خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: حامد محمدی از کارگردانان جوان سینمای ایران است که پیش از هر چیز او را به عنوان یک فیلمنامه نویس می شناسیم. او بعد از ساخت فیلم اول خود با نام «فرشته ها با هم میآیند» جایگاه خود را به عنوان کارگردان در سینمای ایران تثبیت کرد، خلق و نگارش دو فیلمنامه شناخته شده «طلا و مس» به کارگردانی همایون اسعدیان و «حوض نقاشی» به کارگردانی مازیار میری بر عهده او بوده است که هر یک از این فیلم ها جزو آثار شناختهشده و پر مخاطب سینمای ایران هستند.
حامد محمدی فرزند منوچهر محمدی تهیهکننده مطرح سینمای ایران است که حتی با وجود تهیهکننده صاحبنامی هم چون او، پسرش برای ساخت فیلم اولش یعنی «فرشتهها باهم می آیند» مسیر سختی را طی کرده است. در بخش اول گفتگو با عوامل فیلم «فرشته ها با هم میآیند»در خبرگزاری مهر، حامد محمدی از مصائب و مشکلاتی که فیلمسازان اول برای ساخت یک فیلم با آن دست و پنجه نرم می کنند حرف زد و الهام کردا و نازنین بیاتی هم از تجربه کار کردن با فیلمسازان اول و خلاقیتی که آن ها در فیلمها به کار میبرند، سخن گفتند.
«فرشتهها با هم میآیند» در بخش نگاه نو سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر اکران شد، جواد عزتی و نازنین بیاتی بازیگران اصلی نخستین فیلم حامد محمدی هستند و در کنار آن ها بازیگران دیگری چون الهام کردا و رضا ناجی نیز حضور داشتند. این فیلم درباره طلبه جوانی است که زندگی شیرینی با همسر جوانش دارد و به دنیا آمدن یک سه قلو زندگی آنها را شیرینتر هم میکند؛ گرچه مشکلات اقتصادی هم در زندگی آنها وجود دارد...
ماحصل گفتگوی ما با حامد محمدی نویسنده و کارگردان، نازنین بیاتی بازیگر نقش «لیلا» که بازیگر نقش اول زن فیلم است، مهیار علیزاده آهنگساز و الهام کردا دیگر بازیگر فیلم در حال اکران «فرشتهها با هم میآیند» را در ادامه میخوانید:
*ساخت فیلم اول در سینمای ایران همیشه با مشکلات و دردسرهایی همراه بوده است. آقای محمدی، شما هم فیلمسازی محسوب میشوید که نخستین فیلم خود را کارگردانی کردید ولی پیش از این به عنوان یک فیلمنامهنویس مطرح در سینمای ایرن شناخته شده بودید. آیا فراز و فرودهای فیلمسازان اول پیش رویتان بودید. البته نمیتوان حضور پدرتان؛ منوچهر محمدی یکی از تهیهکنندگان باسابقه سینمای ایران در کنارتان را نادیده گرفت.
محمدی: من از سالیان پیش تصمیم داشتم که فیلم اولم را بسازم و هر بار با مشکلات و سختیهایی مواجه میشدم و این اتفاق نمیافتاد. پدرم منوچهر محمدی همیشه به من توصیه میکرد که اگر میخواهی فیلم اولت را بسازی باید با پشتوانه قوی وارد این عرصه شوی و به اعتقاد او نباید بدون تجربه وارد سینما شد. البته من از سال های قبل فیلمنامه مینوشتم، چند فیلم کوتاه و مستند کار کردم و مدتی به ساخت تیزرهای تلویزیونی مشغول بودم با همه این تفاسیر پدر همیشه این نکته را به من گوشزد میکرد و به همین دلیل بود که خواندن و نوشتن فیلمنامه های متعددی را در دستور کار قرار دادم تا به مطلوب خود در نگارش فیلمنامه مورد نظر برسم.
