به گزارش گروه فرهنگ و هنر "مهر"، دكتر مجيد سرسنگي استاديار گروه آموزشي هنرهاي نمايشي دانشكده هاي هنرهاي زيبا - دانشگاه تهران با ارائه مقاله اي با بيان مطلب فوق به تحليل و بررسي علمي وضعيت تئاتر دفاع مقدس پرداخته است .به دليل اهميت موضوع و تامل و تعمق اين پژوهشگر در اين زمينه گروه فرهنگ و هنر خبر گزاري "مهر" مقاله مزبور را بطور كامل منتشر مي كند.
جنگ جزومعدود پديده هاي زندگي بشري است كه بخش قابل توجهي ازتاريخ - وحتي پيش تاريخ - زندگي انسان را به خود اختصاص داده است . خاصيت لابيرنت گونه ي اين پديده وتاثيرشگرف آن برهمه ي شئونات زندگي بشرموجب آن شده است كه انديشيدن به آن، چه پيش ازوقوع ، چه درهنگام وقوع وچه پس ازخاتمه، جزودغدغه هاي اساسي انسانهايي باشد كه مستقيم يا غيرمستقيم با جنگ روبروهستند .
هرچند پديده ي جنگ موجب برانگيختن عكس العمل همه ي افراد جامعه مي شود اما طبيعي است كه ميزان اين برانگيختگي دربين هنرمندان بيشترازسايراقشارباشد . انبوه آثارهنري خلق شده براساس جنگ، گواه خوبي براين مدعا است كه انديشه وخلاقيت هنرمند مرزهاي محدود جغرافياي جنگ را به قلمرو نامحدود روح انسانها پيوند مي زند وتصويري ديگرازآن را برپرده ي تاريخ نقش مي زند ، تصويري كه گاه دهشتناك تر، سهمگين تروتاثيرگذارترازواقعيت كالبدي جنگ است .
دكتر مجيد سر سنگي
هنردفاع مقدس نسبت به هنرمتداول جنگ درفرهنگهاي غيرايراني - اسلامي كاربردي وسيع تر و ژرف ترازخود به نمايش مي گذارد ، چرا كه ازيك سو ثبت كننده ي يك واقعه تاريخي بوده و ازيك سومنعكس كننده ي زشتي ها وزيبائي هاي آن است ودرعين حال اشاعه دهنده ي ارزش هاي منحصربه فردي است كه مي تواند به عنوان الگوي تمام عيارفرهنگي انساني وملكوتي ،شالوده روابط ميان انسان عصرحاضررا با خود جامعه ودنياي ماوراء الطبيعه دگرگون سازد .دراين ميان هنرنمايش - كه موضوع اصلي اين مقاله است - به جهت شباهت تحسين برانگيزماهيت خود با زندگي وكيفيت سحرآميزارتباط با مخاطب قادراست با خلق دوباره ي لحظات ، فضا وشخصيتهاي دفاع مقدس سهم بسزائي دراشاعه ي ارزش هاي اين دفاع جاودانه شده درتاريخ بشريت ايفا كند .
كيد واژه ها : نمايش دفاع مقدس ، تئاتردفاع مقدس ، تئاترجنگ ، ارزشهاي دفاع مقدس ، هنرجنگ ، نمايش وجامعه
مقدمه :
جنگ يكي ازمعدود مقولاتي است كه درطول تاريخ نمايش، دستمايه ي هنرمندان براي خلق آثاري ارزشمند وماندگارشده است . دركشورما نيزبا وقوع جنگ تحميلي ، آثارنمايشي زيادي دررابطه با دفاع مقدس نوشته يا اجرا شده است .
سئوالات اساسي كه اين مقاله درپي يافتن پاسخ براي آنها است عبارتند از: "آيا هنرتئاترمي تواند حامل ارزش هاي دفاع مقدس باشد ؟" ونيزاينكه" چه معيارها واصولي موجب خلق نمايشنامه يا نمايشي مي شود كه قابليت اشاعه ي ارزش هاي دفاع مقدس را دارد؟"
روش تحقيق :
اين تحقيق به روش كتابخانه اي وبا استفاده ازمنابع مكتوب مربوط به دفاع مقدس وتئاتردفاع مقدس انجام شده است .بخش هايي ازتحقيق حاضربا بررسي نمايشنامه ها ونمايش هاي توليد شده دررابطه با دفاع مقدس ونيزبرمبناي مشاهدات وتجارب نگارنده دراين خصوص شكل گرفته است .
رابطه ي دوسويه هنرنمايش واجتماع
هنررا - درمعناي عام آن - مي توان انعكاس چالشهاي همه جانبه جامعه ازطريق فرايند توليد خلاقانه ي هنرمند ناميد .اين تعريف به آن معنا است كه كارهنرمند ، فارغ ازشيوه وسبكي كه براي ارائه اثرخود برمي گزيند ، برمبناي جريان زندگي ودغدغه هاي بشربنيان نهاده مي شود. ازاين منظر، مي توان تاثيررخدادهاي اجتماعي را برخلق آثارهنري مهم وقابل تامل توصيف كرد. رخدادهاي مورد اشاره طيف وسيعي ازمسايل اجتماعي را شامل مي شوند ، ازيك اتفاق ساده ي محلي تا وقايعي كه تاثيرآنها ازيك محدوده ي زماني ومكاني خاص فراتررفته وتاريخ زندگي انسان را دستخوش فرازونشيبهاي عمده مي سازند .
