بهمن فرزانه ، مترجم و نويسنده ايراني ساكن ايتاليا ، در گفت و گو با خبرنگار كتاب مهر ، درباره نخستين كتابي كه دست به ترجمه آن به زبان فارسي زده است ، گفت : اولين كتاب كه ترجمه كردم در 26 سالگي بود و اثري از تنسي ويليامز ، نمايشنامه نويس برجسته آمريكايي بود ، كه انتشارات علمي آنرا به چاپ رساند .
وي در ادامه ، گفت : بعد از آن كار ترجمه را به طور جدي تري دنبال كردم ولي ديگر تا چند سال كاري را به زبان فارسي برنگرداندم . مهم ترين كاري كه در ايتاليا بعد از پايان تحصيلاتم تاحدود سالهاي مياني دهه هفتاد ( 1970 ميلادي ) انجام مي دادم همكاري با شركت هاي فيلمسازي در ايتاليا بود و يك فيلمنامه ( در نيمه بسته ) هم نوشتم كه در كانال اول تلوزيون اين كشور توليد شد .
ماركز هنوز در اروپا هم شناخته شده نبود و زماني كه من كتاب « صد سال تنهايي » ، را ترجمه كردم كسي اين نويسنده را به طور كامل نمي شناخت |
وي تصريح كرد : پيش از انتشار اين كتاب ، ماركز هنوز در اروپا هم شناخته شده نبود و زماني كه من كتاب « صد سال تنهايي » ، را ترجمه كردم كسي اين نويسنده را به طور كامل نمي شناخت .
فرزانه ، افزود : ماركز سالهاي بعد با اين كتاب به شهرت رسيد ، البته او پيش از انشتار كتاب « صد سال تنهايي » آثارديگري هم منتشر كرده بود و چندين مجموعه داستان كوتاه از جمله آنها است اما اين كتاب بود كه او را در دنيا معرفي كرد و نوبل ادبيات را هم براي او به ارمغان آورد .
وي در ادامه خاطر نشان كرد : خوب يادم است كه ترجمه « صد سال تنهايي » ، هفت ماه از من وقت گرفت و اين رمان پانصد صفحه اي را چند باز بازنويسي كردم و بعد به چاپ رساندم .
به گزارش مهر ، بهمن فرزانه در بخش ديگري از اين گفت و گو خاطر نشان كرد : من در اين سالها كتاب هاي زيادي را به فارسي ترجمه و منتشر كرده ام اما هميشه من را با اين كتاب مي شناسد و قسمت اين بود كه بر چسب « صد سال تنهايي » ، سالهاي سال بر پيشاني من باشد .
وي افزود : ، « صد سال تنهايي » ، كتاب فوق العاده اي است و به نظر من يكي از بهترين كتابهاي دنيا است و مهمترين كارهاي او اين است كه توصيف هاي خاص خود را به كار برده كه در تمام ادبيات بي سابقه است .
اين مترجم در توضيح اين مطلب ، گفت : ماركز توصيفاتي دارد كه در ادبيات بي سابقه است ؛ توصيفاتي مانند " شب هاي خيار شوري " ، و " بعد ازظهرهاي زبرجدين " ، و به نظر من مترجم نبايد در هنگام ترجمه اين توصيفات را شرح دهد و مثلا بنويسد : بعد ازظهرهايي كه مانند زبر جد است و اين توضيح واضحات است .
فرزانه ، افزود : ترجمه فرايندي زمان بر است كه نياز به صرف وقت زياد و جدي است و نمي توان آن را سرسري گرفت ؛ من هرگز تا كتابي را نپسندم ترجمه نخواهم كرد . الان مدتها است كه دارم آثاري را مي خوانم و به نظرم هيچ كدام از اين كتابها ارزش ترجمه شدن را ندارند و هيچ كتابي را فقط به اين خاطر كه چيزي را ترجمه كرده باشم دست نمي گيرم .
ترجمه رمان و داستان فرآيندي نيست كه بتوان به طور مرتب آن را انجام داد و هر روز يك كتابي را انتخاب كرد و مشغول ترجمه شد |
بهمن فرزانه تصريح كرد : من در كار ترجمه خيلي قائل به انظباط هستم و مانند يك نظامي كار مي كنم كه موظف است و خود را موظف مي دانم ، در ساعات مشخصي از روز به كار مشغول باشم و در اين اوقات به هيچ كار ديگري نمي پردازم .
اين مترجم در ادامه ، گفت : كاري را كه به پايان مي برم چندين بار بازخواني مي كنم و ايرادهايي را كه به نظر مي رسد را برطرف مي كنم و و بعد از چندين بازخواني است كه آن را به ناشر مي دهم تا چاپ كند .
وي در عين حال تصريح كرد : ترجمه رمان و داستان فرآيندي نيست كه بتوان به طور مرتب آن را انجام داد و هر روز يك كتابي را انتخاب كرد و مشغول ترجمه شد ، اصلا هركتابي ارزش ترجمه شدن ندارد و چه بسيار نويسندگان مشهوري وجود دارند كه همه آثار آنها قابل ترجمه شدن به زبان فارسي نيست .
بهمن فرزانه در پاسخ به اين سوال كه با وجود ترجمه هاي موفقي كه انجام داده ايد چرا به نوشتن رمان رو آورديد؟ ، به مهر، گفت : اين كه كسي دست به كار ترجمه مي زند ارزش خود را دارد ، تاليف و نوشتن يك كتاب كار ديگري است ؛ من مي خواهم بگويم كه ترجمه كتاب با نوشتن كتاب دو كار متفاوت است و اگرچه من سالهاي سال كتابهاي زيادي ترجمه كردم ، ديدم بايد داستان خودم را بنويسم و سوژه اي كه سالها در ذهنم بود را بنويسم .
نظر شما