فیلمسازان اول برای تولید فیلم به جهت تامین منابع مالی با مشکلات متعددی مواجه هستند که من اگر بخواهم باز به این نکته اشاره کنم، تکرار مکررات است. برخی ها فکر میکنند من چون پسر منوچهر محمدی بودم مسیر همواری را طی کردم تا فیلم اولم را بسازم، در صورتی که من هم مسیر سختی را برای ساخت «فرشته ها باهم میآیند» سپری کردم. همه این حاشیه ها برای من هم بود. من قبل از این که تصمیم بگیرم فیلم «فرشته ها باهم میآیند» را به عنوان فیلم اولم انتخاب کنم، فیلمنامه دیگری داشتم که بسیار متفاوت بود؛ قصه ای تک بازیگر، تک لوکیشن که خیلی مصمم بودم آن را به عنوان فلیم اولم بسازم اما پدر به من گفت که این کار را نکن و این فیلمنامه را به عنوان فیلم اول انتخاب نکن زیرا اگر برای فیلم اولت به سراغ چنین فیلمنامه ای بروی به دلیل مضمون و محتوای فیلمنامه، قطعا توقیف خواهد شد.
من در آن مقطع زمانی خیلی ناراحت شدم و مدتی حالم خراب بود. پدر در همان موقع توصیه خوبی به من کرد و گفت: فیلمی بساز که بتواند مخاطبان زیادی را با خود همراه کند، تو اگر این فیلم (اشاره به فیلمنامه ای که ساخته نشد) را بسازی نمیتوانی جای پایت را به عنوان فیلمساز اول در کشور محکم کنی، فیلمی بساز که برای مخاطب باشد.
من به توصیه او عمل کردم و خوشحالم که امروز این اتفاق رقم خورده است. بعد از این ماجرا ایده «فرشته ها باهم میآیند» را با پدر عنوان کردم و او هم نکاتی را به من گفت که در نهایت فیلمنامه این فیلم شکل گرفت و به جریان تولید رسید.
فیلمسازان اول ما به دلایل مشکلاتی که سر راهشان قرار دارد، گاهی به سراغ فیلمنامه هایی میروند که نمی تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند در نتیجه نمیتوانند جذب سرمایه کنند و بازیگران خوبی را برای فیلم هایشان انتخاب کنند و فیلمی که به جریان تولید می رسد یک اثر خنثی میشود و همین امر باعث میشود که مخاطب داخلی را هدف قرار ندهند و تمرکز خود را روی جشنواره های خارجی بگذارند و در مواردی همین مساله باعث خواهد شد که برخی از کارگردانان فیلم اولشان، فیلم آخرشان شود.
البته همه فیلمسازان اول هم به این سمت و سو حرکت نمیکنند بلکه در بعضی موارد شاهد این اتفاقات هستیم.
* در سینمای ایران این نگاه وجود دارد که به فیلمسازان اول سختگیری کمتری میشود و از برخی نقاط ضعف چشمپوشی میشود؛ چراکه میگویند کسی که فیلم اولش را میسازد تجربه کمتری دارد و نباید انتظاری در حد فیلمسازان کهنهکار از آنها داشت. البته عملکرد برخی فیلمسازان اول بر چنین نگاهی صحه میگذارد و برخی دیگر هم با آثار خلاقانهشان نشان میدهند که تعداد آثار ساخته شده در کارنامه فیلمساز دلیل بر برتری او نیست. شما خود را در کجای این مختصات میبینید و دیدگاهتان در اینباره چیست؟
محمدی: اگر اجازه بدهید این سوال را دیگر دوستان جواب بدهند.
کردا: برخی از فیلمسازان اول که تازه میخواهند وارد این عرصه شوند، ایده های خوبی دارند و من به عنوان بازیگر دوست دارم با آن ها کار کنم چون فکر میکنم یک سری دغدغه دارند که سالیان سال آن ها را در فیلم ها و نمایشها ندیده اند و حالا خودشان جلو آمده اند تا آن ایده ها را به تصویر تبدیل کنند. این فیلمسازان تمام هوش، وقت و ایده خود را برای آن کار میگذارند که به اعتقاد من نکته مهمی است و باعث میشود آثارشان هم قابل دفاع باشد.