ويليام جي گريس معتقد است كه هنروادبيات منعكس كننده ي شكل ويژه ي زندگاني وفرهنگ هرجامعه هستند . به عقيده ي اوهنرنوعي كارفرهنگي واجتماعي است كه درآن مسيركمال يابنده ي ادراكات فرد وتحول اجتماع منعكس مي شود . او ژرف انديشي دريك اثرهنري را به خاستگاهي تعبيرمي كند كه مي تواند موجب حركت يا جنبشي شود كه درسرنوشت افراد ديگرتاثيربگذارد .( گريس ، 1965)
هرچند ويژگي تاثيرپذيري ازرخدادهاي اجتماعي منحصربه يك يا چند شكل هنري خاص نبوده ودرتمامي اشكال هنري متجلي مي شود اما ، دربرخي ازهنرها جلوه ي بيشتري را داشته وبه عبارت ديگرفرصت نمود پررنگ تري را مي يابد . هنرنمايش ازجمله ي اين هنرها است كه شايد بيش ازسايراشكال هنري با رويكردي متقابل ودوسويه ،هم به شدت ازجريان سيال حيات اجتماعي متاثرمي شود وهم براين جريان تاثيراتي شگرف مي گذارد. ( هارتئول ،1985)
بنابراين مي توان چنين اظهاركرد كه نمايش هنري به شدت اجتماعي است كه درميان سايرهنرها ازويژگي تاثيروتاثرمتقابل با اجتماع وفرايندهاي اجتماعي برخورداراست .
اين را كه متمايز كننده ي هنرنمايش با ديگرهنرها است ، مي توان به چند عامل اساسي نسبت داد . اجراي زنده وجود تماشاگرفعال كه بيشتردرحكم مشاركت كننده است تا نظاره گر، مشابهت هاي فراوان با زندگي جاري انسان وسخن گفتن با تماشاگرازطريق گفتگوهاي نمايشي وامكان تاثيرگذاري تماشاگربراجرا يا به عبارتي وجود يك رابطه ي سه سويه دريك اجراي تئاتر، ازجمله ي مهمترين اين عوامل هستند .
بن هانسون ( Ben jonson) دركلامي موجزشباهت نمايش وزندگي را تحت عنوان اين كه همه ي زندگي ما مانند يك نمايش است بيان مي كند ، نمايشي كه هرفرد با فراموش كردن خود ازتاثيرديگري دررنج است وگرچه بيشترافراد بايد بازيگراين نمايش باشند ، برخي نيزبايد درنقش تماشاگرظاهرشوند . (برنز، 1972) مارش كسدي ( Marsh Cassady) درتوضيح تمايزتئاتربا ديگرهنرها ازمنظرنزديكي با زندگي انسان چنين مي نويسد:
" تئاتردرنسبتي غيرقابل قياس با ديگرهنرها ، ازنقطه نظرسخن گفتن با مخاطب بسيارخاص و ويژه عمل مي كند . درتئاترارتباط كلامي با تماشاگر، درقالب گفتگو( Dialogue) ازاهميت بيشتري برخورداراست اگرآنرا درمقابل شيوه ارائه زندگي روي صحنه ي نمايش است . همه ي عوامل يك اجرا ، ازنويسنده گرفته تا كارگردان، بازيگران ، طراحان وسايرين ، مي كوشند تا به اين زندگي شكل دهند" .( كسدي ،5-1997،6)
درميان وقايعي كه يك جامعه را متاثرازخود مي سازند، جنگ ازاهميت خاصي برخورداراست .پيچيدگي هاي خاص جنگ وميزان تاثيري كه برزندگي انسانها مي گذارد ، اين پديده هاي اجتماعي را كه مورد تجربه بشر، ازبدوي ترين تا مدرن ترين نوع آن ، بوده است به عنوان واقعه اي منحصربفرد معرفي مي كند . سرتاسرتاريخ بشرنقش گرفته ازجنگلهاي مختلفي است كه با انگيزه ها ، طرفين ، قلمروجغرافيايي ، شكل ونتايج متفاوت رخ داده ونه تنها درزمان وقوع ، بلكه تا نسلها بعد زندگي انسان را دستخوش تغييروتحولات بسيارساخته اند.
به طورطبيعي جنگ برفرهنگ وهنرجوامع نيز، مانند سايراركان جامعه مانند سياست واقتصاد ، تاثيرمي گذارد، تاثيري كه شايد به لحاظ ويژگيهاي فرهنگ وماندگاري آن درژرفاي اعتقادات وباورهاي يك جامعه ي انساني بسيارعميق ترازسايرتاثيرات آن است . درطول ساليان درازي كه اززندگي بشرمي گذرد ، براساس موضوع جنگ آثارهنري فراواني خلق وارايه شده است . به عبارت ديگر،پديده ي جنگ نقشي مستقيم درخلق تعداد كثيري ازآثارهنري ارزشمند توسط هنرمندان كشورهاي مختلف شده وطبقه بندي جديدي را درحوزه ي فرهنگ ايجاد كرده است كه اصطلاحا " هنروادبيات جنگ " ناميده مي شود .
همان طوركه پيش ازاين گفته شد ، هنرنمايش - يا درمعناي خاص ترآن تئاتر- بيش ازسايرهنرها قابليت تطبيق با مسايل اجتماعي راداشته وبصورتي متمايزنسبت به فرايندهاي اجتماعي عكس العمل نشان مي دهد . پس بي راه نيست اگربگوييم كه بخش قابل توجهي از آراء هنرمندان - وحتي فلاسفه وجامعه شناسان - دررابطه با زواياي گوناگون جنگ ، با استفاده از"تئاتر" ثبت وجاودانه شده است .
