۲۷ مهر ۱۳۸۴، ۱۰:۲۶

پيشكسوتان جهاد و شهادت ؛ دهه دوم پس از جنگ (43)

يك جانباز دفاع مقدس : ترجيح مي‌دهيم در انزوا باشيم و حرفمان را در گلو خفه كنيم // زندگي‌ام را خراب كردند، به كجا شكايت كنم؟

يك جانباز دفاع مقدس :  ترجيح مي‌دهيم در انزوا باشيم و حرفمان را در گلو خفه كنيم // زندگي‌ام را خراب كردند، به كجا شكايت كنم؟

من يك رزمنده جانباز هستم . مداركم در وزارتخانه . . . موجود است كه به عنوان كارمند نمونه انتخاب شدم . در دانشگاه چه از لحاظ درسي و چه از جهت اخلاقي و ورزشي رتبه‌هاي خوبي داشتم. ولي ظاهرا از نظر بنياد شهيد و امور ايثارگان كه قاونا متولي رسيدگي به امثال ماست ، من مفسد في‌الارض هم هستم. اين هم به دليل آنست كه بنده منافع آنان را با حقايقي كه مي‌گفتم، به خطر انداختم.

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر يكي از جانبازان دوران دفاع مقدس كه از ناحيه فك و صورت مصدوم شده است، تاكنون نزديك به 67بار تحت عمل جراحي در داخل و خارج از كشور قرار گرفته اما در حال حاضر نه تنها مشكل ترميم چهره اش حل نشده بلكه به گفته خود ضايعات صورتش بيشتر نيز شده است و علت آنرا كارشكني و بي تدبيري مسئولان درماني بنياد شهيد و امور ايثارگران و پزشك معالجش مي داند.

 من در سن 19سالگي از اسارت آزاد شدم در حاليكه زمان آزادي از طريق صليب سرخ و عراق به من پيشنهاد شد كه اگر مايل نباشم مي توانم به ايران برنگردم و در هر كشوري كه بخواهم پناهنده شوم.

اين جانباز كه از رزمندگان نوجوان دوران جنگ است در هفده سالگي مجروح شده و به اسارت نيروهاي بعثي در مي آيد و بعد از دو سال كه مفقود الاثر اعلام شده بود در سال 69 آزاد شد. وي كه از ناحيه فك و صورت دچار آسيب جدي شده است ، با وجود عمل هاي متعدد بهبود نيافته و دوران پر فراز ونشيب درمان باعث افسردگي و در نهايت منزوي شدن وي در جامعه نيز گرديده است. اين در حالي است كه جانباز مذكور داراي تحصيلات عاليه و از كارمندان نمونه كشور در سال 80 مي باشد.

اين رزمنده قديمي در گفتگو با خبرنگار گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر برخوردهاي بنياد شهيد و امور ايثارگران را بسيار ناصواب خواند و افزود : بنياد دردسرهاي زيادي براي من درست كرد . آنها براي آنكه بتوانند از خدمات جانبازان بكاهند ، به هر وسيله اي متوسل مي‌شوند .آخرين مسئله اي كه براي من ايجاد كردند ، ناتمام ماندن درمانم در خارج از كشور بود كه به من انگ پناهندگي زدند و با حالت خيلي بدي مرا برگرداندند. اين در حالي است كه بعد از آن خودم با هزينه شخصي جهت درمان به خارج از كشور رفتم و برگشتم . و خب البته چون به خرج خودم بود ، ديگر كسي نگران پناهنده شدنم نبود .

وي ادامه داد : زماني كه در خانه جانبازان كلن آلمان بودم ، يك روز صبح زود از سروصدايي بيدار شدم و ديدم كه محوطه حيات شلوغ است. از آقاي ...(مترجم)پرسيدم چي شده؟  ايشان با لحن تندي گفت: هيچي! برو تو اتاقت بخواب. من سماجت كردم و متوجه شدم كه يكي از جانبازان قصد خود سوزي داشته است . ظاهرا زماني كه مي خواسته خودش را آتش بزند ، متوجه مي شوند و فندك را از او مي گيرند . نمي دانم چگونه پليس آلمان هم از قضيه با خبر شده بود. ماشين آتش نشاني و پليس در اطراف خانه جمع بودند.

يعني يك فردي كه بسيجي بوده، با آن روحيه ايستاده و در جبهه اسير ومجروح شده، بعد بيايد در كشور خودش اينطور با او برخورد كنند؟!به جايي رسيده ايم كه ترجيح مي دهيم در انزوا باشيم و حرفمان را در گلو خفه كنيم.

جالب است بدانيد كه من در آنجا بوم ، درحاليكه ويزا نداشتم . مترجم به من گفت چون تو ويزا نداري به كشور . . . برو و من با قطار فرار كردم. در آنجا نيز اتفاقي براي يكي ديگر از جانبازان افتاد. من در آنجا منتظر بودم تكليفم روشن شود كه ديدم آنها براي اينكه مرا برگردانند، انگ پناهندگي به من زده اند. بعد از اينكه از آنجا مرا آوردند، شش ماه بعد كميسيون پزشكي رأي بر اتمام درمان من صادر كرد. در حاليكه همچنان درمانم ادامه دارد.

اين جانباز دوران دفاع مقدس در ادامه با صدايي گرفته ااظهار داشت: من يك سوال دارم؛ چگونه جانبازي كه برادر شهيد نيز هست بعد از آن همه رنج جنگ، مجروحيت و اسارت  اين اقدام را مي كند؟ من در سن 19سالگي از اسارت آزاد شدم در حاليكه زمان آزادي از طريق صليب سرخ و عراق به من پيشنهاد شد كه اگر مايل نباشم مي توانم به ايران برنگردم و در هر كشوري كه بخواهم پناهنده شوم. 

من بارها و در فواصل مختلف با هزينه خودم براي درمان به خارج از كشور رفتم . اول به انگليس بعد به آلمان و بعد دوباره به انگليس . اما وقتي از طريق بنياد به خارج اعزام شدم، به دليل اينكه هزينه درمان ما بالاست، درمانم ناتمام ماند. و با هزار حيله مرا برگرداندند. حتي ويزاي مرا تمديد نكردند و سه ماه بدون ويزا در آلمان به سر بردم. تا اينكه با برگه عبور مرا به ايران فرستادند. حتي وزارت خارجه به مسئولين بنياد تأكيد كرد كه اين فرد پناهنده نشده و از من خواستند كه پاسپورتم را بدهم تا با مهر سياسي مرا بفرستند كه دولت آن كشور برايم اخراج صادر نكند. همين چند ماه پيش مجددا به انگليس رفتم. وقتي براي گرفتن ويزا رفته بودم، اتفاقي مأمور بنياد مرا ديد و شناخت . تعجب كره بود . انگار ناراحت بود .گفت تو چطور آمدي؟ آنقدر بخيل هستند كه نمي خواهند ما خودمان هم براي درمانمان اقدام كنيم.

 زندگي ام را خراب كردند، به كجا شكايت كنم؟ من در مرحله‌اي بودم كه داشتم ازدواج مي كردم، اما با كارهايي كه بنياد بر سرم آورد همه چيز خراب شد. تازه بعد از سالها بنياد متوجه اشتباهش شده و مي گويد دوباره برو كميسيون پزشكي! يعني با دور باطل و با گذشت زمان مي خواهند حساسيت مسئله را از بين ببرند. يعني دوباره سالها برو بيا . ببينيد ما با چه كساني طرف هستيم.

وي با بيان اينكه مسائلي از اين دست باعث منزوي شدن من از اجتماع شد، افزود: يكي از عواملي كه باعث دلسردي من شد و مجبورشدم خود را از كار منفك كنم - درحاليكه در آن بسيار موفق بودم - همين مسئله بود. يعني يك فردي كه بسيجي بوده، با آن روحيه ايستاده و در جبهه اسير ومجروح شده، بعد بيايد در كشور خودش اينطور با او برخورد كنند؟!به جايي رسيده ايم كه ترجيح مي دهيم در انزوا باشيم و حرفمان را در گلو خفه كنيم.

من يك رزمنده جانباز هستم . مداركم در وزارتخانه . . . موجود است كه به عنوان كارمند نمونه انتخاب شدم . در دانشگاه چه از لحاظ درسي و چه از جهت اخلاقي و ورزشي رتبه هاي خوبي داشتم. ولي ظاهرا از نظر بنياد من مفسد في الارض و ضد رژيم هستم. اين هم به دليل آنست كه بنده منافع آنان را با حقايقي كه مي گفتم، به خطر انداختم. بخاطر همين چه تهمت ها كه به من نزدند. چه رنج ها و غصه هايي كه در اثر اين تهمت ها متحمل نشدم . گاهي براي اينكه به خودم دلداري بدهم و خود را آرام كنم ، به شهيد بهشتي فكر مي كنم . به اينكه آن شخصيت بزرگ و در عين حال مظلوم چه رنج هايي از نيش تهمت هاي ناروا چشيد . با خودم مي گويم تو كه از او بالاتر نيستي . تو در مقابل شهيد بهشتي خيلي كوچكي . ببين چه تهمت هايي به او زدند .

اين جانباز با نشان دادن مدارك و تقديرنامه هايي كه از مراكز نظامي و دانشگاهي دريافت كرده است به خبرنگار مهر گفت: آن كساني كه به راحتي تهمت مي زنند ، انگ پناهندگي مي چسبانند، مدرك ارائه بدهند و صرفا براي طي پله هاي ترقي خود به راحتي ترور شخصيت نكنند.

از زماني كه كميسيون، اتمام درمان مرا صادر كرد 8بار در ايران عمل كرده ام و در بيمارستان‌هاي مختلف بستري شده ام اما ناموفق بوده و به دليل اشتباهاتي كه پزشكم در ايران داشت همان عمل هاي موفقي كه در خارج از ايران صورت گرفته بود نيز از بين رفت و چهره من عوض شد. من نمي خواهم توانايي پزشكان ايراني را زير سوال ببرم. اما من فردي هستم كه 67 بار زير تيغ جراحي رفتم به هر حال امتحانم را زير دست پزشكان ايراني پس داده ام . شايد ده باري كه در خارج عمل كردم نتيجه اش خيلي بهتر از عمل هاي متعدد در ايران بود.

بعد از گذشت چند سال با پيگيري هايي كه كردم  اين پزشك به اشتباه خود در عمل من اعتراف كرد و غرامتي براي من در نظر گرفتند. اما آيا مسائل معنوي و روحي با مسائل مادي جبران مي شود؟

با اينكه عمل تكميلي من در خارج از كشور بايد انجام مي شد، مرا به ايران آوردند و تمام بدن مرا تكه تكه كردند، اما چه نتيجه اي داشت؟ زندگي ام را خراب كردند، به كجا شكايت كنم؟ من در مرحله اي بودم كه داشتم ازدواج مي كردم، اما با كارهايي كه بنياد بر سرم آورد همه چيز خراب شد. تازه بعد از سالها بنياد متوجه اشتباهش شده و مي گويد دوباره برو كميسيون پزشكي! يعني با دور باطل و با گذشت زمان مي خواهند حساسيت مسئله را از بين ببرند. يعني دوباره سالها برو بيا . ببينيد ما با چه كساني طرف هستيم.

بعد از گذشت چند سال با پيگيري هايي كه كردم  اين پزشك به اشتباه خود در عمل من اعتراف كرد و غرامتي براي من در نظر گرفتند. اما آيا مسائل معنوي و روحي با مسائل مادي جبران مي شود؟ نمونه ها بسيار است. به طور مثال يك فردي كه پزشك به اشتباه پايش را قطع كرده تنها 4ميليون ديه به او دادند. يا پزشكي كه به دليل تشخيص اشتباه دست فردي را قطع كرده بود، تنها دو ماه از طبابت محروم شد!

بنياد از يك طرف ختم درمان را اعلام مي كند و از طرف ديگر اين مطلب را مي نويسد كه در ايران اقدام شود. اين وضعيت يك بام و دو هوا براي من روشن نيست. يعني از يك طرف مي گويند درمان شما تمام شده، اما از طرف ديگر نامه مي نويسند كه پزشك صاحب نظر اقدام كند. يعني يك دور باطل را چند بار بايد من طي كنم؟ و چندين سال اين مسئله بايد طول بكشد.همان كاغذ بازي هاي گذشته تكرار مي شود. جالب اينجاست كه پزشكان متخصص نظر ادامه درمان را در خارج از ايران مي دهند اما در كميسيون پزشكي مي گويند ادامه عمل در داخل كشور صورت گيرد. ما در طول اين سالها دور باطلي را طي كرديم كه نتيجه آن اختلال در روابط اجتماعي را به دنبال داشته است.