من با کارگردانان صاحبنامی کار کرده ام که حتی حاضر نبودند نیم ساعت از وقت خود را به بازیگر اختصاص دهند و با بازیگر همکلام شوند ولی کارگردانان اول به راحتی از دغدغه های خود نمیگذرند. سال گذشته دو فیلم سینمایی« فرشته ها باهم میآیند» و «ملبورن» را کار کردم که هر دو فیلمساز اول بودند و من از آن ها نکته هایی را آموختم که در مسیر بازیگری ام به من کمک کرد. مثلا در همین فیلم «فرشتهها با هم میآیند» نقش کوتاهی ایفا کردم اما همین نقش هم برایش برنامهریزی شده بود و حامد محمدی با وسواس خاصی به آن پرداخته بود.
* خانم بیاتی شما بازیگری هستید که سال گذشته با سه فیلمساز اول کار کردید که فکر میکنم تجربههای خوبی بوده است. نگاه شما به جایگاه فیلمسازان اول در سینمای ایران چیست؟
بیاتی: من به تفکیک کارگردانان به اول و دوم معتقد نیستم و نظرم این است که نباید از واژه فیلماولی استفاده کنیم. این واژه خوبی نیست که این روزها در سینمای ایران به کار برده میشود. برای من، فیلمنامه و کسی که قرار است به عنوان کارگردان یک پروژه سینمایی را جمع کند از اهمیت خاصی برخوردار است. اولویت اول من فیلمنامه است و اگر بتوانم با آن ارتباط برقرار کنم، قطعا آن کار را قبول می کنم. من حامد محمدی را از قبل میشناختم و او دو فیلمنامه موفق «طلا و مس» و «حوض نقاشی» را در کارنامه خود داشت و همین باعث شد که به عنوان بازیگر حس کنم که این فیلم قطعا کار آبرومندی می شود.
کردا: یک نکته مهم دیگر که من فراموش کردم بگویم این است که فیلمسازان اول ما اکثرا نوشته های خودشان را به فیلم تبدیل میکنند و به سراغ فیلمنامه های دیگران نمیروند. سوژه ها برای خودشان است و همین اورجینال بودن فیلمنامهها است که آن ها را از سایر فیلمسازان متمایز می کند.
در فیلمنامه «فرشتهها با هم میآیند» نقشی که بازی کردم در ابتدا به گونه دیگری بود و بعد از این که قرار شد من این نقش را بازی کنم حامد محمدی سر صحنه فیلم، نقش را به گونه دیگری هدایت میکرد و پیشنهادهای تازه ای می داد. من در همان لحظه متوجه می شدم که او دارد نقش را تغییر میدهد. اگر کسی خودش فیلمنامه یک فیلم را ننوشته باشد نمیتواند آن را تغییر دهد ولی اگر نویسنده و کارگردان یک نفر باشد، باعث میشود در ساخت فیلم ایدههای بهتری را ارائه کند و میزانسن ها را به درستی تغییر دهد.
* آقای محمدی، با توجه به اینکه شما اولین تجربه فیلمسازی خود در حوزه سینمای بلند را تجربه کردید، فکر می کنید یک فیلمساز اول تا چه اندازه میتواند برای ساخت فیلم خود مستقل عمل کند؟
محمدی: اگر فیلمساز اول تکلیفش با خودش روشن باشد و تحت تاثیر یکسری از اتفاقات قرار نگیرد، آنگاه میتواند موفق عمل کند. در فیلم اول میزان پیشنهادهایی که به کارگردان می شود بسیار زیاد است. بازیگر، فیلمبردار، تهیه کننده و ... پیشنهادهایی را به کارگردان ارائه میدهند، حتی مهمانی که سر صحنه میآید میتواند روی کارگردان تاثیر بگذارد. اگر کارگردان حواسش نباشد و تکلیفش با خودش روشن نباشد کار از دستش در میرود. در بسیاری از فیلم ها شاهد بودیم که فیلم به یک سمت و سوی دیگری رفته است. من نمیگویم با فیلمبردار و تهیه کننده مشورت نکنید اما مهم این است که حرف آخر را چه کسی بزند. سر همین فیلم پیشنهادهای زیادی به من ارائه میشد و من به حرف ها گوش میدادم ولی در نهایت حرف آخر را خودم میزدم، اگر این کار را انجام نمیدادم کنترل فیلم از دستم خارج میشد.
* در دو سال گذشته در جشنواره فیلم فجر شاهد حضور فیلمسازان اولی بودیم که حرف تازه ای برای گفتن داشتند. در مقطع زمانی که بزرگان سینما دیگر نمی توانند مخاطبان را با خود همراه کنند فیلمسازان اول باعث اعتبار بخشیدن به جشنواره فیلم فجر شدند. این نکته را قبول دارید؟
محمدی: متاسفانه نتوانستم خیلی از فیلم های جشنواره فیلم فجر سال گذشته را ببینم و نمیتوانم قضاوت صد در صدی نسبت به این مساله داشته باشم اما به همان اندازه که در جشنواره فیلم فجر، تعدادی از فیلم ها را دیدم، کارگردانان اول فیلم های خوبی را ساختند که نظر مرا جلب کرد، چند فیلم هم از کارگردانان شناخته شده سینمای کشور دیدم که من را دلسرد کرد.
کردا: این یک مساله مشخص است که وقتی میخواهید کار اولتان را انجام دهید با اشتیاق بیشتری به سراغ آن میروید و با قدرت بیشتری آن کار را انجام میدهید. من هم در جشنواره فیلم فجر نتوانستم فیلم های زیادی ببینم اما بازخوردهایی که گرفتم بیانگر این بود که فیلمسازان تازه نفس بیشتر توانستند مخاطبان را با خود همراه کنند و بزرگان سینما نتوانستند در حد و اندازه های خود گام بردارند.
بیاتی: من با صحبت های حامد محمدی و الهام کردا موافق هستم. فقط نکته قابل توجه این است که اگر کارگردانی در فیلم اولش نتواند موفق عمل کند، میگویند در فیلم بعدی اش ممکن است اشتباه های فیلم اولش را نداشته باشد اما کسی که سال ها است به عنوان کارگردان فعالیت می کند و مخاطبان خاص دارد اگر اشتباه کند، ذهنیتها نسبت به او تغییر میکند و مخاطبان دیگر توقع اشتباه از آنها را ندارد.
* اولین حضور «فرشته ها با هم میآیند» در سی و دومین جشنواره فیلم فجر بود که در آن زمان حاشیه هایی برای این فیلم ایجاد شد و در داوری ها هم دیده نشد. از سوی دیگر برخی افراد تسویه حساب های سیاسی خود با تهیهکننده و حوزه هنری را از کانال این فیلم انجام دادند.
محمدی: دوست ندارم درباره جشنواره فیلم فجر و اتفاقات آن حرفی بزنم، اگر بخواهم چیزی بگویم مجبورم حرف هایی را بزنم که دوست ندارم این حرف ها زده شود. تصمیم دارم درباره هیات انتخاب و داوری حرفی نزنم. بیشتر دلم میخواهد از تجربه فیلم دیدن با اهالی رسانه حرف بزنم. سالن اهالی رسانه یک سالن سینمای متفاوت است که هر لحظه باید منتظر اتفاق ویژه ای باشید. من در ایام سی و دومین جشنواره فیلم فجر، فیلم هایی را در این سالن به تماشا نشستم و بازخورد نظر منتقدان و اهالی رسانه را از نزدیک دیدم.
اکران فیلم من روزهای آخر بود و تا چند ساعت قبل از نمایش فیلم دلم نمی خواست که در سالن حاضر شوم، اما یک ساعت قبل از اکران فیلم حاضر شدم و حال عجیبی داشتم. خلاصه فیلم شروع شد و بعد از پانزده دقیقه که از نمایش فیلم گذشت، صدای خنده های دلگرم کننده شنیدم و در همان لحظه چند پیامک برای من آمد که به من «خسته نباشید» گفتند و باعث دلگرمیام شد. بعد از نمایش فیلم در سالن اهالی رسانه جشنواره فیلم فجر بازخوردهای مثبتی دریافت کردم. یک نکته مهم و قابل توجه در این سالن این است که اهالی رسانه و منتقدان به فیلمساز پیام میدهند که ما فیلم تو را می بینیم و به چالش میکشانیم. این اتفاق در همه دنیا وجود دارد، اگر نقد هدف باشد و بخواهند به فیلمساز هشدار دهند که ما تو را رصد خواهیم کرد اتفاق فرخنده ای است اما اگر جنبه توهین و تخریب داشته باشد اصلا پسندیده نیست.