به گزارش "مهر"، اگرنگاهي گذرابه تاريخ تئاترجهان داشته باشيم ، به نمونه هاي بسياري برخواهيم خورد كه طي آن موضوع جنگ دستمايه ي خلق يك تئاترقرارگرفته است . صرف نظرازموضوع جنگ درنمايش هاي آييني پيش ازتاريخ ونيزجنگهاي مربوط به خدايان واساطيردرتمدنهاي كهن مانند مصر، اين رويكرد، يعني استفاده ازموضوع جنگ درتئاتر، قابل اشاره درتراژديها وحتي كمديهاي تئاتريونان باستان وديگردوران تاريخ تئاترتاعصرحاضرمي باشد ( نمايشنامه هايي چون : خانه ي محزون The Heartbreak House ) واسلحه وانسان ( The Arms and The Man ) اثربرنارد شاو( Shaw B.) ننه دلاور( Mother Courage) اثربرشت ( Brecht B.) بسياري ازنمايشنامه هاي تاريخي شكسپير( Shakespeare w.) با خشم به واپس بنگر( Look Back in Anger) اثرجان آزبرن ( John Osborn ) تمام پسران من ( All My Sons) اثرآرتورميلز( Arthur Millet) لير( Lear) اثرادوارد بوند (Edward Bond ) پسرويتسلو ( The Winslow Foy) اثرترنس رتيگان ( Terence Rettigan ) جزيره ي قدرتمندان ( The Island of Mignty) اثرمشترك مارگارت دارسي ( Margaret Darcy ) وجان آردن ( John Arden ) ودراوج مسرت( Cloud Nine ) اثركريل چرجيل ( Cary Churchill) همگي به نوعي متاثرازپديده ي جنگ نوشته شده وكوشش كرده اند تا تاثيرجنگ را اززاويه اي خاص وبا ديدن هنرمندانه برزندگي بشرنشان دهند .
دريك نگاه كلي ، هرجنگ بزرگ وحتي كوچك ومحلي ،براي هنرمندان تئاتر بهانه اي بوده است تا آنها نقطه نظرات ، ديدگاه ها وقضاوت هاي خودرا نسبت به آن جنگ خاص يا جنگ عام وجهان شمول ابرازكنند
عمده ترين ويژگي اين نوع تئاتر، نگاه عيني ، ملموس وموشكافانه به انسان درموقعيتهاي جنگ وپس ازآن است .درآلمان ، نويسندگاني چون "بل " ، "ديتريش " و" سمون " پديده ي نازيسم را چنان به انتقاد گرفتند كه گويي چهره ي كريه وجهاني قدرت طلبي را درهرزمان ومكان بررسي كرده اند . درفرانسه ، انگليس ، ايرلند وديگركشورها نيزكردارانسانها ووضعيت حاد جنگها بادقت وتامل بررسي شد.( الوند1382،90)
دريك تقسيم بندي عام اين نمايشنامه ها را مي توان به دودسته تفكيك كرد، نمايشنامه هايي كه به ويژگي مثبت جنگ مانند: مقاومت ، شجاعت ، ازخود گذشتگي وسازندگي اشاره دارند ونمايشنامه هايي كه نكات منفي جنگ مانند : ويراني ، تجاوز، فساد ونسل كشي رامورد توجه قرارمي دهند .
همچنين اين نمايشنامه ها را مي توان ازنقطه نظرپرداختن مستقيم به جنگ يا توجه به مسايل حاشيه اي وتبعاتي جنگ ازهم متمايزكرد وبالاخره نكته آخر اينكه، به علت محدوديتهاي فني تئاتر( به طورمثال نسبت به سينما ) برخورد با مقوله ي جنگ درتئاتربيشترازرويكرد فيزيكي وتلاش براي نشان دادن صحنه هاي درگيري به حوزه ي انديشه وحقيقت پنهان جنگ روي آورده است - كه البته بيش ازاينكه نقطه ضعفي براي اين هنر محسوب شود ، ويژگي ممتازآن را نسبت به پرداخت ظاهري ومتكي برعملهاي هيجان آوربرخي فيلم سينمايي نشان مي دهد ، هرچند كه درحوزه ي سينما نيزفيلم هاي ارزشمند دررابطه با جنگ كم نيستند .
