به گزارش خبرنگار مهر، امروز می توانید کاملا درک کنید که فضا برای فوتبال بسیار تنگ شده و اقبال گذشته هرگز در آن دیده نمی شود اما آیا این تنها اشتباه برخی رسانه هاست که فوتبال سقوط کرده است یا موارد دیگری هم در این مهم نقش دارد؟ رسانه آیینه است. در واقع هر آنچه رسانه های دیجیتال و شبکه های خبری اعلام کردند رخ داده و چیز جدیدی محسوب نمی شود.
سالهاست کارشناسان و صاحب نظران در مورد دلایل سقوط فوتبال ایران به سمت بی کیفیت شدن حرف می زنند و نظر می دهند. اما دلایل این سقوط چیست و آیا با ریشه یابی آن می توان به صعود مجددش پیش از آنکه دیر شود اقدام کرد؟
دلیل اول: سقوط فنی
از نظر فنی و تکنیکی فوتبال ایران سقوط کرده است شاید مهمترین دلیل این سقوط زندگی ماشینی نسل جدید است که بیش از آنکه روی آسفالت داغ یا زمین خاکی و چمن بدود در دنیای مجازی و پلی استیشنی می دود. چیزی شبیه به فیلم علمی و تخیلی ماتریکس به کارگردانی ماچوفسکسها که نسل بشر در پی ازدیاد جمعیت توسط ماشین ها و ابر کامپیوتر ها در فضای مجازی زندگی می کنند نه در دنیای واقعی. در واقع دنیای آنها دنیای مجازی است و هوشمند!
دلیل دوم : عدم درک فوتبالیها
با وجود فقر تکنیکی و پایان فوتبال خیابانی امثال مجیدی و کریمی باید تاکید کرد که مفهوم فوتبال هم چه در میان مربیان و چه درمیان بازیکنان درک نشده است، آنها پول حرفه ای را دیده اند اما آنچه در بازخورد این پول باید به جامعه پس بدهند را درک نکرده اند و اصالتا به آنها آموزشی هم داده نشده. در واقع پول آمده اما به آنها نگفته اند که در ازای این پول اینها باید چگونه صحبت کنند، چگونه فوتبال را نمایش دهند و چگونه باید هیجان را به جامعه تزریق کنند.
اینها متوجه نشدند که اگر مسی و رونالدو میلیونها دلار پول می گیرند اما بلدند که به دنیا خوراک خبری بدهند و بلدند الگوی فنی و اخلاقی باشند و بلدند بجنگند و مردم را از فرط هیجان در سراسر دنیا پای تلویزیون بنشانند و حق پخش بدهند و میلیاردها نفر را در گیتی خوشحال کنند.
اینجا اما مربی دنبال رکورد است و نباختن و بازی های روی سکو! اینجا بازیکن دنبال تمام شدن تمرین است و رفتن برای خرج کردن پولهایی که تا چند روز پیش در خواب هم آنها را ندیده بود، اینجا اما متوجه نیستند که این غروب تئاتر رویاهای فوتبال در ایران است که دوستان و الگوهای زیر ذره بین این مردم مدام دروغ بگویند و مرغابی را به جای غاز رنگ کنند و بفروشند و حتی با انتقاد رسانه ها هم مقابله کنند و بگویند این رسانه ها می خواهند ریشه فوتبال را بزنند در حالی که چنین نیست و رسانه در اکثر مواقع در فوتبال بازتاب دهنده افکار جامعه است.
دلیل سوم: تولید هیجان وجود ندارد
همه دلیل سقوط فوتبال البته خود فوتبال نیست. مسائل دیگری هم وجود دارد که باید آنها را هم بررسی کرد. به عنوان مثال باید تاکید کرد که ورود سرگرمی های جدید، انفجار تعداد رسانه ها و شلوغ شدن سر مردم در دنیایی که هر روز سریعتر می شود و انتها ندارد، ترافیک، مسائل اقتصادی و خانوادگی، نبودن ورزشگاهها، افسردگی های زندگی مدرن و ... هر کدام به شکلی زیر پای فوتبال را خالی می کنند اما به نظر می رسد مهمترین موضوع همان عدم درک فلسفه تولید هیجان فوتبال است که در نسل فعلی فوتبال وجود ندارد.
آنها در واقع نمی دانند که موظف هستند تا پای مرگ بدوند و فریاد بکشند و جنگجویی کنند. این را می توانید از متوسط دویدن فوتبالیستهای ایرانی که هفت کیلومتر در یک بازی است با استاندارد جهانی که دوازده کیلومتر است درک کنید و بدانید که این جوانها آموزشی برای درک این ماوقع ندیده اند و تنها پولی به آنها داده شده که اکثرشان حتی نمی دانند با آن پول چه باید بکنند؟
دلیل چهارم: عدم احترام متقابل
باید تاکید کرد که در ورزشگاهها ما به هوادارانمان احترام نمی گذاریم. گاهی آنها را با چوب می رانیم، گاهی به آنها آب نمی دهیم و آب های معدنی و آب میوه هایشان را دم در ورزشگاه میگیریم. گاهی پرچم تیم مورد علاقه شان را می گیریم و به آنها خسارت مالی می زنیم. گاهی بوق آنها را می گیریم، گاهی غذای مانده و مسموم به خوردشان می دهیم و گاهی ...بدترین بخش ماجرا اینجاست که با آنها دعوا می کنیم که چرا ناسزا می گویند! آیا با این همه برخورد بد باید نازمان کنند؟
نتیجه گیری:
پیش از سوت پایان فوتبال باید به داد آن رسید. باید ورزشگاهها را تجهیز کرد، باید خانوادهها را به ورزشگاهها کشاند، باید برای بازیکنان و مربیان کلاسها و کنفرانسهای علمی و تخصصی گذاشت، باید آنها را توجیه کرد، باید مزدشان را شرطی پرداخت و شرط پرداخت را نمایش خوب اعلام کرد، باید کلاس رسانه گذاشت و به آنها تفهیم کرد که گویش آنها هم در جذب مخاطب مهم است، باید آنها را به اندازه میلیاردهایشان دواند.