به گزارش خبرنگار مهر، ابراز نگرانی از وضعیت حجاب در جامعه از سوی بزرگان حوزه علمیه و سیاست، این روزها به پای ثابت اخبار روزنامهها و خبرگزاریها تبدیل شده است. بسیاری از انتقاداتی که از سوی جامعه متدینین به دولتها در مسائل فرهنگی مطرح میشود، نسبتی با این ماجرا دارد.
سؤالات بسیاری در مسئله حجاب برای جامعه و جوانان مطرح است. حدود دخالت حکومت در نوع پوشش افراد، ریشهیابی علل ضعف حجاب در بخشی از جامعه و اولویتبندی روشهای سلبی و ایجابی برای ترویج حجاب و عفاف بخشی از این سؤالات است که در گفتگو با حجتالاسلام عبدالکریم بهجتپور مطرح شده است.
وی استاد حوزه و دانشگاه، محقق علوم قرآنی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است که سالها از عمرش را صرف تعمق در قرآن و پیامهای آسمانی آن کرده تا رمز تحول فرهنگی جامعه عرب را کشف کند. این محقق که در کتاب خود با عنوان «درآمدی بر اصول تحول فرهنگی» بسیاری از این رموز را مطرح کرده، ترویج حجاب و عفاف به عنوان یک نمود فرهنگی در جامعه را نیازمند تقویت شخصیت ایمانی در تک تک افراد جامعه میداند.
مهر: پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی، مسئله حجاب و عفاف از سوی بسیاری به عنوان بزرگترین چالش فرهنگی مطرح شده و هر چه میگذرد، وضعیت در این حوزه بدتر میشود. آیا این ضعف فرهنگی پذیرفته است؟
حجتالاسلام بهجتپور: اینکه انقلاب اسلامی در اوایل ظهور خود تحولی عمیق در مسئله حجاب و عفاف به وجود آورد، امر پوشیدهای نیست. در آن دوران شور انقلابی مردم، بسیاری از کسانی را که پیش از آن اهمیتی به مسئله حجاب نمیدادند، به حفظ حجاب علاقهمند کرد.
همین حال و هوای انقلابی هم موجب شد افرادی به هر دلیل نتوانند بدون حجاب در انظار ظاهر شوند. مجموع شرایط به نفع مسئله حجاب در آن دوران رقم خورد. این شور انقلابی اما موجب نهادینه شدن فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه نشد و به عنوان امری زودگذر نقش خود را ایفا کرد.
ما باید شرایطی را فراهم میکردیم که آن فضا به تدریج در میان مردم تثبیت شده و حجاب نه از سر شور بلکه از روی شعور در جامعه رعایت شود. باید فرهنگسازی بدون فاصله از همان اوایل پیروزی انقلاب در این زمینه جدی گرفته میشد تا رفتار به وجود آمده، تثبیت شود.
باید گفت شرایط فرهنگی پس از سالهای اول انقلاب به گونهای پیش رفت که گسترش حجاب و عفاف متوقف شده و حتی شرایط به تدریج به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بازگردد. بخشی از عوامل این بازگشت فرهنگی در داخل کشور وجود داشت و بخش دیگر به بیرون از مرزها مربوط میشد.
آنچه در این زمینه باید به آن توجه کرد این است که شرایط کشور از نظر حجاب و عفاف پیش از انقلاب اسلامی، زاییده هویت فرهنگی مردم نبود بلکه تلاشهای حکومت پهلوی در طول سالها برای کمرنگ کردن مسئله حجاب و عفاف، مردم را از واقعیت فرهنگی خود دور کرده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم اعتمادی که به دستگاههای فرهنگی و هنری که فرزند آن دوران بودند، داشتیم موجب شد، ممیزی معناداری در مقابل این دستگاهها قرار ندهیم. این دستگاهها هم که ریشه در دوران پهلوی داشتند با اعتقادات خاص خود با جوانان ما روبهرو شدند و به تدریج میان نسل اول و نسلهای بعدی انقلاب از نظر بها دادن به مسئله حجاب فاصلهای به وجود آمد.
در طول سالهای پس از انقلاب، دولتها برخوردهای متفاوتی با مسئله حجاب داشتهاند. در بسیاری از انتخابات ریاست جمهوری نیز نگاه به این مقوله از تفاوتهای کاندیداها محسوب میشد که واکنشهای متفاوتی هم در میان مردم و جامعه نخبگانی داشت. به نظر شما سیاست تا امروز به مقوله حجاب و عفاف خدمت کرده یا خیانت؟
در مجموع پررنگ بودن نقش سیاست در مسائل فرهنگی پذیرفته نیست. هر چند اینکه بگوییم در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی دولتهایی بودهاند که در راستای تضعیف حجاب گام برداشتهاند، تحلیل درستی نیست. تمام کسانی که طبق قوانین جمهوری اسلامی مسئولیتی در این کشور داشتهاند، دارای خط قرمزهای دینی هستند.
هر چند این موضوع جدا از اظهارنظرهای برخی سیاسیون و شخصیتها است. افراد و تریبونها میتوانند نظرات مختلفی مطرح کنند اما حساب دولتها جداست. این را نمیتوانیم بپذیریم که در طول حیات نظام اسلامی تلاش معناداری برای تضعیف حجاب صورت گرفته است. حتی رئیس جمهور خلع شده اول انقلاب نیز در سخنرانیهای خود در دانشگاهها بر مسئله پوشش تاکید میکرد.
اتفاقی که در این زمینه قابل توجه است، به وجود آمدن یک جریان پوپولیستی در سیاست است که برای به دست آوردن رای از اردوگاههای مختلف سیاسی و همراه کردن بخش وسیعتری از مردم با خود، گاهی در برابر جریانهای غلط فکری و فرهنگی سکوت کردهاند.
این جریانهای سیاسی به روی برخی افراد که سعی در تضعیف مسئله حجاب داشتهاند، لبخند زدهاند که این خود تا حدودی آسیبزا بوده است.
از دیدگاه شما به عنوان یک کارشناس فرهنگی، اقدامات سلبی در مسئله ترویج حجاب مقدم است یا روشهای ایجابی؟ برخورد با بدحجابان تا چه اندازه میتواند ما را به اهداف فرهنگی در این زمینه نزدیک کند؟
یک اشتباه فاحش ما در حوزه ترویج حجاب این است که متمرکز شدهایم بر مقابله با کم حجابها و بیحجابها در حالیکه تکریم اهل پوشش اسلامی راه حل اصلی است. باید تبلیغات فرهنگی در جامعه به گونهای پیش برود که همه متوجه شوند بانوان تحصیلکرده، اجتماعی، فهیم و مؤمن به طور طبیعی به سمت پوشش اسلامی میروند و این کار موجب ارتقای شخصیت اجتماعیشان میشود.
گاهی دیده میشود که کمپوششی را موجب شخصیت میدانند. اقدامات فرهنگی باید بر این مسئله متمرکز شود که حجاب به زن شخصیت میدهد. باید بانوان پوشیده و موفق را تحسین کرده و به عنوان الگو مقابل دیدگان جامعه قرار دهیم تا این معنا برای همه روشن شود.
نکته دیگر این است که در بحث پوشش دو مقوله وجود دارد که باید آنها را از یکدیگر تفکیک کرد. پوشش اسلامی مسئلهای است و تبرج و دعوت به خود مسئله دیگر. گاهی برخی رفتارهای زننده از سوی هم مردان و هم زنان دیده میشود که دعوت به خود و تلاش برای شهوانی کردن فضای جامعه است که باید با آن برخورد کرد.
آن چیزی که گره به مسیر اخلاقی و تربیتی جامعه انداخته کم پوششی بانوان نیست بلکه نوعی از پوشش هم در مردان و هم در زنان است که تحریک شهوات را به دنبال دارد.
هر کسی که فضای اخلاقی جامعه را با رفتار و پوشش شهوانی متزلزل کند، گناه بزرگی در حق مردم مرتکب شده است.
ترویج حجاب اسلامی نیاز به یک تلاش بزرگ فرهنگی دارد و این مهم بر کسی پوشیده نیست اما در عین حال عرضه کردن خود در سطح جامعه هم گناهی اجتماعی است که نباید با مسئله پوشش اسلامی آن را خلط کرد.
دو مشکل در این زمینه وجود دارد. یکی اینکه هر گلهای از مسئله خودنمایی در جامعه داریم، به پای موضوع حجاب و پوشش اسلامی میگذاریم و این درست نیست؛ دوم اینکه مردان را از این قاعده مستثنی میکنیم در حالیکه مردان هم باید از خودنمایی دوری کرده و پوشش اخلاقی داشته باشند.
بهترین راهکارها در امر ترویج حجاب و عفاف چیست؟
آنطور که از متون دینی فهم میشود، رعایت حجاب رابطه مستقیمی با شخصیت ایمانی افراد دارد. به میزانی که شخصیت ایمانی افراد را ارتقا دهیم، آنها به طور طبیعی خود را در پوششی که کرامتشان را حفظ کند، قرار میدهند. پس برای گسترش این فرهنگ باید روی شخصیت ایمانی افراد سرمایهگذاری کرد.
جوانان یک جامعه هر چه بیشتر احساس کرامت و داشتن یک شخصیت اجتماعی با ارزش داشته باشند، کمتر به سراغ پوششهایی میروند که در وهله اول توهین به خودشان است. در خارج از مرزهای کشور هم هر گاه افراد شخصیت ایمانی به دست میآورند، در گام اول پوشش خود را کامل میکنند.
خداوند هم هنگامی که در قرآن میخواهد محدودیتهای همسران پیامبر(ص) از نظر پوشش را به آنها یادآوری کند، ميفرماید شما مانند دیگر زنان نیستید و نباید طوری رفتار کنید که هرزگان در شما طمع کنند یا در آیات دیگر وقتی میخواهد به مسئله حجاب اشاره کند میگوید ای پیامبر(ص) به زنان مؤمن بگو...
در واقع دستور خداوند به طور مطلق برای پوشاندن سر نبود بلکه این خطابی برای مؤمنان بود. یادآوری این شخصیت ایمانی میتواند موجب پذیرفتن هنجارهای پوششی و استقبال از رعایت حجاب شود.
نظر شما