تئاتردفاع مقدس و هنرنمايش درايران
به گزارش "مهر"، پيش ازآنكه به چند وچون ثبت واشاعه ي ارزش هاي دفاع مقدس توسط هنرنمايش درايران بپردازيم لازم مي بينم مختصري درباره ي تاثيردفاع مقدس برهنرنمايش درايران سخن گفته شود. همانگونه كه قبلا گفته شد ، جنگ عاملي موثردرعكس العمل خلاقانه تئاتراست . درمورد دفاع مقدس نيزاين امرقابل مصداق است. با شروع دفاع مقدس دركشوري كه هنوزدرحال گذر ازتجربه ي بزرگ وبي بديل بزرگترين وسرنوشت سازترين انقلاب جهان بود ، توجه هنرمندان - يا به عبارت درست تر، بخشي ازهنرمندان - به اين واقعه ي مهم جلب شد . ايرانيان درطول تاريخ خود جنگهاي بسياري را تجربه كرده بودند اما اين جنگ تحقيقا تفاوتهايي اساسي با ديگركارزارهاي اين سرزمين داشت.جنگ حاضركه ازهمان ابتدا دفاع مقدس نام گرفت، دفاع ازآرمانها وارزش هايي بود كه مردم را براي نيل به آنها به انقلابي فراگيرواداشته بود . اين جنگ دركنارهدف مقابله با دشمن وبازپس گيري بخشهايي ازكشوركه دراوايل شروع درگيري به اشغال دشمن درآمده بود هدف مهمتري را دنبال مي كرد؛ حراست ازآرمانهاي انقلاب ، پاسداري ازارزش هاي ديني وشكوفايي فرهنگي كه ريشه درقيام كربلا داشت ." ازاين روحماسه ي دفاع مقدس را بايد به تمامي ازآن مردم وباورهاي عميق قلبي وديني آنها دانست." ( الوند ، 1382،79)
تفاوتهاي اساسي اين دفاع مقدس با جنگهاي متداول دنيا باعث شد كه نوع نگرش هنرمندان نيزبه اين موضوع متفاوت ازنمونه هاي خارجي بوده وآثارخلق شده دراين راستا - حداقل درسالهاي اوليه جنگ - با ارزش هايي تطبيق داشته باشند كه عبارت " دفاع مقدس " حول محورآنها شكل گرفته بود.
هرچند به طورطبيعي تئاترنيزدركنارسايرهنرها نسبت به اين پديده ي مهم عكس العمل نشان داد وتعدادي نمايش دراشكال وقالبهاي مختلف پيرامون مسايل مربوط به دفاع مقدس ، چه درمناطق جنگي وچه درمناطق دورترازجنگ ، به روي صحنه رفت ونيزاگرچه تعدادي جشنواره ويادواره با هدف اجراي نمايش هاي دفاع مقدس برگزارشد ، اما درقياس با عظمت جنگ ونيزنسبت به اهميت داخلي وخارجي آن ، حركت نمايش كشوردراين خصوص ، چه ازنظركمي وچه ازنظركيفي ، انتظارات لازم را برآورده نمي كند.
فقط درده دوره ي جشنواره ي سراسري دفاع مقدس بيش ازسيصد وپنجاه نمايش اجرا شده است . اگرچه دراين جشنواره ها ما نمايش هاي درخورتوجهي مي بينيم ، اما به اعتراف خود برگزاركنندگان ، منتقدان ، هنرمندان ونويسندگاني كه خود دراين عرصه تجربياتي داشته اند ، تئاترجنگ هنوزنتوانسته است به جايگاه درخور شان خود دست پيدا كند وبرتئاتركشورتاثيربگذارد ، چيزي كه ازآن انتظارمي رفت ومي رود .( دريا نورد ، 1383،9)
براي اين كم توفيقي دلايل متعددي رامي توان برشمرد.شايد مهمترين اين عوامل عبارت باشند از:
1. نبود پايه نظري براي اين تئاتردركشوروعدم آشنايي هنرمندان تئاتربا قواعد تئاترجنگ كه مي تواند متضمن اجرايي مخاطب پسند ومتكي برمعيارهاي هنري باشد .
2. برخي ازكساني كه به اجراي اينگونه آثارمي پرداختند فاقد اطلاع ودرك صحيح ازماهيت وكارويژه تئاتربودند ، وازسوي ديگرعده اي ازهنرمندان حرفه اي تئاتردرحالي به خلق آثاري درزمينه ي دفاع مقدس مبادرت مي كردند كه يا با جنگ ، خصوصيات آن وارزش هاي اصيل دفاع مقدس بيگانه بودند ، يا لااقل دراين زمينه ازاطلاعات كافي بهره مند نبودند .
3. تعدادي ازآثاربه تقليد ازتئاترجنگ درسايركشورها خلق مي شد كه طبيعتا به علت تفاوتهاي عمده بين جنگ هاي پيشين درسايركشورها ودفاع مقدس درايران نمي توانست انتظارات مخاطبين خود را برآورده كرده وحامل ارزش هايي باشد كه ازتئاتردفاع مقدس انتظارمي رفت.
4. مرزبندي افراطي بين هنرمندان باعث شده بود كه اساسا قشري ازهنرمندان خود را ملزم به پرداختن جدي به تئاتردفاع مقدس ندانند.
5. فقدان يك جريان نقادي علمي واصلاح گرموجب آن شده بود كه مجالي براي قضاوت صحيح درمورد آثارمورد نظرپديد نيامده ودرنتيجه هراثرمبناي تجربي براي ديگرآثارقرارنگيرد .
6. پراكندگي توليدات ونيزجشنواره هاي مربوط ازتبديل رويكرد تئاتردفاع مقدس به يك جريان مدام وفزاينده جلوگيري مي كرد.
7. كم توجهي به فرايند رشد جريان ادبيات نمايشي دفاع مقدس موجب ناپايداري ساختاراين تئاترمي شد. ساختاري كه دركشورما نه تنها دراين حوزه ، بلكه درسايرحوزه ها هم هنوز" متن محور" است .
8. نگاه بيش ازحد دولتي ، هم درزمينه سياستگزاري وهم درزمينه توليد ، امكان نفوذ اشتياق به پرداختن به اين مقوله را در بافت غيردولتي ضعيف كرده بود.
9. درخود بخش دولتي - يا بهتربگوييم : حكومتي - هم وجود نهادها ودستگاه هايي كه يا به صورت موازي ويا درشكل غيرمتعارف آن ، به صورت فعاليتهاي متقابل وخنثي كننده به اين امرمي پرداختند ، مزيد برعلت بودند .
با همه اين اوصاف وعلي رغم همه ي كاستي ها ، درطول هشت سال دفاع مقدس ودردوران پس ازجنگ تا كنون تعداد بسياري نمايشنامه ، تئاتروجشنواره با مضمون دفاع مقدس ارايه شده است كه برخي ازآنها هم به لحاظ محتوا وهم به لحاظ تكنيك قابل تامل بوده وبا توجه به استقبال وتوجه مخاطبان - هم ازقشرتماشاگران عادي وهم ازطيف مخاطبان خاص - مي توان به آنها عنوان " تئاتردفاع مقدس " را اطلاق كرد ونيزآنها را " حامل ارزش هاي دفاع مقدس " دانست .
تئاتر،حامل ارزش هاي دفاع مقدس
همانگونه كه قبلا نيزگفته شد ، ازجهات مختلف مي توان تفاوتهايي اساسي را بين تئاترجنگ درسايركشورها - وبويژه كشورهاي غربي - وتئاتردفاع مقدس درايران قايل شد. آنچنان كه حسين فرخي اظهارمي كند ، " آنچه درتئاترجنگي غرب مد نظراست به هيچ وجه نزديكي ومشابهتي با تئاتردفاع مقدس دردوران هشت ساله ي جنگ عراق با ايران وپس ازآن ندارد... در تئاترغرب تاثيرات جنگ ، عمدتا درنفي مطلق مقوله اي است به نام جنگ ونتيجه اش نيزيك نوع سردرگمي ، به پوچي رسيدن وهمه چيزرا سياه قلمداد كردن بوده است." ( فرخي 27،1382-28 ) اين محقق همچنين اين دونوع تئاتر را كه هردودرپرداختن به مقوله ي جنگ داراي اشتراك هستند ، كاملا متضاد مي داند .( فرخي ، 1382)
به گزارش "مهر"، بررسي نمايشنامه ها وتئاترهايي كه درغرب با مضمون جنگ توليد شده اند وقياس آنها با نمايشنامه ها وتئاترهاي دفاع مقدس - درحد اطلاع ومشاهدات نگارنده - معترف به اين واقعيت است كه نمي توان به طورمطلق اين دونوع تئاتررا متضاد يكديگردانست. عناصربسياري درتئاترجنگ - ازنوع غربي - وتئاتردفاع مقدس وجود دارد كه متضمن شباهت بين اين دوتئاتراست. رويارويي حق وباطل ، صحه گذاري برنقش مخرب جنگ درجامعه ، وجود قهرمانان آرمان خواه ، صلح طلبي ومذمت قدرت هايي كه حيات خود را درميان فضاي آشوب زده جنگ مي دانند ، ازجمله ي اين عناصرهستند كه كم وبيش درهرتئاتري كه به موضوع جنگ مي پردازد قابل شناسايي هستند - البته درتكميل اين ادعا بايد تاثيربديهي تفاوت هاي فرهنگي جوامع را نيزازنظردورنداشت .
نكته ي مهم دردست يافتن به تفاوت يا تفاوت اساسي اين دونوع تئاتردردل اين واقعيت نهفته است كه براي نيل به اين مقصود بايد درپي فهم تفاوتي بود كه بين حماسه ي هشت سال دفاع مقدس مردم ايران دربرابرتجاوزرژيم بعث عراق وسايرحاميانش با جنگ هاي ديگر وجود دارد. با درك درست ازتفاوت اين جنگ ها وويژگي هايي كه دفاع مقدس را ازسايردرگيري هاي قومي ، منطقه اي وبين المللي متمايزمي كند ، قادرخواهيم بود تا تعريفي صحيح ازتئاتردفاع مقدس وتفاوت آن با تئاترجنگ درديگركشورها ارايه كنيم .
دفاع مقدس - براي مردم كشورما - تنها يك دفاع معمولي دربرابريك تجاوزمعمولي نبود . بلكه ايستادگي تمام عياري بود كه به مفاهيم برخاسته ازقرنها مظلوميت اسلام وتشيع دربرابرتهاجم همه جانبه تفكردين ستيزي معنا مي بخشيد . دريك چنين بينشي است كه " كشتن " و" كشته شدن " تفاوتي پيدا نمي كند. اين هردو وظيفه اي است كه درقاموس اداي تكليف ، يك معنا بيشترندارد. رزمنده ي ايراني هم مانند سربازي كه درمقابل نازي ها به نبرد مشغول است، صلح انديش است . اما مفهوم صلح وآرامش براي اورنگي ديگردارد.( جعفريان ، 1368)
درجبهه ي دفاع مقدس نگاه به جنگ ، نگاه به ميدان آزمايش الهي است ، وبه همين خاطر، شيريني بودن درمعركه امتحاني كه ِپيروزي درآن مي تواند كمال وسعادت انسان را به همراه داشته باشد ، بركراهت چهره جنگ توقف پيدا مي كند . دراين ورطه جنگيدن براي خاك دردرجه ي دوم اهميت قرارمي گيرد ونتيجه ي جنگ اهميت خود را ازدست مي دهد چرا كه دردفاع مقدس ، " پيروزي " و" شكست " نيزيك معنا را دارد : اداي تكليفي كه مفهوم آن سربلند بيرون آمدن ازعرصه ي آزمايش الهي است .
