به گزارش خبرگزاری مهر، سید حسین شرف الدین، نویسنده و پژوهشگر لبنانی، همسر رباب صدر، خواهر امام موسی صدر است. در سفری که او به مناسبت عید سعید غدیر و برای حضور در مراسم این عید به ایران داشت، با او دربارۀ خاطراتش از امام موسی صدر و خاندان شرف الدین و صدر، دربارۀ ایام عزاداری امام حسین (ع) گفتوگویی کردیم. او علیرغم اینکه در تهران، عمل جراحی چشم انجام داده بود، درخواست ما برای گفت وگو را پذیرفت و خاطراتی را دربارۀ ایام محرم و مراسم عزاداری امام حسین (ع) بیان کرد.
به گزارش روابط عمومی موسسه امام موسی صدر سید حسین شرف الدین در پاسخ به سؤالی دربارۀ برگزاری مراسم عاشورا پیش از آمدن امام موسی صدر به لبنان و در زمان علامه شرف الدین، گفت: اهالی صور نزد علامه شرف الدین در شحور رفته بودند تا او را به صور دعوت کنند. او ابتدا نپذیرفته بود و گفته بود میخواهد نزد پدرش در شحور بماند. علیرغم اینکه شهر شحور کوچکتر از آن بود که در آن دو مجتهد همزمان (ایشان و پدرشان) حضور داشته باشند ولی او به چند علت ترجیح داده بود که در شحور بماند.
اما هنگامی که به ایشان گفتند که میخواهند به شکل مخفیانه مراسم عزای حسینی برگزار کنند، ایشان گفت که حالا تکلیف پیدا کردم که بیایم اما برای آمدن شرط دارم. اگر میخواهید مجلسی برگزار کنید، باید نگهبانانی بگذارید تا اگر گشتی های عثمانی آمدند، متوجه بشیم. باید بدانید که این کار به معنای اعلام جنگ است، آیا آماده هستید؟ وقتی که آنان اظهار آمادگی کردند، ایشان گفت که اکنون رفتن بر من واجب است، چون تنها نیستم و یارانی دارم.
بالاخره این مراسم برگزار شد و در دهۀ اول محرم، هر روز صبح و عصر و شب در سه نوبت مراسم برقرار بود. خود علامه شرف الدین هم در مراسم سخنرانی میکردند و علاوه بر آن، از شعرا و ادبیان و علمان منطقه هم برای سخنرانی دعوت میکردند. معلمان مدرسۀ جعفریه نیز که علامه شرف الدین آن را تأسیس کرده بودند، در مراسم شرکت میکردند. و حتی دانش آموزان هم برای شرکت در مراسم دعوت میشدند. نکتۀ قابل توجه این است که در این مراسم اساتید اهل تسنن هم سخنرانی میکردند. یکی از اساتید ادبیات عرب که مسیحی بود هم صحبت میکرد. حتی به خاطر دارم که یکی از استادان زبان فرانسه در مدرسه جعفریه که روس بود، دربارۀ امام حسین به زبان فرانسه سخنرانی کرد و سپس ترجمۀ عربی آن را هم فردی مسیحی خواند.
این مراسم از سال ۱۹۰۸ که علامه شرف الدین به صور آمد برگزار میشد و ما پنج سال پیش مراسمی به مناسبت گذشت صد سال از آغاز این مراسم، برگزار کردیم. این مراسم در «نادی الامام الصادق» (باشگاه فرهنگی امام صادق (ع)» برگزار میشد که علامه شرف الدین در کنار مدرسۀ جعفریه آن را ساخته بود.
علامه شرف الدین در ۳۰ دسامبر سال ۱۹۵۷ درگذشت و روز اول ژانویه /۱۹۵۸در نجف به خاک سپرده شد. در مراسم ختم ایشان، امام موسی صدر هم حاضر بودند. پس از درگذشت علامه شرف الدین به مدت دوسال این مراسم و فعالیتها کمی فروکش کرد و ضعیف شد و به شکلی مختصر برگزار میشد و اکثراً به روضهخوانی و مقتلخوانی اکتفا میشد. پس از اینکه امام موسی صدر به لبنان آمدند و در صور مستقر شدند، هنگامی که از برنامۀ آیت الله شرف الدین مطلع شدند، آن را ادامه دادند و اصرار کردند که افراد و شخصیتهای بیشتری را دعوت کنند. در آن دوره وسایل حمل و نقل و راهها بهتر شده بود و راحتتر و لذا ایشان از صیدا و از منطقه جبلعامل و غیر آن افرادی را دعوت میکرد.
به یاد دارم که یک بار به او پیشنهاد دادم که دکتر ویکتور الکیک را دعوت کند. آقای الکیک دوستم بود و در ایران تحصیل کرده بود و دکترای خود را در زبان فارسی از دانشگاههای ایران گرفته بود. او هم پذیرفت و آقای الکیک در دهۀ محرم در مراسم شرکت کرد و سخنرانی کرد و البته بعد از آن در مناسبتها و مراسم دیگر هم میآمد و صحبت میکرد. چون امام موسی صدر فقط در ایام محرم مراسم برگزار نمیکرد بلکه به روز ولادت پیامبر و روز عید غدیر هم توجه خاص داشت و در این اعیاد هم مراسم برگزار میکرد.
در دهۀ محرم به دعوت امام موسی صدر، بزرگان علمای الازهر هم شرکت میکردند، از جمله شیخ عبد الله العلایلی و برخی متفکران و ادبای مسیحی مانند جرج جرداق هم شرکت میکردند. هر سال در ایام عاشورا شخصیتهای غیرشیعه، شخصیتهای اندیشمند و ادیب و شاعر شرکت میکردند. و اینگونه بود که مراسم عزاداری و عاشورا که پس از فوت علامه شرف الدین کمی کمرنگ شده بود، با آمدن امام موسی صدر به شکلی قویتر و گستردهتری ادامه یافت.
عصرها و شبها مراسم بود و امام صدر شبها صحبت میکرد؛ همانطور که علامه شرف الدین هم شبها صحبت میکرد و عصرها مقتل و سیره و تاریخ گفته میشد. از جمله سخنرانان آن مراسم سید رشید مرتضی بود که ساکن سوریه بود و از عموزاده های علامه شرف الدین بود. ایشان خطیب و ذاکر امام حسین بود. به یاد دارم یک بار شیخ عبدالله العلایلی که از فارغ التحصیلان الازهر است و از نامزدهای مفتی شدن در الازهر بود و از ادبای مهم به شمار میرود، سخنرانی سید رشید مرتضی را که شنید، تصمیم گرفت کتابی بر اساس سخنان او تألیف کند و کتابی دربارۀ امام حسین نوشت و آن را به سید رشید مرتضی اهدا کرد. وقتی به تدریج امام موسی صدر در لبنان بیشتر شناخته شد و دوستان صاحبنام و صاحب شهرتی در لبنان پیدا کرد، هرگاه میدید کسی در ابعاد فکری یا ادبی فعال است و شناختی نسبت به تاریخ اسلام و پیامبر و یا عاشورا دارد، از او دعوت میکرد تا در صور در مراسم سخنرانی کند.
امام صدر علیرغم مشغلههای زیاد صور را رها نکرد. شاید در دورههایی مدت غیبت او زیاد میشد، ولی باز میآمد به صور. گرچه باید بگویم که دورۀ جنگ وضع تغییر کرد و غیبت او از صور به ناچار طولانی شد. من در رفتار امام صدر میدیدم که هرگاه میخواست برنامهای را اعلام کند به صور میآمد و آن را در صور بیان میکرد. وقتی به ریاست مجلس اعلای شیعیان انتخاب شد، پس از اینکه شخصیتهای رسمی و دولتی آمدند و به او تبریک گفتند، او فوراً از جمع حاضر اجازه گرفت و به صور رفت و گفت هماکنون به همانجایی میروم که راه را آغاز کردم. باید مراسم تبریک برای تأسیس مجلس و انتخاب من در صور باشد؛ زیرا این کار صور بود. همینطور بود که امور مهم و حساس را در صور اعلام میکرد.
پس از تأسیس مجلس اعلای شیعیان و گسترش مراسم عاشورا و محرم در هر روستا و جمعیتی مراسمی برپا میشد و همه امام صدر را دعوت میکردند؛ در بیروت و حومه جنوبی و غبیری و برجالبراجنه و شیاح و غیره و لذا مراسم بعد از عاشورا هم ادامه پیدا میکرد و در سه روز پس از روز شهادت امام حسین و گاهی تا اربعین ادامه داشت. البته دهۀ اول شکل مردمی تری داشت و پس از آن، دیگر شکلی منطقهای و محلی به خود میگرفت. او اصرار داشت که دعوتها را اجابت کند و حتی تلاش میکرد که مواضع اصلاحی و افکار و برنامههای خود را در این مراسم اعلام کند. اگر به کتاب سیره مراجعه کنید، این مسئله را در مییابید که ایشان مواضع و برنامههای خود را بر منبر امام حسین اعلام میکرد.
ایشان روضه خوان هم دعوت میکرد و هرشب برنامۀ مقتل خوانی برپا میشد که با موعظه یا مسئلهای تاریخی آغاز میشد. او مایل بود که سخنرانانی از عراق دعوت کند. از کسانی که شایسته بودند و قدرت و امکان طرح موضوع های مناسب داشتند دعوت میکرد. و اگر مناسب بود مجدداً برای سال بعد دعوت میکرد. شهید سید محمدباقر صدر هم در انتخاب به امام کمک میکرد و افراد مناسب را به او پیشنهاد میداد.
البته گاهی اشکال هم پیش میآمد. که خود به جبران آن میپرداخت. به یاد دارم روزی یکی از سخنرانان کلامی دربارۀ امیرالمؤمنین گفت که به نظر امام صدر مناسب نبود. پس از پایان سخنرانی، امام صدر خود به سخنرانی پرداخت و علیرغم اینکه آمادۀ سخنرانی نبود، صحبت کرد تا اشکال و اشتباه سخنران را به گونهای جبران کند. باید بگویم او در دعوت افراد دقت میکرد و سعی میکرد افراد شایسته دعوت کند.