به گزارش خبرنگار مهر، وقتی با 90 دسیبل آلودگی صوتی مانند جت از جلویت رد میشوند؛ وقتی حتی در پیادهرو امنیت نداری، وقتی موقع رانندگی از هر گوشهای جلویت سبز میشوند؛ وقتی شبها با صدای گوشخراششان خوابت را حرام میکنند؛ وقتی روی اعلانهای تسلیت هر روز چهره جوانی دیده میشود؛ وقتی... به نظرت میرسد دردسرهای این ارابه پر سر و صدای مرگ هیچ وقت پایانی نداشته باشد...
طوری از کنارت ویراژ میدهند که باد موهایت را پریشان میکند. از هر خیابانی که عبور کنی باید منتظر باشی تا یکی از این موتورسواران محترم خلاف جهت روبهرویت سبز شود که «هوی... اینور را هم نگاه کن...» انگار این تو هستی که خلاف جهت آمدی؛ تویی که دو برابر حد مجاز آلودگی صوتی تولید کردهای؛ تویی که پنج برابر یک خودرو هوا را آلوده میکنی و تویی نظم شهر را با بی قانونی به هم ریختهای... چه میشود کرد؟ اینجا قم است؛ شهر موتورسیکلتها...
300 مجروح در هر هفته
«ارابه مرگ جان یک جوان دیگر را هم گرفت » آنقدر این تیتر در صفحات خبرگزاریها و روزنامههای شهر قم تکرار شده که خیلی از ما به آن عادت کردیم. حتی کم کم داریم به دیدن عکس جوانان همشهری خود روی اعلامیهها یا حجلههای عزا هم عادت میکنیم.
اگر به آن 32 کارخانه موتورسیکلتسازی که در استان قم در حال تولید روزانه ارابه مرگ هستند برنخورد، باید بگوییم این وسیله تنها در شهریور ماه 19 نفر را در قم به کام مرگ کشانده است.
سال گذشته هم 75 مورد فوت ناشی از تصادف موتورسیکلت در استان ثبت شد. آمار وحشتناکی است به ویژه اگر بدانیم به طور متوسط در هر هفته بیش از 300 نفر در تصادفاتی که موتورسواران در آن دخیل هستند، مجروح میشوند. مجروحانی که عده قابل توجهی از آنها به دلیل آسیبهای نخاعی باید تا آخر عمر باید روی صندلی چرخدار بمانند و از جوانی، کار، ازدواج، تفریح، تحصیل و ... محروم شوند.
آنطور که مهدی فراهانی، معاون مرکز مدیریت فوریتهای پزشکی استان قم میگوید در 6 ماهه نخست امسال بیش از 7 هزار ماموریت اورژانس به موتورسیکلتسوارها مربوط میشده است. 9 هزار مصدوم که تقریبا نیمی از آنها بلافاصله در بیمارستان بستری شدهاند، حاصل این تصادفات هستند.
تخلف میکنم، پس هستم
تعداد موتورسيكلتهاي بهدليل شرايط اقتصادي موجود، شرایط آب و هوایی، رشد قيمت انواع خودرو، در استان قم به 350 هزار دستگاه رسیده است. رقمی که چه در مقایسه با جمعیت شهر قم و چه در مقایسه با هر شاخص دیگر عجیب و غریب به نظر میرسد.
در اين وضعيت، بسياري از موتورسواران فارغ از قوانين و مقررات و محدوديتهای قانونی، به هر معبری كه اراده كنند وارد میشوند، از هر چراغ قرمزی كه بخواهند عبور میكنند و تابلوهايی همچون ورود ممنوع، دور زدن ممنوع و توقف ممنوع برای راكبان اين وسايل نقليه معنا و مفهومی ندارد.
رعايت نكردن حق تقدم و تغيير مسير ناگهاني، نقص سيستم روشنايي و ديده نشدن هنگام تاريكی، حمل بار و سرنشين اضافه، ورود به خطوط ويژه و تندروی اتوبوسرانی، انجام حركات نمايشی در معابر، بيتوجهی به معاينه فنی و توليد آلودگي هوا و صدا و نيز استفاده نكردن از كلاه ايمنی، از ديگر تخلفاتی است كه در افزايش تعداد و شدت سوانح رانندگی مؤثر است.
«اصلاً موتور خریدهام که قانون را دور بزنم.» این تمام استدلال برخی از این موتورسواران در مشکلاتی است که در شهر به خاطر بیقانونیهایشان به وجود میآورند. بد نیست اگر نگاهی هم به آمار تصادفات موتورسیکلت بیندازیم یا با یکی دو نفر از این جوانانی که به خاطر موتورسواری و بی قانونی قطع نخاع شده یا صدمات جدی مغزی دیدهاند، روبهرو شویم. شاید کمی نظرمان تغییر کرد.
جدال کلاه ایمنی با مرگ
آنطور که رئیس پلیس راهور استان قم به مهر میگوید، صدمات سرو گردن عامل عمده فوت و صدمات شديد و ناتواني موتور سواران است.
سرهنگ سید کرمالله حسینی با اشاره به تردد 350 هزار موتورسیکلت در معابر شهر قم میگوید: 50 درصد تلفات در تصادفات موتورسیکلتها، ناشی از عدم استفاده از کلاه ایمنی است.
چرا باید کلاه ایمنی را استفاده کنیم؟ درک آناتومی سر در فهم این چرایی اهمیت دارد. کلاه ايمني داراي سه عملکرد براي کاهش آسيب است.
اول اینکه سرعت ضربه وارده به جمجمه را کاهش میدهد و از اين رو جا به جايي مغز در هنگام سانحه کنترل میشود. دوم اینکه ماده نرم موجود در کلاه برخي ضربات را جذب و در نتيجه سر به آهستگی به کلاه ايمني برخورد
میکند و اين به آن معناست که مغز با نيروي زياد با جمجمه برخورد نمیکند و دست آخر اینکه کلاه ايمني نيروي ضربه را سطح بزرگتری پخش میکند تا نيرو در ناحيه خاصي از جمجمه متمرکز نشود.
او میگوید در 6 ماه نخست امسال تلفات موتورسیکلتسوارها بیش از 40 درصد کاهش داشته که این نشان میدهد فرهنگسازی در زمینه استفاده از کلاه ایمنی و سختگیریهای قانونی بیشتر جواب داده است.
نگاهی به رفتار موتورسوران در سطح شهر نشان میدهد قسمت عمدهای از آنها از کلاه ایمنی استفاده نمیکنند. همین موضوع موجب شده 50 درصد تختهای آی سی یو در بیمارستانها را موتورسیکلتسواران به خود اختصاص دهند. اورژانس هم از دست این جماعت به ستوه آمده. حجم قابل توجهی از ماموریتهای اورژانس به دلیل تصادفات موتورسواران است که این موضوع بسیاری اوقات مانع از خدمترسانی به موقع به دیگر بیماران مانند بیماران قلبی میشود.
سد معبر با موتور
وقتی قامت خمیده و دستهای لرزان پدربزرگ یا مادربزرگی را میبینید که موتور سیکلتی مانع از عبورش از پل یا پیادهرو شده چه حسی به شما دست میدهد؟
چرا این روزها معلولان کمتر از گذشته رغبت میکنند از خانههایشان بیرون بیایند و سری به اجتماعات بزنند؟
بسیاری از مسیرهایی که شهرداری برای عبور معلولان ایجاد میکند، توسط موتورسواران مسدود میشود یا ایمن نیست. اخیراً پلهایی برای عبور از خیابان به پیادهرو کارگذاری شده که ویلچر بتواند از آن عبور کند اما موتورسیکلت نه. یک هزینه سه برابری برای مقابله با عبور و پارک بیجا توسط موتورسواران و در عین حال رفاه معلولان و سالمندان.
قضیه به همین جا هم ختم نمیشود. پیادهروها که قرار است معبری باشد برای آشتی انسانها با شهر و با زندگی جمعی، با جولان موتورسیکلتها دیگر امنیتی ندارد. گاهی موتورسواران همیشه در صحنه طوری جلوی درب یک ساختمان اداری یا مرکز تجمع پارک میکنند که دیگر امکان عبور برای کسی نمیماند.
کدام مقصرترند؟
البته عدهای هم معتقدند موتورسواران تا حدی به شهر خدمت هم میکنند. اگر این تعداد موتورسیکلتسوار بخواهند با خودروهای شخصی در خیابان عبور کنند مسلماً وضعیت ترافیکی بدتر از امروز خواهد شد.
به راستی ایراد از کدامشان است، موتورسیکلت یا موتورسیکلت سوار؟ واقعیت این است که موتورسیکلت یک سری ایرادات ذاتی دارد مانند آلوده کردن هوا بیش از 5 برابر یک خودرو یا ایجاد آلودگی صوتی و تهدید سلامتی راکب و یک سری اشکال عارضی که با بیقانونی برخی راکبان آن به وجود آمده است.
بهتر است کمی رویا پرداز شویم. به روزی فکر کنیم که این 350 هزار موتور سیکلت از وسایلی مانند دوچرخه و اتوبوس برای عبور و مرور استفاده کنند. چقدر آلودگی صوتی در شهر کمتر میشود؟ آلودگی هوا چطور؟ نظم ترافیکی به خیابانها باز نمیگردد؟ زندگی در شهر آسانتر و دلپذیرتر نمیشود؟
.........................
زینب آخوندی
نظر شما