به گزارش خبرگزاری مهر، در ذیل بخشی از سخنرانی «حجت الاسلام مهدوی راد در سفیران ولایت 3 » خواهد آمد که وی طی سخنانی به شرایط سیاسی زمان امامت حضرت زین العابدین(ع) اشاره دارد و با اظهار تأسف از عدم آگاهی ما شیعیان نسبت به امام سجاد(ع) در رد برخی شبهات مربوط به حضرت به روشنگری می پردازد. متن این سخنرانی در جلد 2 کتاب «سجاده خورشید» منتشر شده اسا:
... مقام معظم رهبری می فرمودند: روزگار امامت حضرت سجاد(ع) سیاه ترین، تاریک ترین، ظلمانی ترین و خفقان آمیزترین مرحله تاریخ تشیع و در عین حال درس آموزترین، تنبه آفرین ترین و بیدارکننده ترین تاریخ شیعه هم هست.
حضرت سجاد(ع) رویارویی با دشمن، حکومت و امویت درنده را از مرحله سکوت محض آغاز کرده و تا رویارویی محض ادامه دادند. حضرت امام سجاد(ع) در قضیه حره نه تنها چیزی نگفتند و نه تنها موضع نگرفتند، بلکه از شهر بیرون رفتند و در بیرون مدینه خیمه زدند، یعنی وقتی یزید اعلام کرد، مسلم بن عقبه که بعدها معروف شد به مسرف بن عقبه، به مدینه حمله کند و سه روز ناموس و جان و مال مردم بر او آزاد و مباح باشد و جنایتی کرد که در تاریخ بشریت بی نظیر است. مردم مدینه تا بیست سال وقتی دخترانشان را عروس می کردند دختر بودنشان را شرط نمی کردند، اینقدر جنایت کردند. در این حادثه امام سجاد(ع) چیزی نگفت، امام در مدینه بودند اما رفتند و در بیرون مدینه چادر زدند و زیر آن چادر زندگی کردند، همین مسلم بی سروپای ظالم اعلام کرد که هر کس زیر پرچم و خیمه علی بن حسین(ع) قرار گیرد با او کاری نداریم.
برخی ناآگاهانه می گویند که مردم مدینه به خاطر امام حسین(ع) قیام کردند اما چنین چیزی صحت ندارد وگرنه نباید امام سجاد(ع) ساکت می ایستادند. مردم مدینه به قدری نامرد بودند که وقتی حضرت سجاد(ع) با قافله برگشتند به استقبال ایشان نرفتند، زنها به استقبال رفتند تنها دو مرد به استقبال ایشان رفتند. مردم مدینه با اهل بیت(ع) کاری نداشتند، متأسفانه از نظر تاریخی در قرن اول مدینه فاسدترین شهر جهان اسلام است، مدینه مرکز تنبور و غنا و هرزگی و عیاشی است. یک عده آدم درست و درمان هم دارند. اینها وقتی دیدند که فرماندارشان هزار و یک جنایت می کند رفتند آنجا که به یزید بگویند این فرمانده، عرق و شراب می خورد، هرزگی می کند، خیال کردند بروند به خلیفه شکایت کنند اوضاع درست می شود. اینها را به دارالاماره پیش یزید بردند، خلیفه را دیدند که روی یک دستش میمون است، طرف دیگر هم رقاصه است و یکی شراب می ریزد کمی به بوزینه می دهد کمی هم خودش می خورد، تازه فهمیدند آمده اند از دست فرماندار به چه کسی شکایت کنند. وقتی برگشتند مردم مدینه جمع شدند و گفتند شما که رفتید از فرماندار به خلیفه شکایت کردید چه گفت، چه شد؟ گفتند ما که خلیفه ندیدیم، ما رفتیم یک آدم هرزه، زشت، زناکار، عیاش و شرابخوار دیدیدم. خلیفه نبود.
مردم مدینه قیام کردند، اما خبری از معرفت به اهل بیت(ع) نبود. حضرت سجاد(ع) برنامه ریزی کردند، هدایت امت را، هدایت شیعه را. شما این جمله امام صادق(ع) را بشنوید که فرمودند: بعد از امام حسین(ع) همه مرتد شدند یا سه نفر یا پنج نفر یا هفت نفر ماندند.
مقام معظم رهبری می فرمایند: این ارتداد، ارتداد سیاسی است نه ارتداد اعتقادی، یعنی نه اینکه نماز و روزه و حج و ... را انجام نمی دادند بلکه در کنار عبدالملک بن مروان می رفتند مسجد، همراه هشام بن عبدالملک می رفتند به مکه، ارتداد سیاسی یعنی اینکه همه مردم بعد از کربلا خفقان گرفتند و حرفی نمی زدند. در این فضا باید امام سجاد(ع) حرکت می کرد! امام از این مرحله سکوت آغاز کردند اما کار به جایی رسید که در پای درس امام محمد باقر(ع) انبوهی مفسر نشسته بودند.
چند پدیده در زندگی امام سجاد(ع) وجود دارد: گریه، برده گیری، دعا، انفاق. پیامبر(ص) فرموده بودند: بدترین آدمها کسی است که برده می گیرد. پس چرا امام سجاد(ع) این همه برده میگرفتند؟! چون آنها را در خانه تربیت می کردند و بعدا آزاد می کردند. بیشترین قیام کنندگان در کنار زید فرزند امام سجاد(ع) همین برده ها بودند. حضرت آنها را آزاد و حمایت مالی می کردند. در اعیاد امام در منزل را باز می کردند و می فرمودند هر کس می خواهد برود، اما هیچ کس نمی رفت.
دعاهای امام سجاد(ع) هم یک مکتب دوباره است، دعاهای امام سجاد(ع) تفسیر دوباره دین و رهایی دین از تحریف است.