۱۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۷

عوامل سریال «کیفر» در مهر-2

میدان فردوسی نبود شاید دیگر کسی این شاعر را نمی‌شناخت

میدان فردوسی نبود شاید دیگر کسی این شاعر را نمی‌شناخت

در نشست سریال «کیفر» به موضوع فراموش کردن فرهنگ ایرانی اشاره شد، اینکه ما زبان و ادبیات خود را فراموش کرده‌ایم و در حالی که کشورهای همسایه آثار معدود شعرایشان را از حفظند و برای شاعران ما هم مجسمه می‌سازند، اما اگر در ایران همین میدان فردوسی هم نبود شاید دیگر کسی این شاعر را نمی‌شناخت.

خبرگزاری مهرـ گروه فرهنگ و هنر: پخش یک سریال با ادبیاتی متفاوت از مجموعه‌های تلویزیونی که به نوعی یادآور ادبیات اصیل فارسی است که به دست فراموشی سپرده شده، بهانه‌ای شد تا نویسنده و کارگردان و بازیگران این سریال را به خبرگزاری دعوت کنیم تا گفتگویی درباره فراموش‌شده‌ها داشته باشیم؛ از بازمانده‌های جنگ گرفته تا ادبیات اصیلی که مثل ادبیات امروزه به اجبار ابزار ارتباطات مدرن خلاصه و ابتر نمانده  بلکه برای انتقال مفاهیم دست به دامان ضرب المثل‌ها شده و در عین تأمل برانگیز بودن، شیرین و دوست داشتنی است.

این شد که حسین تبریزی کارگردان «کیفر» با همراهی فریبا کوثری، سیروس همتی، اتابک نادری و داود شیرعلی به مهر آمدند و گفتگویی شکل گرفت که در بخش اول آن به متفاوت شدن فضای سریال‌های جنگی و فاصله گرفتن این آثار از نمایش صرف جبهه و جنگ اشاره کردیم، از دیالوگ‌های اصطلاحا دهه شصتی این سریال سخن گفتیم و همه از این موضوع ابراز تأسف کردند که فضای شبکه‌های اجتماعی ادبیات فارسی را به سمت نابودی برده است.

در بخش دوم و پایانی گفتگو نیز همتی یادی از نمایش «هزار و یک شب» بهرام بیضایی کرد که فرهنگ گذشته ایران را زنده می‌کرد، نادری از خاطره سفرش به آذربایجان گفت که محصل کم سن و سال و حتی کارمند گمرک آن هم اشعار شاعر سرشناسشان را از حفظ بودند. بحث به لزوم مینی‌سریال‌سازی در ایران در حالی که دیگر کشورها تولیدات 200، 300 قسمتی دارند رسید و با اشاره به این موضوع که تلویزیون ما باید به سمت خصوصی شدن برود، گفتگو به پایان رسید.

بخش دوم و پایانی این نشست را از نظر می‌گذرانید:

*شاید امروز دیگر گوش ایرانی‌ها که اکثرا به جای تماشای سریال‌ها، عادت به شنیدن آنها لابلای کارهایشان دارند، با دیالوگ‌هایی آهنگین و وابسته به ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات فراموش شده آشنایی ندارد. از این موضوع احساس خطر کردید که سراغ این ادبیات رفتید و برای نگارش فیلمنامه تلاش بیشتری داشتید؟

همتی: در سالن چهارسو نمایش «هزار و یک شب» بهرام بیضایی اجرا می‌شد و بسیاری از تماشاگران بعد از اجرا به کارگردان می‌گفتند ما اصلا متوجه حرف‌ها نشدیم و چرا این ادبیات سنگین را انتخاب کرده‌اید. بیضایی هم پاسخ می‌داد اصلا این ادبیات سنگین نیست و شما گذشته و فرهنگ خود را فراموش کرده‌اید.

اگر برخی دیالوگ‌های «کیفر» مشکل هستند یا ما را یاد گذشته می‌اندازند و شما می‌گویید به دهه شصت نزدیک است، درست است. چون عطا و جهان از 31 شهریور 59 تا مرداد 67 که زمان جنگ باشد، اگر یک روز هم در این وادی بوده باشند، حتما اصطلاح «زدم تو برجکش» را شنیده‌اند، این را سیدمهدی فقیهی در 6 جلد «فرهنگ جبهه» آورده است. بنابراین اگر کلمه‌ای از کسی مطرح می‌شود چون مربوط به زمان و جغرافیایی است که آنها زندگی کرده‌اند. باید آشنایی‌زدایی کنیم و از تبریزی تشکر کنیم که چنین دیالوگ‌هایی گذاشته است. اینکه دیالوگ‌ها متفاوت بود قابل تحسین است.

