي انتخاب كند. پس از آن حضرت زهرا دخترش را نزد رسول خدا برد و حضرت را از اين جريان آگاه كرد، در اين هنگام جبرئيل امين(ع)نازل شد و گفت؛ اي رسول خدا(ص)خداوند به تو سلام رساند و فرمود؛ اي حبيب من، نام اين كودك را زينب بگذار، سپس ايشان نام او را زينب نهاد. كنيه حضرت زینب "ام الكلثوم"و"ام حسن"است.
درباره معنای نام زینب باید گفت هر نامي از يك ريشه و مصدري گرفته شده است كه طبعا داراي معني و مفهوم خاصي است.كلمه زينب"مركب از دو كلمه"زين"و"اب"است. اينكه كلمه"زينب"يك كلمه ي مفرد است و مركب نمي باشد و آن نام يك درخت و يا يك گل است و بسيار خوش منظره و خوشبو كه زنان را به اين نام، نامگذاري مي كنند.
حضرت زينب (ع) از هوشي سرشارو درك بالايي برخوردار بودند. يكي از رواياتي كه درباره هوش و ذكاوت سرشارآن حضرت مي خوانيم اين است كه روزي پدر بزرگوارش علي(ع) او را كه در دوران كودكي به سر مي برد بر دامن مبارك خود نشاند و شروع به نوازش او نمود آنگاه فرمود؛دختر عزيزم بگو يك. او گفت؛ يك، حضرت فرمود"بگو دو"زينب(ع)سكوت كرد و علي(ع)به او فرمود؛سخن بگو اي نور چشمانم" و او گفت؛پدر جان من نمي توانم با زباني كه يك گفته ام، دو بگويم"در اين هنگام علي(ع)او را درآغوش گرفت و ميان چشمانش بوسيد.(كتاب زينب كبري(ع)تاليف شيخ جعفر نقدي، ص 34)
اين نكته تاريخي به طور واضح دلالت مي كند بر اينكه فكر و ذهن حضرت زينب(ع)حتي در دوران كودكي نيز از قدرت انديشه ي بالا و درك فهم سريعي برخوردار بوده است و اين سخن حضرت حاكي از افكار و مفاهيم و معاني بلندي است كه در ذهن و خاطر اودر جريان است. زباني كه گفت؛يك ديگر نمي تواند بگويد؛دو،زيرا كلمه ي "يك"مفهوم خاصي در ذهن حضرت زينب(ع)دارد كه هرگاه آن كلمه به كار مي رود ذهن او متوجه آن معناي خاص مي شود و آن معنا عبارت است ازوحدانيت خداوند سبحان و نبود خداي دوم براي مشاركت با او در الوهيت و ربوبيت و اداره ي عالم.
يكي از كرامات آن حضرت اين است كه مادرش را براي ايراد خطبه ي"فدك" تا مسجد رسول خدا(ع)همراهي كرد. آموزش قرآن كريم و تفسيرآن به زنان كوفه توسط حضرت زينب(ع)در تاريخ آمده است كه جمعي از مردان كوفه نزد اميرالمومنين(ع)آمده و گفتند؛اجازه بده زنان ما نزد دخترت بيايند و معالم و معارف دين و تفسير قرآن را از آن حضرت ياد بگيرند. حضرت علي(ع) اجازه فرمود و حضرت زينب(ع)شروع به آموزش زنان نمود. ( رياحين الشريعة تاليف محلاتي ج3 ص 57 )
زندگي حضرت زينب(ع) از اول عمر تا زمان وفاتشان همراه با مصائب و سختي هاي فراوان بود. اما چگونه مي توان بر زندگي بانويي كه بيشتر عمرشريفش را در پس پرده و در پوشش حجاب گذراند و كسي جز نزديكان و خويشاوندانش از زندگي خانوادگي اش مطلع نشد احاطه پيدا كرد. حضرت زينب دست پرورده ي پدر و مادري است كه زندگي مباركشان پر از انوار درخشان فضائل و كرامات است و هر صفحه ي آن افق هاي وسيعي را به روي انسان مي گشايد كه فكر و انديشه در اطراف آن به پرواز در مي آيد و ستارگان فضايل و مناقب در فضاي آن غوطه ور مي شوند.
نظر شما