کردا: به نظر من پرداختن به این حاشیه ها منجر به گم شدن فیلم میشود، فیلمی ساخته شده و الان در حال اکران است. من گاهی اوقات به خودم می گویم این دوستان چه حوصله ای دارند که به دنبال این حرف ها میگردند که چرا فیلم از جشنواره جا ماند؟ چرا به من جایزه نداند؟ این اتفاقات این روزها تمام سینما را تحت الشعاع قرار داده است و همه راجع به همدیگر حرف میزنند. من شنیدم که در جشنواره سال گذشته منتقدان ما خیلی بی حوصله به تماشای فیلم ها نشستند و اتفاقات تلخی در زمان اکران فیلم ها افتاده است. من معتقدم باید کمی با هم مهربان تر باشیم و از این فضا ها دوری کنیم.
* از این مقدمات بگذریم و درباره خود فیلم صحبت کنیم. «فرشته ها با هم میآیند» یک فیلم ساده و شریف است. چه چیز باعث انتخاب این فیلمنامه برای ساخت اولین فیلم سینمایی شما شد؟
محمدی: برای فیلم اولم میخواستم یک کار جمع و جور بسازم. این روزها اصطلاح لو باجت (فیلم های کم هزینه و پرمخاطب) در سینمای ایران جا افتاده است و فیلم من هم در این چارچوب گنجانده میشود. در قصه این فیلم همه نشانه هایی که دنبالش بودم وجود داشت و به همین دلیل سراغ این فیلمنامه رفتم و ترجیح دادم «فرشته ها با هم میآیند» را به عنوان کار اول انتخاب کنم.
*شما فیلمسازی هستید که دغدغه اجتماعی دارید و این مساله را با نگارش فیلمنامه های «طلا و مس» و «حوض نقاشی» ثابت کرده اید. دو نکته بارز و مهم در فیلم «فرشته ها با هم میآیند» وجود دارد که جزو سیاست های کلان نظام است و مقام معظم رهبری هم در فرمایشاتشان به آن اشاره داشتهاند؛ موضوعاتی چون «ازدیاد جمعیت» و «ترویج زندگی ایرانی و اسلامی». البته سینمای ما خیلی نسبت به این موضوعات واکنش نشان نداده و یا به شکل دستوری و سفارشی وارد شده است.
محمدی: این زندگی که در فیلم «فرشته ها با هم میآیند» معرفی میکنم هیچ پیچیدگی خاصی ندارد. این طبقه ای که سراغش رفتم در جامعه وجود دارد و همه آن ها مصداق واقعی دارند. خیلی ها دوست دارند که چنین زندگی هایی داشته باشند.
در این قصه نشان میدهیم یک انسان وقتی در شرایط بحرانی قرار می گیرد حاضر است برای خانواده اش هر کاری انجام دهد. این که گفتید چرا فیلمسازان ما به سراغ این موضوعات نمیرود، من فکر می کنم بستگی به نگاه شخصی هر کسی دارد. من زمانی که فیلمنامه این فیلم را نوشتم به این مسائل تا این حد توجه نمی شد، این دو نکته ای که شما اشاره کردید شاید از منظر شما باشد و کسی دیگری چنین نگاهی به این فیلم نداشته باشد، اما اگر بخواهم شخصی به این سوال پاسخ دهم، فکر می کنم که همه چیز بستگی به حال فیلمساز یا کارگردانان دارد.
در هشت سال گذشته حال همه ملت ما خوب نبود، بولدورز برداشتند و مسیر کشور را به سمت نابودی بردند. اولین کسانی هم که در چنین شرایطی آسیب می ببییند هنرمندان هستند که روحیه لطیف تری دارند. اگر در جشنواره فیلم فجر، فیلم ها به سمت تلخی رفت، برآیند این سال ها بوده است که ملت تحت فشار بودند. من نگاهم این است که میشود فیلمی ساخت که مردم به تماشای فیلم بنشیند و ساعتی که در سالن سینما هستند فارغ از روزمرگیهایی که با آن دست و پنجه نرم میکنند با آدم های قصه همراه شوند و حالشان خوب شود.
ادامه دارد...
نظر شما