*شما سابقه تدریس هم دارید، در ارتباط با بچه‌های نسل جدید چقدر با این موضوع روبرو شده‌اید؟

همتی: من بعضی وقت‌ها که زنگ‌های تفریح یا در راهروها حرف زدن آنها را می‌شنوم، معنای حرف‌هایشان را از آنها سوال می‌کنم و آنها توضیح می‌دهند که مثلا فلان کلمه مخفف فلان جمله است و... در دوره جدید که وایبر و واتس‌آپ و تانگو راه‌ افتاده، ما به جایی رسیده‌ایم که احساس خطر می‌کنیم و اصل و ریشه ما مثل فردوسی، حافظ، مولانا و نظامی گنجوی در معرض از دست رفتن و فراموشی هستند و اگر از یک دانش آموز بخواهی بیتی از حافظ یا مولانا را بخواند، نمی‌تواند.

تبریزی: اما آهنگ‌های فلان خواننده رپ را از حفظ هستند.

کوثری: شهرداری نیویورک برای احترام به ایرانی‌ها دستور داده تندیسی از حکیم عمر خیام در یکی از خیابان‌های اصلی نیویورک نصب شود. انگار آنها بیشتر از ما به فرهنگ و آدابمان اهمیت می‌دهند.

نادری: ما غفلت کردیم و دوره‌ای است که به اسطور‌ه‌های فرهنگی خودمان نپرداخته‌ایم. غافل از اینکه باید گذشته را حفظ می‌کردیم. به قول استاد ناظرزاده کرمانی پس از انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی به انقلاب ارتباطات رسیده‌ایم؛ زمانی که مرزها از بین رفته است و حالا دیگر دهکده جهانی معنا پیدا کرده است. یکی از بستگان ما در استرالیا است اما هر روز در وایبر به سادگی با هم سلام و علیک و گفت و شنود داریم. مکالمات تصویری هم که وجود دارد.

متأسفانه تکنولوژی بر غفلت ما سوار شده و این زنگ خطری برای نسل آینده است. مثلا فرزند خود من علاقه‌ای ندارد مشاهیر کشورش را بشناسد. شاید اگر میدانی به نام فردوسی نداشتیم، دیگر او را هم نمی‌شناختند. من سفری به آذربایجان داشتم و ما در سه شهر آن لنکران، باکو و گنجه اجرا داشتیم. آنها در همه شهرهایشان مجسمه عمادالدین نسیمی و نظامی گنجوی را داشتند. من حتی با محصل 14، 15 ساله‌ای برخورد داشتم و از او خواستم یک قطعه شعر از نسیمی بخواند و او شعر را از حفظ خواند. بار دیگر از گمرک رد می‌شدیم که یکی از مأمورانشان درباره کارمان سوال کرد. ما هم گفتیم نمایش زندگی‌نامه نسیمی را اجرا می‌کنیم و او هم شعری از شاعر کشورش را از حفظ خواند.

متأسفانه در آموزش و پرورش و شهرداری و... به خوبی کار نشده است، ما فقط شعار می‌دهیم. حرف هم که می‌شود از فیلمسازان می‌خواهند فرهنگ‌سازی کنند و اصلا این موضوع عمومی نیست و فقط هنرمندان باید وظیفه خود را انجام بدهند. اتفاقا چند سال پیش هم سریالی توسط همکاران ما ساخته و پخش شد که به کلی ادبیات را به هم ریخت و همه مردم بعد از آن سریال از واژه‌های هچل هفت استفاده می‌کنند.

همتی: میرباقری در سریالش دیالوگی را برای عمرو عاص نوشته بود که او می‌گوید: «این‌ها دلیلند نه دسته بیل» این بزرگوار سعی می‌کند ادبیات آرکائیک را کم کم به ادبیات امروزی ما بیاورد و تبریزی هم عکس این را انجام می‌دهد. هر دو بازی با زمان انجام می‌دهند. مهم این است که کارشان باورپذیر باشد.

نادری: خدا رسول ملاقلی‌پور را بیامرزد، وقتی او «سفر به چزابه» را ساخت، من دانشجو بودم و هنوز به همکاری با او در «هیوا» نرسیده بودم. آن زمان در سینما فلسطین نشستی برگزار شد که منتقدی بلند شد و خطاب به ملاقلی‌پور اینگونه گفت:‌«شما اکسپرسیون را وارد سینمای دفاع مقدس کرده‌اید». خدا حاج رسول را بیامرزد گفت «اکسپرسیون دیگر چیست؟» او واقعا بدعت این را در سینمای دفاع مقدس گذاشت و فطری کار می‌کرد.

*«کیفر» یک مینی سریال بود. این روزها شبکه‌های رقیب صداوسیما را که نگاه می‌کنید، تعداد قسمت‌های سریال‌ها حتی به 300، 400 می‌رسد، جالب اینکه برخی از این آثار با وجود اینکه چندان قوی نیستند، به علت همین استمرار در پخش و ادامه دار بودن آن، مخاطبان بسیاری جمع می‌کنند. فکر نمی‌کنید دیگر دوره سریال‌هایی با تعداد قسمت‌های بالا است؟

کوثری: این سریال‌ها یک تیم نویسنده دارند که می‌دانند تعلیق‌های قصه را کجا قرار دهند. از طرفی رنگ و لعاب سریال‌های آنها را هم ما نداریم.

نادری: اما سازمان باید به این سمت برود.

کوثری: بله اما این موضوع نیز به بودجه نیاز دارد. یک نفر نمی‌تواند 300 قسمت سریال بنویسد، بلکه باید یک تیم باشند که با هم متن را بنویسند. در همین سریال‌های کم قسمت هم گاهی فیلمنامه از دست نویسنده‌ها درمی‌رود و نمی‌دانند باید چه کنند. در سریال‌های ما اتفاق داستانی خاصی نمی‌افتد.

*آخر برخی از این کشورها حتی سابقه اندک فیلم و سریال‌سازی ما را هم ندارند. دلیل پیشرفتشان چیست؟

تبریزی: مینی‌سریال در همه دنیا رواج دارد. تلویزیون ما هم این آثار را برای مناسبت‌های خاص طراحی کرده است؛ ایام فاطمیه، دهه فجر و... حرکت به سمت مینی‌سریال از این رو شکل گرفته است. البته تلویزیون ما هم به سمت ساخت سریال 110 قسمتی رفته است. این موضوع ضروری است اما مسائل اقتصادی مملکت هم در این زمینه دخیل است و من معتقدم باید قدری به سمت خصوصی سازی برویم یا اسپانسرها را ترغیب کنیم که به این سمت بیایند.

*البته این موضوع در رسانه ملی پیگیری می‌شود و حتی شرط می‌کنند اگر اثر حامی مالی داشت و 50 درصد بودجه را اسپانسر تقبل کرد، آن اثر قابل ساخت است.

تبریزی: بله اما اسپانسر هم توقعاتی دارد. در همین سریال‌های ترکیه‌ای 50 تا اسپانسر وجود دارد و تیتراژ انتهایی‌شان سرشار از آرم است. تلویزیون ما هم به این سمت می‌رود و دیگر کمتر زیر 26 قسمت سریالی تولید می‌شود. 13 قسمت هم به ندرت مگر اینکه برای عید و جزو همان مناسبت‌هایی که اشاره کردم باشد، تولید می‌شود. همانطور که اشاره شد نگارش سریال‌‌های بلند به نویسنده‌های بسیاری هم نیاز دارد. البته ما نویسنده خوب کم نداریم.

نادری: سایه مدیریت دولتی بر سر فرهنگ خیلی زیاد است. البته یک وجه خود من هم دولتی است. اما قانون اساسی توسط خبرگان نوشته شده و در اصل 44 تأکید بر همه شمول اجرایی مصداق دارد. بحث فرهنگی هم همین است. وقتی سیروس مقدم قرار بود «ریحانه» را کلید بزند، آن زمان گفتند قرار است برای اولین بار سریال هر شبی داشته باشیم. البته این موضوع ادامه نداشت و نتوانستند تولیدات را تا این حد افزایش دهند و باکس شبکه‌ها خالی می‌ماند اما حالا دیگر اینطور نیست. یا وقتی موضوع ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی مطرح شد، همه می‌گفتند مگر چنین چیزی ممکن است؟ اما دیدیم شد و جواب هم داد.

باید شبکه‌های خصوصی در ایران هم باشند، آن زمان ما می‌توانیم به سریال‌های 200، 300 قسمتی برسیم. در کشورهای دیگر مثلا می‌بینید یک کشور 380 شبکه دارد و از این بین فقط 15 تا دولتی هستند. اما شبکه‌های خصوصی با اسپانسرها سروکله می‌زنند. رسیدن به ساخت سریال‌هایی با قسمت‌های بالا در تلویزیون فعلی رویای دوری است، مگر اینکه به تدریج شبکه‌های خصوصی تأسیس شوند و برخی تولیدات به این شبکه‌ها واگذار شود. ما هم آماده‌ایم 5، 6 سال سر یکی از این سریال‌ها باشیم!

گفتگو از مریم عرفانیان

کد خبر 2385046

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha