محمد هاشم رهنما که مهمان کافه کتاب مهر بود، با بررسی ساختار شهری شیراز در دوران زندیه یادآور شد: آنچه که باید به آن توجه داشت نوع نگاه به مشخص کردن پایتخت در دوران گذشته بود که در این راستا امنیت به عنوان بحث اصلی در مشخص کردن پایتخت مد نظر قرار می گرفت.
وی یادآور شد: شیراز در دوره زندیه مرکز قدرت سیاسی، تجاری و سوق الجیشی بود، انتخاب شیراز از جمله مواردی بود که دو مرتبه مد نظر قرار گرفت، بار اول ذیل وقایع سال ۱۱۷۸ ه – ق هنگام بازگشت کریم خان از سفر جنگی علیه بنی کعب و در مورد دوم ذیل وقایع سال ۱۱۸۰ ه – ق که کریم خان به طور نهایی در شیراز مستقر و مصمم شد این شهر را باز سازی کند.
این پژوهشگر تاریخی در خصوص دلایل این انتخاب نیز گفت: شاید بتوان عوامل موثر را در خصوص انتخاب شیراز به عنوان پایتخت و مرکز حکومت در دو بخش دسته بندی کرد که شامل اعتدال آب وهوایی و جایگاه کانونی شیراز در مناطق جنوبی ایران، امکان دسترسی زود هنگام به سواحل جنوبی و مرزهای غربی کشور از عوامل اولیه و بارزی بود که به احتمال زیاد در تصمیم کریم خان حایز اهمیت بوده اند.
رهنما وضعیت جغرافیایی و دفاعی شیراز را یکی از عوامل مهم انتخاب شیراز به عنوان پایتخت دوران زند دانست و گفت: ویژگی جلوه ها و ساختارهای دفاعی طبیعی در اطراف شیراز و عناصر طبیعی به منظور رویارویی با تهاجمات فراگیر، نقش عمده ای در حفظ و تداوم حکومت ها ایفا می کردند.
این استاد تاریخ تصریح کرد: وجود کوه های حاشیه ای در شمال وجنوب امکان دسترسی راحت به این شهر را از بین می برد و فرصت لازم را برای سازماندهی و مقاومت مهیا می ساخت به این ترتیب می توان دریافت که موقعیت امن شهر شیراز در مقابل ناامنی فراگیر می توانست نقش مهمی در این گزینش داشته باشد.
وی با اشاره به عوامل ناامنی آن دوران نیز یادآور شد: شهرهای ایران همواره از سوی دو گروه مورد حمله قرار می گرفتند یکی اقوام غیر ایرانی خارج از قلمرو و بیگانگان و دیگری از سوی اقوام غیر یکجانشین و داخلی که ویژگی قابل توجه آنها قدرت تحرک و جابجایی سریع بود که البته عمده حملات اقوام غیر ایرانی به شهرهای مرزی محدود می شد اما شهرهای داخلی مدام در معرض حملات قبایل و اقوام غیر یکجانشین بودند.
رهنما افزود: فارس در دوره زندیه نیز از این قاعده مستثنی نبود، قبایل غیر ساکن فارس از گروههای تاثیر گذار و تغییر آفرین سیاسی و اجتماعی بودند که در این میان شیراز به دلیل مزایای اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی که داشت موجب مطلوبیت این شهر برای قبایل متعدد و پراکنده فارس بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد داراب ادامه داد: این قبایل غیر ساکن حداقل هرکدام سالی دو بار در مسیر کوچ و یا عبورشان از شیراز می گذشتند که این وضع باعث می شد که به طور مداوم هر سال شاهد رشد و رونق و حداقل مزایای شهر شیراز بشوند لذا از این رو بود که این قبایل نه تنها برای غارت و حمله، شیراز را مورد توجه قرار می دادند بلکه برای سکونت و امید به زندگی بهتر، شیراز را اولویت اول خود می دانستند که هر دو این عوامل یعنی حمله قبایل به شیراز و نیز تمایل و اقدام به سکونت در شهر شیراز باعث تغییراتی چشمگیر در چگونگی ساختار شهری شیراز شد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص ساختار شهری آن دوران شیراز نیز گفت: عاملی بدیهی که تمامی جوامع شهرنشین در ایران و خصوصا شیراز را به سمت شیوه های زندگی تدافعی می کشاند ترس از حمله قبایل بود این شیوه زندگی و توجه به عوامل دفاعی هم پیرامون شهر و هم در بافت های درونی شیراز کاملا چشمگیر است.
این تاریخ پژوه ادامه داد: این عوامل دفاعی در احداث حصار، برج و بارو و خندق به دور شهر و نحوه شکل دهی به معابر و محلات و سیمای ظاهری شهر شیراز قابل بررسی است.
وی یادآور شد: با توجه به چنین شرایطی بدیهی بود که حاکمان امر نیز مدام در حال تدارکات مناسب برای مواجه شدن با مشکلات و حملات بودند به عنوان نمونه "صالح خان بیات" حاکم فارس که از طرف شاهرخ نواده نادرافشار حاکم فارس شده بود پیش از تسلط کریم خان زند دور تا دور شیراز حصاری با خندق عمیقی حفرکرده بود که این حصار را "صالح خان" در دوره رقابت و کشمکش های قبایل برای کسب قدرت و جلوگیری از تصرف شیراز بدست قبایل مخالف احداث کرد.
