به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، نشست"مفهوم نشانه از ديدگاه دريدا" عصر ديروز از سوي فرهنگستان هنر با حضور تني چند از اساتيد دانشگاه وعلاقه مندان به اين موضوع ،در محل كتابخانه تخصصي اين مركز برگزار شد.
دكتر اميرعلي نجوميان،تنها سخنران اين نشست، درابتداي سخنان خود به آراي سوسور در مورد نشانه شناسي پرداخت و گفت: سوسور بحث سرشت نشانه زبان شناختي را با نقدي از نظريه نام آغاز مي كند. سوسور با رد نظريه سنتي كه مي گفت بين شيء و نام ، رابطه فطري و طبيعي وجود دارد معتقد بود نشانه زبان شناختي يك چيز را با يك نام پيوند نمي دهد بلكه آن را با صوت-تصوير همراه مي كند.
وي گفت :به اعتقاد سوسور درون يك نشانه، يك شكل وعلامت وجود دارد كه بر مدلول دلالت مي كند. اين 2 صورت با يكديگر متحد شده و نشانه را مي سازند كه اين نشانه خود به مرجع بيروني ارجاع مي دهد. پس سوسور مفهوم يا ايده را درون نظام زبان شناختي مي بيند و آن را مستقل و خودگردان نمي داند.
وي در بيان اصل اول نشانه شناسي سوسور اظهار داشت: براساس اين اصل هيچ رابطه طبيعي بين دال و مدلول وجود ندارد گرچه انتخاب دال نيز به تمايل گوينده بستگي ندارد.
دكتر نجوميان در بخش دوم سخنان خود به خوانش دريدا از سوسور پرداخت و گفت: دريدا نگاهي پيچيده و دوسويه به سوسور دارد چراكه نظريه سوسور از يكسو نمونه كلام-خرد محوري (لوگوس سنتريزم) و از سوي ديگر واژگوني كلام-خرد محوري است. چون به اعتقاد سوسور دالها و مدلولها وجودهايي متمايزند با اينحال وحدتي دوسويه دارند.
وي افزود: نقطه جدايي سوسور و دريدا در اينجاست كه سوسور هنوز هم بر تقابل شكل ومعني تأكيد دارد در حاليكه دريدا با انتقاد از اين نظر، تقابل دال و مدلول را چيزي مبهم و پيچيده مي داند.
وي در توضيح ديدگاه دريدا درباره نقش افتراقي دال و مدلول مطرح شده از سوي سوسور گفت: به اعتقاد دريدا اگر دال و مدلول هردو وجودهاي افتراقي هستند پس رابطه اين دونيز آنچنان متمايز نخواهد بود.در اينجا جاناتان كالر طبق ديدگاه دريدا نتيجه مي گيرد كه رابطه اين دو كاربردي است.
ابن استاد دانشگاه درباره ديدگاه دريدا درباره مفهوم متافيزيكي مدلول متعالي اظهار داشت: به نظر دريدا مدلول متعالي در اساس به هيچ دالي ارجاع ندارد.مدلول متعالي زنجيره نشانه ها را گسترش مي دهد و به عنوان دال كاربرد ندارد.
وي با بيان اين مطلب كه دريدا با احتياط به اطلاق بازنمايي يا تجلي به زبان مي پردازد افزود: به نظر من فهم دريدا از زبان، تناقض نمايي ميان 2 نظريه بازنمايي وتجلي است.
دكتر نجويان در پايان بحث خود به نظر دريدا درباره جايگاه نشانه و معني در متن پرداخت و گفت:مهمترين نكته در تفكر دريدا بحث نشانه و رابطه آن با بازنمايي و دلالت است.
وي درتوضيح اين مطلب به 7 گزاره زير اشاره كرد:1-هيچ گونه گريزي از نظام بازنمايي و متافيزيكي وجود ندارد.اما بازنمايي به اين مفهوم كه دالي ، مدلولي را بازنمايي نمايد غير ممكن است.2-حد و مرز بين دالها و مدلولها متمايز نيست و آنها وجودهاي خودگردان نيستند.3-متن بافتي از دالهاست.4-دالها از طريق تداعي آزاد، نظام بازنمايي را متزلزل مي كنند.5-نشانه به طور تناقض نما تنها راه گريز از نظام بازنمايي است.6-نشانه ها معني را ممكن و متكثر مي كنند.7-نشانه ها سلطه معني را واسازي مي كنند.
دكتر نجوميان در ادامه گفت: به نظر من منطق تناقض نمايي بيشتر به ياري دريدا در بيان نگاهش نسبت به نشانه مي آيد تا منطق واژگون كردن يك تقابل دوگانه.
وي در پايان افزود:به نظر من عليرغم آنچه در مورد دريدا گفته شده نمي توان تقابل دال و مدلول را در درون نظام متافيزيكي پاك كرد چراكه دريدا نمي گويد دالها به سادگي جايگزين مدلولها مي شوند.
سلسله نشستهاي نشانه شناسي فرهنگستان هنر دوشنبه دوم هر ماه برگزار مي شود.
نظر شما