احمد مسجد جامعی رئیس شواری اسلامی شهر تهران در حاشیه بازدید از خبرگزاری مهر در ظهر روز چهارشنبه 22 مرداد ماه و در پاسخ به سئوالی در مورد شائبه تخریب منزل سیمن و جلال توسط شهرداری تهران گفت: این منزل زمانی میتواند خانه موزه سیمین و جلال باشد که به شکل سابقش بماند. وسایل سیمین و جلال سرجایشان باشد، تابلوهایشان و کتابهایشان. البته من بعید میدانم که کسی قصد تخریب این خانه را به بهانهای داشته باشد. این کار محال است.
وی درپاسخ به این سئوال که آیا خانه جلال آل احمد برای بهرهبرداری به بنیاد شعر و ادبیات داستانی واگذار میشود؟ گفت: من اعتقاد دارم این خانه باید به شکل موزه در بیاید تا مشخص شود جلال آل احمد در چه فضایی زندگی می کرده است. هر گونه تغییر کاربری هم به این هدف آسیب میرساند.
مسجدجامعی به موضوع خانه موزه استاد انتظامی اشاره کرد و گفت: انتظامی در ملاقاتی که به تازگی با هم داشتیم نسبت به تغییراتی که در خانه اش داده شده شدیدا اعتراض داشت و می گفت نام آن خانه را دیگر نباید «خانه عزت الله انتظامی» گذاشت.
وی ادامه داد: انتظامی می گفت دور تادور اتاقش پر از آینه هایی بوده که مرتضی ممیز برای او طراحی کرده بوده و او نقشهایی را که باید بازی می کرده را در برابر آنها بازی می کرده است. در حالی که در تغییراتی که الان داده شده همه این آیینه ها شکسته و از بین رفته است.
مسجدجامعی همچنین تصریح کرد: به اعتقاد من منزل جلال آل احمد و سیمین دانشور هم باید به همان شکل سابق باقی بماند. چندباری که به این منزل سر زده بودم عکسهایی از تختی و مصدق و... به دیوار نصب شده بود. همه اینها برای شناخت فضای فکری این دو نویسنده لازم است که به همان شکل سابق باقی بمانند.
وی همچنین به ذکر خاطره آخرین دیدارش با سیمین دانشور پرداخت و گفت: در آن دیدار سیمین دانشور می گفت «می خواهم کتابی که درباره حضرت علی (ع) نوشته ام را ببینی!» در حالی که من مطلع بودم چنین کتابی را ننوشته است. در همان دیدار خانم ریاحی که دخترخوانده سیمین بود به من گفت که سیمین همیشه دوست داشته کتابی در این باره بنویسد اما نتوانسته و اینکه میگوید کتابم درباره حضرت علی را بببین زائیده همین نگرش است و او در واقع پس از بیماری در ذهنش همیشه این بوده که این کتاب را نوشته است.
مسجد جامعی افزود: از خانم دانشور پرسیدم اگر یک جمله بخواهی در مورد حضرت علی(ع) بگویی چه میگویی؟ گفت: «به علی شناختم من به خدا قسم خدا را»... این شعر را من بارها خوانده بودم اما این استفاده دانشور از آن برایم خیلی معنا داشت.
نظر شما