به اين ترتيب ، بينش ايدئولوژيك نسبت به جنگ جايگزين سايرديدگاه هاي رايج مادي شده وهاله اي ازتقدس گرد اين دفاع مقدس را فرا مي گيرد . عناصرونشانه هاي آشناي مذهبي وارد عرصه ي عمل شده وپيوند اين جنگ را با ارزش هاي ديني تضمين مي كنند . دريك چنين نگرشي مذهبي ، شبيه سازي جنگ با خاطرات ديني جامعه رونق مي يابد . داستان كربلا وواقعه ي عاشورا ترجيح بند ضرب آهنگ جنگ شده وبا گره خوردن مجدد گذشته وحال ، تاريخ تشيع امتداد مي يابد . رزمندگان خردسال با حضرت علي اصغر(ع )، سالمندان ميدان جنگ با حبيب ابن مظاهر، زنان شيردل باحضرت زينب (س ) ودشمنان با سپاهيان يزيد قياس مي شوند.جامعه درگيربا اين دفاع مقدس ، دانسته يا ندانسته ، بازيگرواقعه اي مي شود كه براي سال هاي متمادي روايتگرآن بوده است .ازاين منظر، دفاع مقدس بهانه اي مي شود تا جامعه اي كه پس ازسالها تحمل اسارت تفكرفرهنگي خود ، انقلابي اسلامي را پايه ريزي كرده است ، فرصت برداشتن گام هايي ديگررا به سوي صيغل دادن اين تحول برداشته وبه صورتي عملي ازمباني نظري خود دفاع كند.
ويژگي هاي فوق وبسياري ديگركه درمجال اين مقاله نمي گنجد ، دفاع مقدس را ازسايرجنگ ها متمايزمي كند نه اينكه درديگرجنگ ها هيچ ارزشي نهفته نيست ، ونه اينكه نتوان هيچ نكته مثبتي را درآنها يافت ، بلكه هدف تاكيد براين واقعيت است كه حماسه ي دفاع مقدس درعصري كه بشريت ازفقدان توجه لازم به ارزش هاي انساني وغيرمادي رنج مي برد ، شيوه ي نويني را ازنگاه به انسان وجهان ترويج كرد كه درشرايط عادي وبا جهاني به ظاهرصلح آميز، هيچگاه فرصت ظهورنداشت .
حال شايد با مروراين شرح مختصربهتربتوان براي تئاتردفاع مقدس ملاك ومعيارتعريف كرد.بي شك تئاتردفاع مقدس - درمعناي واقعي خود - دردرجه اول بايد تكيه براين تفاوت هاي اساسي دفاع مقدس وديگرجنگ ها داشته باشد درواقع :
تئاتردفاع مقدس نخست يك جهان بيني وآرمان است وسپس يك تئاتر. يعني دراين نوع تئاترما با مقوله اي صرف هنرنمايش مواجه نيستيم ، بلكه با تجلي اعتقاد ، آرمان وارزش هاي يك ملت كه برپايه ي جهان بيني ديني آن جامعه قراردارد ، روبه رومي شويم واين تجلي ازطريق بيان نمايشي صورت مي گيرد .نمايشي كه منحصربفرد بوده ولزوما ازقوانين شناخته شده ي هنرنمايش پيروي نمي كند ، بلكه قانونمندي هاي خاص خود را دارا است .( يثربي ، 1382-46-47 )
به گزارش "مهر"، قضاوت علمي درباره اين موضوع كه آيا نمايشنامه ها وتئاترهاي توليد شده با موضوع جنگ درطول ساليان اخيرتوانسته اند به رسالت خود ، يعني انعكاس ارزش هاي دفاع مقدس ، عمل كنند يا خير، امرمشكلي است . اين دشواري ازآنجا ناشي مي شود كه متاسفانه تعداد تحقيقات علمي انجام شده دراين خصوص بسياراندك بوده ودرهمان چند پژوهش صورت گرفته نيزموضوع ،چندان عمقي وتحليلي مورد بررسي قرارنگرفته است . به ناچاربحث دراين زمينه بايد بيشترمتكي برمشاهدات وتجارب شخصي باشد به اين اميد كه فراهم شدن زمينه هايي درخصوص تئاتردفاع مقدس اين نقيصه را جبران كند .
آشنايي من به عنوان كسي كه تجاربي درزمينه ي توليد تئاتربا موضوع دفاع مقدس داشته ونيزاين شانس را داشته ام كه ازسال هاي دوربا اكثرجشنواره ها ومسابقات نمايشنامه نويسي دفاع مقدس ارتباط داشته باشم ونيزمطالعاتي را كه دراين زمينه داشته ام ، حاكي ازاين است كه فرايند تئاتردفاع مقدس را ازآغازتا كنون ، مي توان به سه دوره ي مشخص تقسيم كرد .