رهنما افزود: سابقه حمله قبایل و تسلط بر شهر شیراز موضوعی نبود که تنها به گذشته های دور برگردد بلکه هر لحظه امکان این حملات قابل پیش بینی بود به طور مثال "علی مردان خان بختیاری"، از سرداران نظامی بعد از دوران نادر شاه، برای سرکوبی یکی از حکام محلی در سال ۱۱۶۵ هجری به همراه سپاهیان خود شش ماه در شیراز ماند و سخت گیری ها، فشارها و خرابی های فراوانی به شیراز وارد آورد به گونه ای که "میرزا محمد کلانتر" بعدها با غیض و تغیر در باره او سخن گفت.
وی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه بافت شیراز متناسب با مباحث امنیتی آن دوران ساخته شد، گفت: نگرانی و ترس از حملات قبایل و ناامنی مدام در شهر توانست در بافت شهری شیراز نیز کاملا خودنمایی کند که نشانه آن همان باریکی و مارپیچ بودن کوجه ها است.
این تاریخ پژوه تصریح کرد: البته ویژگی بافت شهری شیراز تنها به باریک بودن معابر شهر خلاصه نمی شد بلکه اگر دقت کنیم در می یابیم که نمای بیرونی خانه ها نیز بسیار ساده بود در حالیکه دورن منازل تجملات وجود داشته است که این کار برای رهایی از دست دزدان و غارتگران است.
رهنما تصریح کرد: بافت شهری شیراز به گونه ای شکل گرفته بود که دارای معابر و کوچه های تنگ و باریک باشد تا هنگام بروز ناامنی ها و حتی ورود مهاجمان به شهر، مردم عادی امکان و فرصت بیشتری برای جان به در بردن داشته باشند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد در ادامه سخنان خود نوع چینش و نام گذاری محلات را نیز دلیلی بر وضعیت آن دوران دانست و گفت: جدای از حصارهای اطراف شهر و ساخت و ساز شهری، محلات و نحوه شکل گیری آنها نیز به نوبه خود نشانه ای از تاثیر نا امنی و ترس در شهر بود که در این مسیرهر محله در زمینه تامین نیازهای خدماتی و اجتماعی دارای نظامی نیمه مستقل بود و تاسیسات و تجهیزات مورد نیاز اهالی را در خود جای می داد.
رهنما تاکید کرد: در دوران زندیه محلات شیراز با توجه به تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی و جمعیتی مجددا سازماندهی و به ۱۱محله تقسیم شدند که شامل محله اسحق بیگ، بازار مرغ، بالاکفت، درب شاهزاده، میدان شاه، سرباغ، سردزک، سنگ سیاه، لب آب، درب مسجد نو، محله کلیمیان بود.
وی ادامه داد: محلات شیراز بر اساس اقوام و گروههای محلی و گاه با پشتوانه و حمایت حاکمان مستقر در شیراز شکل و یا تغییر و یا ایجاد شده بودند زیرا مرسوم بود که هر حاکم با هم قبیله گان خود به مناطق تحت فرمان خود می رفت تا امور را سرو سامان دهد و از آنجا که یکی از ویژگی های نظام قبیله ای محدود بودن دایره اعتماد به دیگران بود لذا طبیعی بود که حاکمان که معمولا از قبایل مختلف بودند به همراه خود گروه زیادی از هم قبیله ای های خود را به محل حکمرانی آورده و مستقر می کردند.
این تاریخ پژوه افزود: اینگونه رفتارها باعث شد بافت شهری مناطق دگرگون شود به طور مثال، محله "اسحاق بیگ" که نامی ترکی بود، این محله در واقع محل سکونت گروهی از قبیله ترک بیات بود که از دشت قبچاق ترکستان در زمان نادرشاه به فارس آمده و در شیراز سکونت کردند و طایفه بیات شیراز با بیات نیشابور خراسان در اصل از یک قبیله بوده اند و تمامی اهل محله به زبان ترکی تکلم می کنند.
وی تاکید کرد: این تغییرات و دگرگونی ها نشان آن بود که فرهنگ قبیله ای در شکل بخشیدن و شکل دادن به محلات شیراز نقشی اساسی داشت و این محلات نظام خود را به ناچار از نظام قبیله ای وام می گرفتند یا متاثر می شدند.
رهنما افزود: محلات شهر سکونت گاه گروههای قومی و نژادی و حتی شغلی یکسان بود مثلا مردم محله سنگ سیاه بیشتر زارع و رعیت و ساکنان سرباغ تجار و ساکنان محله درب شاهزاده نشین حاکم بودند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد تصریح کرد: می توان نتیجه گرفت که از جمله موضوعاتی که کمتر در مباحثات شهرنشینی به آن توجه شده تاثیر و رابطه ناامنی آن دوران بر ساختار و بافت شهری بوده در حالیکه با استفاده از این رویکرد می توان توضیح داد که عمده دلیل تاثیرگذار در ساختار شهری عنصر نا امنی بوده است.
رهنما ادامه داد: این عامل که به نوعی یک عامل روانی بود، بیشتر از دیگر عناصر در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران نقش داشته، وجود ناامنی چنان در تارو پود زندگی ایرانیان ریشه داشت و نهادینه شده بود که حتی زمان هایی که تهاجمی شکل نمی گرفت، تهدید و ترس از ناامنی زندگی را تحت تاثیر قرار می داد این تاثیر نه فقط در میان مردم فرودست بلکه در فرادستان و هیت حاکمه نیز قابل پیگیری است.
وی تاکید کرد:اینکه کریم خان و دیگر حاکمان پیروز، هنگام انتخاب مرکز حکومت به شهری نظر دارند که اولین نکته برجسته آن موقعیت تدافعی آن بود نشانه حضور این عنصر درتصمیم گیری های آنان بود جدای از موقعیت جغرافیایی، ساخت حصار وخندق و بافت شهری نیز از این عامل تاثیر پذیر بود.
..................
گفتگو: هادی فتحی