- فیلمهای شاخص و طلایی دفاع مقدس چند فیلم هست که من میتوانم بیان کنم. از حیث مضمون و همه چیز، شاید همه بگویند کار احمدرضا درویش یعنی "دوئل". چون مثلاً فیلم پر پروداکشنی بود. اما از جهت موضوعی به نظر من جنگ را هم زیر سئوال برده بود و به همین دلیل داخل فیلمهای ماندگار دفاع مقدس نمیتوانم اسم ببرم.اگر بخواهم بگویم به نظرم سینمای دفاع مقدس مدیون حاتمیکیا و مرحوم ملاقلی پور است. فیلم "آژانس شیشهای" که هیچ شکل و شمایلی از جنگ نداشت ولی عین جنگ بود و "پرواز در شب" از کارهای رسول ملاقلیپور نیز به همین شکل بود
- در ژانر کمدی من احساس میکنم "لیلی با من است" و "اخراجیها" فیلمهایی بودند که با همه انتقاداتی که به آنها وارد بود اما توانستند یک مرزهایی را در نوردند که مهمترین آنها حضور تماشاگر در سینما بود که به نظر من یک واجبِ بسیار بسیار مهم است. فکر میکنم همه اینها به کنار، ما دو فیلم خیلی خوب هم داشتیم که صحنههای جنگ را خیلی خوب نشان داد یکی "سجاده آتش" کار احمد مرادپور که من فکر میکنم ابهت عملیاتهای دوره دفاع مقدس با همه زحماتی که در آن فیلم کشیده بود را به تصویر کشید. دیگری هم "معراجیها" که احساس میکنم صحنههای جنگی آن در سینما و تلویزیون بسیار کمنظیر بوده است. البته به خود فیلم، کاری ندارم.
- من خیلی با "معراجی ها" اشک ریختم. اصلاً بخشهای دیگر فیلم را موفق به دیدنش نشدم. فقط خود آقای دهنمکی برایم پیامک داد که تخشهای جنگ را ببین؛ من دیدم و یک خسته نباشید خیلی خوب و بلندبالا را برایش فرستادم. صحنههای جنگ را به صورت کم نظیر نشان داد.
- مثلاً ما در فیلم "حماسه مجنون" شب عاشورا را داشتیم. در "حماسه مجنون" آقای شورجه شب عاشورا را تقریباً هفت شب طول کشید تا فیلمبرداری کنیم. در صحنه شب عاشورا و شب عملیات یک سری قرار بود بروند روی مین که بنده و آقای جهانبخش سلطانی، حسن عباسی و جعفر دهقان نقشهای اصلی آن را بازی میکردیم. شت صحنه برای بچهها، من روضه میخواندم و با روضه من گریه میکردند یعنی فیلمبردار، کارگردان، عوامل و بازیگران گریه میکردند. یک اتفاق خیلی عجیبی افتاد که شب عاشورا در آن فیلم برایم خیلی ماندگار شد.
- آقای کیارستمی به نظر من حرفش کنایه نبود بلکه بد تعبیر شد و یک کمی ایشان بی احتیاطی کرد والا معلوم است که اصولا کسی در دنیا وجود ندارد که سربازی که به خاطر دین و میهنش به شهادت برسد را مورد تمسخر قرار دهد و یا فیلمی در مورد این سرباز ساخته شود فیلم ارزشمندی نباشد. اصلاً همچین چیزی امکان ندارد.
- در فیلم "مختارنامه" که آقای میرباقری مرا دعوت کرد و نقش تبیان را بازی میکردم که محافظ امام حسن مجتبی(ع) است؛ شاید تنها کار تاریخی که من افتخار داشتم بازی کنم و شاید کمتر دیده شد.ولی خیلی دوست دارم حتی در فیلمهای تاریخی نقش منفی بازی داشته باشم چون فقط در فیلمهای تاریخی میتوانم این نقشها را بپذریم. حتی به آقای میرباقری گفتم و ایشان به شوخی به من گفت اگر یزید را بهت بدهم بازی میکنی؟ گفتم از خدا میخواهم و خوب هم بازیاش میکنم. در سریالهای به روز نه! نقش منفی بازی نخواهم کرد.
- در فیلمها و سریالهای به روز، مردم از من یک انتظار دیگری دارند و قشنگ نیست این انتظار شکسته شود ولی در فیلمهای تاریخی چرا. حتی قرار بود در سریال "امام حسین(ع)" هم بازی کنم و نقش مسلم ابن عقیل را هم داشتم که یکی از بهترین نقشها بود. آقای شهریار بحرانی قرار بود بسازد که نصفه کاره رها شد و متأسفانه مرا در حسرت و آرزوی این نقش گذاشت.
- برای فیلمهای تاریخی کلا دعوت نمی شوم؛ فکر میکنم یادشان میرود یا شاید چهرهام زیادی تکراری است! خودم فکر میکنم که تکراریترین چهره بازیگری در ایران باشم چون هیچوقت ریشم را نتراشیدم و این باعث شده که برای بازیگری یک کمی ریسک پذیری کارگردانها برای دعوت و انتخاب کم باشد. به آنها هم حق میدهم ولی خیلی دوست دارم یک روزی نقشی را بازی کنم که بتوانم حداقل اندکی از استعدادم را یا استعداد اندکم را نشان بدهم.
- آقای میرباقری اصولاً سریالها و فیلمهایش را خیلی گران میسازد و بدون شک ایشان در کار تاریخی بی نظیر است. بعد از ایشان فکر میکنم شهریار بحرانی با "مریم مقدس" و "ملک سلیمان" ثابت کرد که هم علقه و هم عرضه این کار را دارد و این خیلی مهم است که هم علقه و هم عرضهاش را داشته باشید.
- ما کارگردانهایی که توان ساخت کار تاریخی را داشته باشند زیاد داریم اما آنهایی که علقه این کار را داشته باشند کم هست. اگر آقای سلحشور را در نظر نگیریم که من فکر میکنم بار خیلی زیادی از "یوسف پیامبر" و "مردان آنجلس" روی دوش آقای شورجه بود، فکر می کنم آقای میرباقری شایستهترین فرد برای ساخت کارهای تاریخی است.
- به یک سری دلایل من فکر میکنم قصص قرآنی را نباید حرام کرد."ملک سلیمان" فیلم خوبی بود ولی نوشته جالبی نداشت. برعکس فیلمنامه اما کارگردانی فوقالعاده خوب بود و فراتر از نوشته. اتفاقات به نظرم متن بسیار پاره پاره بود و آنچه که اتفاق افتاده بود در کارگردانی ارزش پیدا کرده بود.
- "معصومیت از دست رفته" کار بدی نبود. سریال "درواره ساعات" البته تله تئاتر بود. با این کار برای اولین و آخرین بار شبکه سوم تله تئاتر پخش کرد. جالب اینکه تلویزیون متن را رد کرد و گفت هر کسی که این را نوشته کافر است!
- من چون نامه رد شده بود و با هزینه شخصی فیلم را ساخته بودم؛ رفتم دادم به آقای پورمحمدی(مدیر وقت شبکه سه) و ایشان با خانوادهاش دید و با من تماس گرفت و گفت خانواده مرا کشتی! گفتم چرا؟ گفت چند خرج کردی؟ آنوقت دو برابرش را به من داد و ایشان با مدیریت و قدرت خودش پخش کرد.
- میشود کارهای اثرگذار با هزینههای کمتر ساخت. من نمیفهمم پولهای چند ده میلیاردی یعنی چه؟ واقعاً نمیفهمم و به اعتقاد من میشود درستتر عمل کرد. کما اینکه کارگردانهایی را دیدم که اصلاً فکر نمیکنند که از بیت المال دارد هزینه میشود و پول دارد میرود؛ فکر میکنند این کار یعنی کلاس؛ که هر چی بیشتر خرج کنند بهتر است.البته فیلم خوب خرج دارد ولی باید منطقی باشد. نه کم و نه آنقدر زیاد که در آن، بخور بخور و اسراف باشد.
- به شدت به فیلم "رستاخیز" انتقاد دارم. فیلم از جهت منظر بسیار عالی است اما با اینکه مستقیم وارد روضه کربلا شده ولی اثر ندارد. اگر غیر مستقیم وارد روضه بشوید باید اثر داشته باشد چه برسد به اینکه مستقیم وارد شود.به هرحال فیلم ارزشمندی است و معتقدم که باید بیاید در سینما و مردم هم استقبال کنند.
- من نمیدانم برای برخی فیلمهای حتی مذهبی چقدر خرج کردند ولی آنچه که شنیدم درباره برخی از یکی از آنان، رؤیایی است چون با آن میشد 7 هزار فیلم کودک خوب ساخت. خیانت است که در این سینما کودکان را فراموش کرده ایم و سراغ فیلمهای پرهزینه میرویم. این پول را تقسیم کنند و هزار تا فیلم برای بچهها بسازند.