۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۴

متقارن‌سازی جغرافیاییِ بحران غرب و روسیه؛ پوتین در آمریکای لاتین به دنبال چیست؟

متقارن‌سازی جغرافیاییِ بحران غرب و روسیه؛ پوتین در آمریکای لاتین به دنبال چیست؟

در هفته‌ گذشته غیر از به پایان رسیدن جام جهانی فوتبال و حملات بی‌رحمانه‌ رژیم اسرائیل به باریکه‌ غزه، خبرهای بسیار مهمی از آمریکای لاتین و سفر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه به این منطقه، روی خروجی رسانه های مختلف قرار گرفت که البته در حاشیه‌ی اخبار روز چندان توجهی را برنیانگیخت. اما این مسأله چیزی از اهمیت ذاتی اخبار مورد اشاره نمی‌کاهد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پترونت، همه چیز از اوکراین شروع شد و البته هیچ چیز تنها در اوکراین باقی نماند. مداخله‌ غرب در امور داخلی اوکراین و سوءاستفاده بلوک مسلط جهانی از نارضایتی عمومی نسبت به یانوکوویچ، رئیس‌جمهور مخلوع و مورد حمایت روسیه، به احتمال بسیار زیاد در کتاب‌های تاریخیِ آینده به عنوان یکی از گره‌گاه‌های اساسی تغییرجهت سیاست بین‌المللی در قرن بیست و یکم، ذکر خواهد شد. با این وجود دنیای غرب هنوز حداقل در سطح رسانه‌ای سعی دارد چنین وانمود کند که درگیری با روسیه صرفاً امری منطقه‌ای و جنجالی زودگذر است و روسیه اساساً مشکل عمده‌ای در سطح بین‌المللی برای اتحادیه اروپا و ایالات متحده به حساب نمی‌آید.

پاسخ روسیه به این شیوه وانمودی در چند ماهِ پس از شروع بحران اما بسیار قاطع و محکم بود. اگر به طور خلاصه بخواهیم وقایع را مرور کنیم. روسیه در ابتدا کریمه را به خاک خود منضم کرد، پس از آن بحران را در اوکراین عمیق و مزمن نمود (به طرزی که امروز دولت اوکراین از یک سمت با بحران بدهی به روسیه و کمبود گاز دست و پنجه نرم می‌کند و از سوی دیگر در تمام نقط شرقی خود مشغول جنگی تمام عیار با شبه‌نظامیان جدایی‌طلب است)؛ در ادامه نیز خیال بازار انرژی اروپا را راحت کرد و با امضای قراردای بسیار بزرگ به ارزش 400 میلیارد دلار، گاز خود را برای سی سال -با قیمتی پایین‌تر از قمیت ارائه شده به اتحادیه اروپا و خصوصاً اوکراین- در اختیار چین قرار داد؛ چینی که خصم اقتصادی شماره یک اروپا و آمریکا به حساب می‌آید. اما این هم پایان ماجرا نبود؛ تمام این وقایع در پیرامون مرزهای شرقی و غربی روسیه اتفاق افتاده‌اند و این آن چیزی نیست که پوتین را بتواند راضی نگه‌دارد به طوری که تنها با در نظر داشتن اهمیت سفر اخیر او به آمریکای جنوبی تازه ابعاد وسیع استراتژی روسیه برای تبدیل شدن به ابرقدرت بر ما مشخص می‌شود.

پوتین روز 11 ژوئیه در هاوانا به دیدار رائول کاسترو رفت و در اقداماتی بسیار پر معنا در وهله اول 90 درصد از بدهی کوبا به شوروی سابق را بخشید و آن را از 32 میلیارد دلار به 3.2 میلیارد دلار کاهش داد. پس از آن طی تفاهم‌نامه‌ای امنیتی پروژه‌ شنود رادیویی آمریکا از خاک کوبا که از زمان فروپاشی شوروی به حالت تعلیق درآمده بود را احیا کرد و از آن گذشته قراردادهایی برای اکتشاف و استخراج منابع نفتی این کشور که چیزی بین 4 تا 20 میلیارد بشکه نفت خام تخمین زده شده و میزان قابل توجهی از آن در میادین دریایی (در صد تا 200 کیلومتری خاک ایالات متحده) واقع شده است، به امضاء رساند. این موضوع بی هیچ تعارفی یک اعلان جنگ تمام عیار برای آمریکا به حساب می‌آید و نشان از آن دارد که روسیه می‌خواهد از موضع تدافعی در بحران اوکراین به موضع تهاجمی در سایر نقاط جهان تغییر تاکتیک دهد.

میزبان بعدی تورِ آمریکای جنوبی پوتین بوینس‌آیرس بود. کریستیانا فرناندز کرشنر رئیس‌جمهور آرژانتین نیز که تا 30 ژوئیه باید قسط 1.5 میلیارد دلاری این کشور به صندوق‌های مالی آمریکایی در نیویورک را پرداخت کند، در این دیدار در نقش متحد پوتین ظاهر شده و از این که مورد حمایت روسیه قرار بگیرد ابراز خرسندی می‌کند. وام‌هایی که آرژانتین از صندوق‌های بین‌المللی بعد از فروپاشیِ مالی این کشور در سال 2001، اخذ کرده است هنوز و بعد از گذشت بیش از یک دهه باعث به زحمت افتادن سیاست‌مدارن و مردم این کشور هستند به طرزی کرشنر به صراحت در دیدار با پوتین از صندوق‌های آمریکایی با لفظ «لاشخور» یاد می‌کند. البته دستاوردهای دیدار پوتین از آرژانتین علاوه بر تأکید دوجانبه بر تقویت همکاری‌های منطقه‌ای، در بعد اقتصادی تفاهم‌نامه‌ها و قراردادهایی بین دو کشور در زمینه احداث دو نیروگاه هسته‌ای در آرژانتین توسط شرکت دولتی روستوم روسیه و هم‌چنین تعهد روسیه برای اعزام یک گروه کارشناسی به میدان واکا موئرتا (یکی از بزرگترین میادین نفت و گاز شیل جهان) نیز بوده است.

 پوتین بعد از دیدن دیدار فینال جام‌جهانی برزیل، در کنار آنگلا مرکل و دیلما روسف، در روز 15 ژوئیه در برازیلیا تفاهم‌نامه‌ای هسته‌ای با روسف به امضاء رساند و پس از آن رؤسای جمهور دو کشور برزیل و روسیه به سران سایر کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) در شهر فورتالزا در شمال برزیل پیوسته و طی جلساتی موافقت کردند تا یک بانک چندجانبه جهانی که در آن «هیچ نمودی از وابستگی» (کنایه به بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول) وجود نداشته باشد، در شانگهای چین تأسیس شود. این بانک به احتمال قریب به یقین رقیبی برای نهادهای مالی قطب مسلط جهانی خواهد بود و می‌توان فلسفه وجودی آن را در زمزمه‌های معاملاتی چین و هند و روسیه برای استفاده از ارزی غیر از دلار برای مبادلات انرژی خود ریشه‌یابی کرد.

حال با مرور تحرکات پوتین و بررسی دستاوردهای اقتصادی سفر آمریکای لاتین او (از جمله در حوزه نفت و گاز، انرژی هسته‌ای و از هر دوی آنها مهم‌تر یافتن بنادر و پایانه‌هایی برای صادرات نفت و گاز خود به بازارهای دوردست و خارج از دسترس روسیه)، می‌توان انگیزه‌های سیاسی پوتین برای تغییر جهت به سمت آمریکای لاتین را نیز مورد بررسی قرار داد. این سفر فارغ از مباحث اقتصادی آن یا شرکت پوتین در مراسم مربوط به اختتامیه جام‌جهانی برزیل که بیشتر از هرچیزی مورد توجه رسانه‌های جریان اصلی قرار گرفته‌اند، پیامی واضح، روشن و صریح برای آمریکای شمالی و اروپای غربی در خود داشت؛ پیامی که در افتتاح دوباره مرکز شنود کوبا و تأسیس بانک جهانیِ بریکس در مقابله با بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول -که به بیان جوزف استیگلیتز، اقتصاددان سابق بانک جهانی و برنده جایزه نوبل اقتصاد، عملاً زیرمجموعه‌های خزانه‌داری آمریکا به حساب می‌آیند- طنینی قدرتمند داشته است.

آمریکای لاتین به صورت سنتی و به بهای خونین کودتاها و دسیسه‌های سیاسی دهشتناک در یک قرن گذشته، همیشه حیاط خلوت آمریکا به حساب می‌آمده است. همان نقشی که در بلاروس و اوکراین می‌توان برای روسیه در نظر گرفت را باید در آرژانتین، شیلی، ونزوئلا و برزیل، برای آمریکا در نظر داشت؛ اما امروز علاوه بر این که فصل کودتاها در آمریکای جنوبی سپری شده و حکومت‌های مردم‌گرا یکی پس از دیگری در حال قدرت گرفتن هستند، پوتین نیز در تمام نقاط آمریکای لاتین قدرت خود را به رخ آمریکا می‌کشد و این تنها یک معنی می‌تواند داشته باشد؛ به نظر می‌رسد که اگر سیر وقایع به شکل فعلی حفظ شود و ایالات متحده و اتحادیه اروپا نتوانند با استفاده از حربه‌ها و ابزارهای قدیمی خود، روند اتحاد قدرت‌های نوظهور را خدشه‌دار کنند (حربه‌هایی نظیر راه‌اندازی یک جنگ بزرگ و فراگیر)، باید پذیرفت که احتمالاً مورخانِ آتی در این مورد خواهند نوشت: زنگ آغاز راند آخر یکه‌تازی ایالات متحده در صحنه جهانی پس از یک قرنِ پُر آشوب و خونین، در زمستان سال 2013، در میدان استقلال کی‌یف به صدا در آمد.

کد خبر 2335310

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha