۲۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۸

«اختیار و عصب‌زیست‌شناسی‌» منتشر شد

«اختیار و عصب‌زیست‌شناسی‌» منتشر شد

کتاب «اختیار و عصب‌زیست‌شناسی‌» شامل تاملاتی درباره اراده آزاد، زبان و قدرت سیاسی نوشته جان سرل با ترجمه محمد یوسفی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، در این کتاب، دو سخنرانی چاپ شده است که دو فصل اصلی کتاب را در بر می‌گیرند. یک سخنرانی درباره مسئله اراده آزاد و عصب‌زیست‌شناسی و دیگری درباره زبان، هستی‌شناسی اجتماعی و قدرت سیاسی؛ موضوعاتی که به ظاهر به هم ارتباطی ندارند. البته در یک سطح، یعنی سطح نیت مولف، در واقع هم هیچ ارتباطی با هم ندارند.

جان سرل درباره این دو سخنرانی می‌گوید: هنگام تهیه آن‌ها هرگز به ذهنم خطور نکرده بود که زمانی آن‌ها، یک جا با هم چاپ خواهند شد. با این حال، هر دوی آن‌ها بخش‌هایی از یک اقدام فلسفی بسیار عظیم‌تر هستند و توضیح آن می‌تواند ارزشمند باشد، چه، درک خواننده را از آنچه در تلاشم تا در این سخنرانی‌ها به انجام برسانم، عمق می‌بخشد.

مقدمه این کتاب 6 بخش دارد. به این ترتیب که کلیت مقدمه درباره «فلسفه و واقعیت‌های بنیادی» است و 6 بخش مربوط به آن هم به ترتیب عبارت‌اند از: «فلسفه و واقعیت‌های بنیادی»، «وابستگی‌های منطقی در حوزه مسائل فلسفی»، «طبیعی‌باوری و فلسفه معاصر»، «گریز مجادله‌آمیز: طرد هستی‌شناسی‌های بدیل»، «برخی تحول‌های اخیر در فلسفه» و «اراده آزاد، عصب‌زیست‌شناسی، زبان و قدرت سیاسی».

بعد از مقدمه مفصل، اولین فصل کتاب «اراده آزاد همچون مسئله‌ای در عصب‌زیست‌شناسی» است. این قسمت از کتاب هم 6 قسمت دارد. «مسئله اراده آزاد»، «چگونه آگاهی می‌تواند بدن را به حرکت درآورد»، «ساختار تبیین عقلانی»، «اراده آزاد و مغز»، «فرضیه اول و شبه‌پدیدارگرایی» و «فرضیه دوم: خود، آگاهی و عدم تعیّن» عنوان زیرمجموعه‌های این فصل از کتاب «اختیار و عصب‌زیست‌شناسی‌» هستند.

«هستی‌شناسی اجتماعی و قدرت سیاسی» موضوع دومین فصل کتاب است که دو قسمت «هستی‌شناسی اجتماعی» و «پارادوکس قدرت سیاسی: دولت و نیروی قهریه» را شامل می‌شود.

در قسمتی از این کتاب می‌‌خوانیم:

... هر حرکت بدون روبات به‌تمامی توسط حالت‌های درونی‌اش تثبیت می‌شود. در واقع برای این قسم فناوری هم‌اکنون مدلی در هوش مصنوعی سنتی در اختیار داریم. در برنامه‌های رایانه‌ای چنین چیزی را تعبیه می‌کنیم تا راه‌حلی الگوریتمی در مواجهه با مسائل ناشی از محرک‌های ورودی و حالت‌های سیستمی در اختیار روبات قرار دهد. بر اساس فرضیه اول، حکم پاریس از پیش برنامه‌ریزی شده بود.

گفتیم که یکی از انتقادات به فرضیه اول این است که به شبه‌پدیدارگرایی می‌انجامد. یعنی ویژگی‌های متمایز آگاهی و تصمیم‌گیری عقلانی تاثیری واقعی بر عالم ندارند. حکم پاریس، رفتار من و رفتار روبات، به‌تمامی با فعالیت‌هایی تعیین می‌یابند که در سطح خُرد صورت می‌گیرند. اما ممکن است کسی مرا به چالش بکشد و بپرسد چرا فرض مندرج در فرضیه اول، شبه‌پدیدارگرایانه است نه شکلی دیگر از تبیین ارتباط آگاهی با عملکرد فیزیولوژیک بدن آدمی؟

مدعی شده‌ام که اگر مقولات دوگانه‌انگارانه سنتی را رها کنیم، دیگر چیز رازناکی درباره چگونگی عملکرد علّی آگاهی پیش رو نخواهیم داشت. صرفا یک ویژگی سیستمی یا سطح بالاتر خواهیم داشت که به نحو علّی عمل می‌کند. به‌علاوه تبیینی که به دست دادم هیچ گونه تعیّن چند عاملی علّی را مفروض نمی‌گیرد. دو دسته از علل در کار نیستند، آگاهی و نورون‌ها؛ تنها یک دسته از علل وجود دارد که در سطوح مختلف توصیف می‌‌شود. تکرار می‌کنم آگاهی صرفا حالتی است که سیستمی از نورون‌ها در آنند، همان‌طور که جامد بودن حالتی است که سیستمی از مولکول‌ها در آنند. اما اکنون براساس توضیح خودم، می‌پرسم که چرا فرضیه اول بیش از فرضیه دوم مستلزم شبه‌پدیدارگرایی است؟

این کتاب با 120 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 6 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 2256461

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha