به گزارش خبرنگار مهر، جاده را پشت سر می گذارم و از دل کوچه ها عبور می کنم تا به معلمی برسم که فداکاری او گوش هر شنونده ای را به خود جذب کرده با رسیدن به روستا نام معلم فداکار را که گفتیم همه می دانستند کجاست چه بسا با دیدن ما فهمیدند که در پی چه به محله شان آمده ایم چرا که این روزها رفت و آمد غریبه هایی چون من به اینجا بیشتر شده است از میان روستا عبور می کنم تا به مدرسه ساده و بی آلایش معلم مهربان و فداکار مدرسه شهید گنجیان برسم.
صدایی از حیاط مدرسه به گوش می رسد عمو زنجیر باف بله زنجیر من رو بافتی.... از میان همهمه کودکان که می گذری و چهره شاد کودکان را که می بینی سیمای کودک خردسالی که دستش در پانسمان قرار دارد تو را به سوی خود جذب می کند.
نزدیک تر می شویم این کودک گرچه در ظاهر آسیب دیده اما دلی به بزرگی آسمان خدا و مهربانی بی حد و حصر او دارد.
سارا کودک خرد سالی است که در شور و شوق دوران کودکی خود در میان هم سن و سال هایش زندگی می کرد و بی خبر از تمام قصه شوم روزگاری که برایش رقم زده بود و اینجا بود که تمام رویا های زیبایش در کمتر از چند ثانیه قربانی زبانه های سوزناک آتش شد و صورت معصومانه کودکی اش در میان شعله های آتش از بین رفت.
بدن و صورت سوخته سارا برای مداوا به بیمارستان منتقل می شود اما پس از ترخیص از بیمارستان کودک شاد گزارش ما گوشهنشین میشود و دیگر تمایلی به حضور در میان دوستانش ندارد و از آنها دوری میکند و به سختی راضی می شود تا بر روی نیمکت صندلی بنشیند.
و اینجا بود که معلم فداکار بیجاری فرشته نجات این کودک می شود و دوباره شور و شوق زندگی را در دل او زنده می کند معلمی که سارا را دختر خود می داند و با دیدن غمی که بر چهره او نشسته شب و روز خود را وقف این کودک میکند.
فداکاری این معلم بلند همت ما روحی بلند و بزرگ می خواهد که شاید از دست هر یک از ما کوتاه باشد کار این معلم بزرگ نشانه ای برای هریک از ما بود تا فراموش نکنیم که خدا در همه لحظات انسان حضور دارد و حامی اوست.
دست مهربان خدای بزرگ این بار معلم فداکار بیجاری را واسطه کرد تا دستگیر این کودک معصوم ما باشد ثریا مطهرنیا مدیر و معلم همان دبستانی است که سارا در آن درس میخواند، دبستان شهید گنجیان روستای همایون در شهرستان بیجار استان کردستان.
معلم فداکار بیجاری سالها در روستاهای دور افتاد و محروم بیجار کار می کند و تمام دانش آموزان را فرزندان خود می داند اما از دو سال قبل که به روستای همایون و مدرسه شهید گنجیان آمد محبت سارا را به گونه ای دیگر در دلش حس کرد.
سارا دست خدا برای من بود
این معلم فداکار در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: از روزی که برای خدمت پا به روستای همایون گذاشتم حس عجیبی در وجودم جوشان شده بود انگار این روستا با تمامی روستا هایی که در آن خدمت کردم فرق اساسی داشت.
زمانی که به مدرسه آمدم و بچه ها را از پنجره نگاه می کردم مظلومیت کودکی آرام و بی صدا در گوشه ای از مدرسه نظرم را به خود جلب کرد کودکی که دست، صورت و بدنش قربانی شعله های آتش شده بود.
زمانی که از دوستان و هم کلاسی هایش شنیدم که چه گونه این کودک مظلوم قربانی شعله های آتش شده تصمیم گرفتم برای درمان او اقدامی بکنم و او را برای در مان به نزد متخصصان مبحر ببرم.
مطهر نیا ادامه داد: خودم دو فرزند دارم وقتی سارا را که هم سن و سال دخترم است می دیدم ذره ذره آب می شدم و نمی خواستم غبار غم بر چهره معصوم اش بنشیند.
اما در ابتدای کار مشکلات زیادی داشتم چرا که پدر و مادر سارا برای اعزام او به تهران مخالفت می کردند اما من بنا به عهدی که با خدایم بسته بودم تمام توان خود را به کار بستم تا به سر انجام برسم.
معلم فداکار ما تا پایان معاینات پزشکان همواره با سارا در بیمارستان میماند و شبانه به اتفاق با اتوبوس راه شهر و دیار خود را میگیرند تا صبح روز بعد سر کلاس درس حاضر شود.
در حالی که شور و شوق خوشحالی سارا در چشمانش می دیدم خرسند از عمل خود بودم شب که تا دیر وقت در راه بودم انتظار نداشتم سارا را در مدرسه ببینم اما هنگامی که به کلاس رسیدم و سارا را بر روی نیمکت در کنار دوستانش دیدم اشک شوق در چشمان حلقه بست و خستگی راه به یک باره از وجودم بیرون رفت.
مطهر نیا افزود: مشکل مهمی که الان با آن موجه هستم هزینه های درمانی سارا است چراکه عمل های جراحی سارا هزینه های بالایی دارد در این سالها جدای از مراجعات مکرر به بیمارستان، هفت عمل جراحی نیز بر روی دست و صورت سارا توسط بهترین متخصصان انجام شده است و با وجود آنکه پزشک معالج سارا نصف هزینه جراحی و بیمارستان را به سارا بخشیده است اما هنوز هم برای تأمین مابقی هزینهها مشکل وجود دارد
معلم فداکار بیجاری به دیگر مشکلات خانواده این دانش آموز اشاره کرد و اظهار داشت: مسائل مالی بخشی از مشکلات این دانشآموزان و خانوادههای آنان است بلکه آنان با مشکلات عدیدهای دست به گریبان هستند که نیازمند همکاری و همیاری تمام افراد است.
وی اضافه کرد: مشکل جسمی کودکان بخشی از مشکلات این خانوادههاست اما کل اعضای خانواده این دانشآموزان از نظر روحی دچار افسردگی و به نوعی فرسودگی روحی شدهاند و در این راستا نیز نیازمند یاری هستند.
مطهر نیا گفت: دیدن سارا و پیگیری وضعیت او بابی برای آشنایی با 8 دانشآموز نیازمند به کمک در راستای درمان بیماری آنان از جمله بیماریهای چشمی و کلیوی و غیره شد و این مهم را از برکت وجود سارا میدانم.
این معلم دلسوز بیجاری در پایان خواستار توجه ویژه مسئولان استانی و کشوری در راستای حل مشکلات این دانش آموزان خصوصا سارا قربانسرشت شد.
معلم بیجاری عاشقانه از خود گذشتگی کرد
مدیر آموزش و پرورش بیجار در آخرین جلسه شورای آموزش و پرور ش بیجار که با حضور اعضاء و خانم مطهرنیا معلم ایثارگر بیجاری برگزار شد ضمن قدردانی از زحمات معلم ایثارگر و فداکار مدرسه گنجیان روستای همایون اظهار داشت: معلم بیجاری عاشقانه از خود گذشتگی کرد و کار او بسیار ارزشمند است.
وی افزود: اقدام خداپسندانه خانم ثریا مطهرنیا معلم فداکار مدرسه گنجیان روستای همایون در راستای درمان دانشآموز مدرسهاش که در سال 91 در سانحه آتشسوزی دچار مشکل شده بود، به تمام معنا کار عاشقانه معلمی است و با هیچ اقدامی نمیتوان از آن قدردانی کرد.
وی ادامه داد: این معلم دلسوز بیجاری با وجود تمام مشکلاتی که داشت عاشقانه از خود گذشت و سارا را برای مداوا به تهران برد و هزینه های در مان او را پرداخت کرد.
مدیر آموزش و پرورش بیجار تصریح کرد: با توجه به پیگیریهای خانم مطهرنیا 60 میلیون تومان از هزینه درمان سارا قربان سرشت توسط خیرین پرداخت شده است.
لطف الهی به 7 دانش آموز بیمار دیگر که خانم مطهر نیا پیگیر مداوا آنها است، اشاره و بیان داشت: این دانش آموزان نیز مانند سارا به دلیل بالا بودن هزینه های درمان آنها چشم انتظار یاری سبز مردمان نوع دوست ایران هستند.
وی افزود:این اقدام ارزشمند خانم مطهر نیا به حدی تاثیر گذار بوده که بسیاری از افراد در داخل و خارج از کشور آمادگی خود را برای کمک به این کودک خردسال اعلام کرده اند.
مدیر آموزش و پرورش بیجار در پایان یاد آور شد: درمان سارا همچنان ادامه دارد و امید است مردم نوع دوست ایران اسلامی یاری رسان خانم مطهرنیا در تامین نیازهای مالی برای جراحی های بعدی این دانشآموزش باشند.
.............
گزارش؛ سمیه رمضان نیا
نظر شما