1. مرحله آغازين
دراين مرحله كه با شروع جنگ تحميلي آغازمي شود، مضامين نمايش ها با هدف اطلاع رساني درمورد اين واقعه مهم طراحي شده واغلب نمايش ها منعكس كننده ي عكس العمل مردم نسبت به اين پديده هستند . نمايش هاي ياد شده عمدتا توسط گروه هاي غيرحرفه اي اجرا شده ومضامين به شدت متاثرازشورانقلابي وروحيه دشمن ستيزي است . هدف اصلي اين نمايش ها ترغيب مردم براي مشاركت دردفاع ازطريق ارايه چهره كريه دشمن وجناياتي است كه زندگي مردم را دستخوش تغييراتي جدي كرده است .آنچنانكه فرخي مي گويد :" درايران هم زمان با آغاز جنگ، اولين گروه هاي نمايش نيزشكل گرفتند كه درپاره اي ازموارد همراه وهمدوش رزمندگان با حضورفرهنگي خويش ، دربه ثبت رساندن ونشان دادن لحظه هاي ايثارودفاع مقدس نقش بسزايي داشتند ."( فرخي ، 1382)
2.مرحله مياني
همزمان با ادامه جنگ ، و به موازات ايجاد تغييرات اساسي درساختارجامعه ، تئاتردفاع مقدس نيزبه عنوان گونه اي ازنمايش مرتبط با شرايط اجتماعي شكل خود را پيدا مي كند .دراين مرحله نگاه به تئاتردفاع مقدس حرفه اي ترشده وبرگزاري جشنواره هاي متعدد با اين مضمون برآشنايي بيشترهنرمندان با مقوله ي تئاتردفاع مقدس مي افزايد . دراين مقطع ، مضامين هنوزبه ارايه تصويرجنگ ، انعكاس فداكاري هاي رزمندگان و وحشي گري دشمنان تعلق دارد، هرچند كه نسبت به دوره پيشين اين نمايش ها هم ازنظرشكل وهم ازنظرمحتوا ازعمق وتكامل بيشتري برخوردارهستند .
3.مرحله دوران پس ازجنگ
دراين مرحله وبا فاصله گرفتن ازواقعه جنگ تنوع قابل توجهي درشكل ومضامين نمايش ها ديده مي شود . رويكرد گروه هاي حرفه اي به اين مقوله بيشترمي شود وگروه هاي آماتوري كه قبلا براي اداي وظيفه به تئاتردفاع مقدس مي پرداختند ، ازتجربه نسبتا خوبي براي ادامه ي كارخود بهره مند مي شوند. موضوعات نمايش ها بيشتربه مسايل حاشيه اي جنگ ونيزبه آثارآن معطوف شده وشخصيت هايي چون رزمندگان ودشمنان بعثي جاي خود را به جانبازان ، اسرا ، خانواده هاي آنها وحتي طبقاتي ازاجتماع كه كمتردردوران جنگ با اين پديده سروكارداشتند اما خود وزندگي خود را متاثرازاين پديده مي دانند ، مي دهند. رويكرد نگاه منتقدانه نسبت به جنگ افزايش مي يابد ونوعي اعتراض ، هم ازسوي شخصيت هايي كه خود درگيرجنگ بوده اند وهم ازجانب شخصيت هايي كه ازابتدا نسبت به جنگ وتبعات آن انتقاد داشته اند ، نسبت به واقعه ي جنگ ومسايل جنبي آن متداول مي شود . دراين دوره نوعي تئاتركه درزبان اهل نمايش ازآن به عنوان "تئاترضد جنگ" ياد مي شود ظهورمي كند كه حتي نمونه هايي ازآن درجشنواره ها ومسابقات نمايشنامه نويسي دفاع مقدس قابل مشاهده است .
دريك بررسي كلي چنين مي توان گفت كه نمايش هايي كه دردوره وقوع جنگ نوشته واجرا شده اند ، تناسب بيشتري را نيزبا ارزش هاي دفاع مقدس داشته اند. علت اين امررا شايد بتوان درچند نكته خلاصه كرد:
* نزديكي به واقعه ي جنگ باعث مي شد كه ارزش هاي آن ملموس ترباشد .
* كساني كه مبادرت به نوشتن يا اجراي نمايش ها مي كردند ، عمدتا خود به نوعي درگيربا دفاع مقدس بوده ، به ارزش هاي آن وقوف وآنها را باورداشتند .
* حساسيت جامعه اي كه درگيربا دفاعي همه جانبه بود ، اجازه ي عدول هاي محرزرا ازارزش هاي دفاع مقدس به هنرمندان نمي داد .
* اساسا جامعه پذيرش آثاري را كه نسبت به ارزش هاي دفاع مقدس بيگانه بودند ، نداشت .
* سياستگزاران ومتوليان فرهنگي نيز- خصوصا درجريان برگزاري جشنواره هاي مربوط - نسبت به اين موضوع حساس بوده ومراقبت بيشتري را مبذول مي داشتند .
"فاصله گرفتن ازجنگ وپيدايش فضاي فرهنگي متفاوت با دوران دفاع مقدس موجب خلق آثاري شد كه وفاداري كمتري نسبت به ارزش ياد شده داشتند . حاصل اين فضاي فرهنگي جديد نمايش هايي بود كه به بهانه پرداخت تحليلي ونقادانه به دفاع مقدس ، بخشي ازارزش هاي دفاع مقدس را ناديده گرفته يا به صورتي مجهول به ذكرآنها پرداختند." (عزيزي ،1384) دراين مقطع برخي ازنمايش ها نيزبه شيوه ي نگاه غربي به جنگ ارايه شدند كه طبيعتا ازفضاي دفاع مقدس وتئاترآن دوربودند .