وي حل مشكلات درماني جانبازان فك و صورت را فراموش شده اعلام كرد و گفت: جانبازان فك و صورت به دليل تعدد بيش از اندازه عمل جراحي يا در انزوا هستند و يا درمان را رها كرده اند. بنياد هم آنها را فراموش كرده است . بعنوان مثال كلينيكي تخصصي براي بچه هاي جانباز فك وصورت با نام حضرت امام خميني(ره)تأسيس شد . بنياد براي گذراندن دوره تخصصي «ايمپلند پلوژي» چند پزشك را به دانمارك، هلند و بلژيك فرستاد. اما متأسفانه اين مركز بعد از مدتي از پذيرش جانبازان خودداري كرد و به يكي از ارگانهاي نظامي سپرده شد و حتي اسم اين مركز تغيير كرد.

جالب اينجاست كه پزشكان متخصص نظر ادامه درمان را در خارج از ايران مي دهند اما در كميسيون پزشكي مي‌گويند ادامه عمل در داخل كشور صورت گيرد. ما در طول اين سالها دور باطلي را طي كرديم كه نتيجه آن اختلال در روابط اجتماعي را به دنبال داشته است.

اين جانباز دفاع مقدس درپايان در خصوص تغيير بنياد جانبازان وادغام آن با بنياد شهيد گفت: بنياد شهيد و امور ايثارگران همان مديريت تكراري گذشته است. مديريت تكراري بهداشت و درمان بنياد شهيد و امور ايثارگران چه پاسخي براي اين دسته از جانبازان دارد كه تنها مركز رسيدگي به مشكلات فك وصورت و دندان آنها بسته شد؟ جانباز فردي است كه نياز به درمان دارد چرا اين مركز كه به نام جانباز بود از پذيرش جانباز خودداري مي كند؟ حتي كلينيكي ويژه جانبازان در خيابان استاد حسن بنا  الان نيمه فعال هست و در كلينيك شهيد قاضي طباطبائي دو اتاق را براي پيگيري مسائل جانبازان قرار داده اند و منت هم مي گذارند. در حاليكه همان كلينيك امام خميني(ره)كه مختص جانبازان بود در مركز شهر قرار داشت و همه جانبازان به آن دسترسي داشتند.  

همانطور كه پيش از اين مكرراً گفته شد به دليل برخي برخوردهاي تندي كه از سوي بنياد شهيد و امور ايثارگران نسبت به جانبازاني  كه  با « مهر» درباره مشكلاتشان گفتگو كردند ، صورت گرفت ، از ذكر نام و مشخصات جانبازان عزيز در اخبار و گزارشات اجتناب كرده و متذكر مي‌شود مستندات مصاحبه فوق به همراه نام و مشخصات كامل مصاحبه شونده جهت ارائه به هر مرجع صلاحيت‌داري در خبرگزاري مهر نگهداري مي‌شود.

ضمنا جهت اطلاع مخاطبين محترمي كه مصرانه پيگير مطالب منتشره مربوط به معضلات و مشكلات جانبازان هستند ، اعلام مي‌شود ، بزودي انتشار فصل جديدي از اخبار و گزارش‌هاي گروه دفاع مقدس درخصوص وضعيت اسفبار ايثارگران در چند مجموعه متفاوت آغاز خواهد شد . بديهي است مجموعه اخبار گذشته مانند : « پيشكسوتان جهاد و شهادت دهه دوم پس از جنگ » ، « معضلات و مشكلات ايثارگران در آيينه رسانه‌ها » ، « واكنش نمايندگان مردم نسبت به معضلات و مشكلات ايثارگران » و . . . همچنان ادامه داشته و مجموعه هاي جديد ، همراه و در كنار آنها منتشر مي‌شود.

کد خبر 243122

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha