به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از گاردین، توماس برگر رماننویسی که داستانهای وسترن آمریکایی را در کتاب «بزرگ مرد كوچك» دوباره خلق کرد و تا سرحد استادی در ژانرهایی از داستانهای کارآگاهی گرفته تا نمایشهای خندهدار خانوادگی شناخته مي شد، در 89 سالگی از دنیا رفت.
کریستینا کانسپسیون مدیر ادبی او گفت که برگر روز سیزدهم ماه جولای و تنها چند روز پیش از تولد 90 سالگیاش در بیمارستان نیاک درگذشته است.
برگر که یکی از آخرین نویسندههای بزرگ است که خود نیز در جنگ جهانی دوم خدمت کرده بود، بیش از 20 کتاب نوشته که از جمله آنها میتوان به مجموعه اتوبیوگرافیکی «راینهارت» و «عداوت» اشاره کرد که درباره نبردهای خانوادگی در جامعه میدوِست دهه 1930 است. «عداوت» یکی از شانسهای اصلی دریافت جایزه پولیتزر 1984 بود، اما اعضای هیات داوران آن را انتخاب نکردند و تصمیم گرفتند یک رمان دوران کسادی دیگر، یعنی «آیرون وید» ویلیام کندی را به عنوان برنده آن سال انتخاب کنند.
بزرگترین موفقیت عمومی برگر بعد از نوشتن «بزرگ مرد كوچك» در سال 1964 به دست آمد. داستان این کتاب درباره شخصیت جک کرب 111 ساله است که ادعا میکند وقتی پسری جوان بوده سرخپوستان او را دزدیدهاند و بعدها در نبرد مهمي در کنار قبایل چروکی جنگیده است. این رمان در سال 1970 تبدیل به یک فیلم سینمایی با همین نام شد و داستین هافمن در نقش اصلی آن ظاهر شد. از دیگر رمانهای برگر که تبدیل به فیلمهای سینمایی شدند میتوان به «همسایهها» با بازی جان بلوشی و دن آکروید و «ملاقات با شرارت» با بازی ساموئل ال جکسون و لوک ویلسون اشاره کرد.
دوستداران برگر وی را فردی خاص که توجه کمی به او شده مینامند، فردی متعهد به اصول اخلاقی که با گذشته و حال آمریکا همآهنگ است. جاناتان لیتم در مقالهای که سال 2012 منتشر شد نوشت: کتابهای برگر قابل دسترس و جالب هستند و شما را در عجیب و غریب بودن همیشگی زبان و رفتار او غوطهور میکنند.
برگر بین سالهای 1943 تا 1946 در ارتش خدمت کرد و از بعضی از تجربههایش در آلمان برای نوشتن اولین رمانش یعنی «دیوانه در آلمان» استفاده کرد. او در دانشگاههای سینسیناتی و کلمبیا به تحصیل پرداخت و در کارگاههای نیواسکول با دانشجویان دیگری مانند جک کروآک، ماریو پوزو و ویلیام استایرون آشنا شد. او در سنین بیست سالگی داستانهای کوتاه مینوشت اما از فرم آنها خوشش نمیآمد و باور داشت که برای خلق حقیقت خود نیاز به فضای بیشتری دارد. خود برگر یک بار درباره آثارش نوشته بود: من هیچ وقت آثار خود را خندهدار نمیبینم، مگر بر حسب اتفاق. من اینطور مینویسم، چون از روی غریزه درست همینطور به مسایل نگاه میکنم.
نظر شما