ازسوي ديگردرتمام سالياني كه نمايش هايي با مضمون دفاع مقدس اجرا شده است ، كوششي جدي براي يافتن قالب مناسب براي ارايه ي ارزش هاي دفاع مقدس ازطريق هنرتئاترصورت نگرفته است . به عبارت ديگر، فرايند خلق ساختارمتناسب براي انعكاس ارزش هاي دفاع مقدس توسط تئاتر، يا شكل نگرفته ويا به كندي عمل كرده است :
(بارها وبارها شنيده ايم وخوانده ايم كه هرنمايشنامه اي ازساختار، سبك والگوي خاص خود پيروي مي كند. نمايشنامه هاي برجسته جهان با رعايت اصول دراماتيك درنحوه پرداخت وكارپرداخت بسياربا هم متفاوت هستند . اگردردفاع مقدس حرف برسرارزش هاي معنوي يا دريافت ها وكشف وشهود هاي فردي وجمعي اين ملت است ، ساختارآن نيزبايد مبتني بررشد ونمو طبيعي همان دريافت ها وهمان تضادها وكشمكش هاي ذاتي آن باشد .( مهندس پور، 1382)
دربررسي نمايشنامه ها وتئاترهاي حوزه تئاتردفاع مقدس به آثاري برمي خوريم كه ازسوي قاطبه ي هنرمندان اين قلمرو ونيزسياستگزاران امربه عنوان آثارمنطبق برارزش هاي دفاع مقدس يا لااقل همسو با اين ارزش ها معرفي مي شوند . نگارنده به مناسبت تاليف اين مقاله پس ازگفتگوبا تعدادي ازاين هنرمندان وسياستگزاران ونيزرجوع به سوابق اجراهاي اين تئاترها درجشنواره هاي مختلف يا دراجراهاي غيرجشنواره اي ونيزبررسي مجدد آثاري كه درمسابقات نمايشنامه نويسي طرح شده بودند به ليست مشتركي ازاين آثاردست يافت. برخي ازاين آثار- كه همانگونه كه ذكرشد ، مورد توافق نسبي كساني است كه با مقوله ي تئاتردفاع مقدس آشنايي دارند - عبارتند از: كانل كميل ، نوشته ي حسين فداي حسين ، خاك سبز، نوشته ي حسين فداي حسين ، محرم زنده است ، نوشته ي يعقوب صديق جمالي ، ازخاك تا افلاك ، نوشته ي مهدي متوسلي ،زخم مدينه ، نوشته ي مهدي متوسلي ، فرودگاه نوشته ي مرتضي سخاوت ، خداي عشق ، نوشته ي محمد احمدي ، بوي خوش جنگ ، نوشته ي عبدالرضا حياتي ويا من مثل دريا ، نوشته ي جواد كاسه ساز.
هرچند فرصت بررسي همه جانبه ي تمامي اين آثاردراين مجال نيست ، اما با نگاهي تحليلگرانه به نمايشنامه هاي فوق الذكرمي توان برخي ويژگي هاي بارز- وگاه مشترك - آنها را به ترتيب زيربرشمرد:
1. پرداختن به موضوعات عيني- ونه ذهني - درباره ي دفاع مقدس .
2. قرابت با تفكراصيل دفاع مقدس .
3. تلاش براي پيوند دادن دفاع مقدس ومعتقدات ديني .
4.استفاده ي موازي ازتاريخ شيعي ، بويژه واقعه ي كربلا.
5.خلق شخصيت هاي آرمان گرا ودين محور.
6. ارايه ي ويژگي هاي ديني وانساني اين شخصيت ها چون ايثار، رشادت ، شهامت و...
7.نگاه به مقوله ي دفاع به عنوان يك وظيفه ي ديني .
8.پرداختن به جنبه هاي مثبت وسازنده ي دفاع مقدس .
9.نگاه به مقولاتي چون شهامت ، اسارت وجانبازي به عنوان مقولاتي ارزشي .
10. مرتبط ساختن دفاع مقدس با جنگ همه زماني وهمه مكاني بين خيروشر، خوبي وبدي وپاكي وناپاكي .
11.تطابق با معيارهاي جامعه .
12. معرفي دفاع مقدس به عنوان يك جهان بيني منحصربه فرد .
نتيجه گيري :
ازمجموع گفتارفوق مي توان چنين نتيجه گرفت كه تئاتربه علت ويژگيهايي كه دارد،ازجمله شباهت قابل تامل با زندگي دررفتارهاي اجتماعي بيش ازسايرهنرها ، قابليت انعكاس پديده هاي اجتماعي را داشته وقادراست تاثيربيشتري را ازاين منظربرمخاطب بگذارد.
موضوع جنگ ، بصورت عام ، ازجمله موضوعاتي بوده است كه ازطريق اين هنربراي جامعه اظهارشده وموجب تاثيربسزايي درجوامعي بوده است كه به نوعي درگيرجنگ بوده اند .
به گزارش "مهر"، اززمان شروع جنگ تحميلي ، هنرمندان تئاتركوشيده اند تا ارزشهاي دفاع مقدس را بوسيله هنرنمايش انعكاس دهند . اين كوشش درمواردي با توفيق ودرمواردي با عدم توفيق روبروبوده است . علت اصلي توفيق انعكاس ارزشهاي دفاع مقدس ازطريق تئاتردرك صحيح ازبنيانهاي فكري دفاع مقدس وتوجه به معيارهايي بوده است كه اينگونه تئاتررا به عنوان تئاتردفاع مقدس معرفي مي كند . اين معيارها دريك كلام مجمل توجه به ارزشهاي دفاع مقدس وتلاش براي انتقال آنها به مخاطب بصورتي است كه با معيارهاي فرهنگي وديني جامعه سازگاربوده وتصويري حقيقي ازدفاع مقدس را به نمايش بگذارد .
نظر شما