خبرگزاری مهرـ گروه هنر: چهارشنبه پنجم آذر بود که نشستی برای نمایش و نقد مستند «اتاق جنگ» در خبرگزاری مهر ترتیب دادیم؛ مستندی درباره ماجرای پذیرش قطعنامه 598 که در دو بخش اصلی و شهید آوینی جشنواره سینما حقیقت شرکت کرده است. زمان اعلام کاندیداهای این جشنواره نیز خبر رسید که «اتاق جنگ» کاندید بهترین فیلم در بخش نیمهبلند و بلند جایزه شهید آوینی و کاندید بهترین نویسنده گفتار متن در بخش ملی شده است. گرچه سرانجام در بخش آوینی مورد تقدیر قرار گرفت و به جایزه نرسید.
در دو بخش قبلی گفتگو با مصطفی حریری کارگردان و امیر کیانی تدوینگر این مستند، کارگردان «اتاق جنگ» از سختیهایی نام برد که برای پیدا کردن افراد گوناگون و مصاحبه با آنها متحمل شدهاند. از اینکه یکی از کلیدیترین افراد مرتبط با بحث پذیرش قطعنامه بعد از یک سال پیگیری پاسخگوی آنها نبوده و حجتالاسلام روحانی رییس جمهور دولت یازدهم نیز با پیگیری زیاد و وقتی هنوز رییس دولت نشده بود حاضر به گفتگو شده است.
در بخش دوم گفتگو کارگردان و تدوینگر دلیل غیبت فرماندهان ارتش را توضیح دادند، از دلایل انتخاب چنگیز جلیلوند به عنوان گوینده متن سخن گفتند و اینکه چرا چنین لحنی برای او انتخاب کردهاند. درباره مباحثی که جای پرداخت به آنها در مستند خالی بوده، حرف زدند و به این اتهام که از دفاع مقدس تقدس زدایی کردهاند، پاسخ دادند.
در بخش سوم و پایانی که در ادامه میآید نیز درباره اهداف دست گذاشتن روی این مقطع زمانی و گفتگو با برخی چهرهها حرف زدهایم؛ اینکه در زمان جنگ تنها 20 درصد مردم ایران، درگیر دفاع بودند یا برخی چهرههای حاضر در این مستند دیگر حاضر به سخن گفتن درباره موضوع آن نخواهند شد. به نقد نقش کمرنگ امام خمینی (ره) در «اتاق جنگ» پرداختیم و کارگردان مستند تأکید کرد در این فیلم نه سعی داشتند که اسطورهای بسازند و نه میخواستند اسطورهای را بشکنند بلکه تمام تلاششان این بوده که به روند حقیقی رویدادهای موثق وفادار بمانند.
با ما در بخش پایانی این میزگرد همراه میشوید:
* در بخشهای قبل این نقد را وارد کردیم که چرا برخی چهرهها و افراد در مستند شما غایب هستند ولی جا دارد برای حضور برخی افراد که حتما متقاعد کردنشان برای مقابل دوربین قرار گرفتن به این سادگی ها نیست، از شما قدردانی کنیم. مثلا آقای روحانی در همان سال هایی که شما می خواستید مستند را بسازید گرچه رییس جمهور نبوده ولی ارتباط گرفتن با او ساده نبوده است.
حریری: تعدادی از آدمهایی که شما در مستند میبینید شاید تا چند سال دیگر در قید حیات نباشند بنابراین ممکن است دیگر امکان ثبت چنین اظهاراتی وجود نداشته باشد. از طرفی مثلا فردی مثل حجتالاسلام روحانی را در نظر بگیرید، او چند سال پیش قبل از ریاست جمهوری با ما گفتگو کرد اما بعد از این به خاطر یک دوره ریاست جهوری هم که شده بعید است دیگر راضی به مصاحبهای به این صراحت در این زمینهها شود. به عبارتی ما سراغ کسانی رفتیم که خطوط اصلی روایت آن سالها از آنها نقل میشود؛ کسانی که خودشان سند محسوب میشوند.
همچنین میان آنچه ما از جنگ تصور میکنیم با واقعیات و آمار تفاوت وجود دارد. شاید جالب باشد اگر بگویم مثلا در تمام طول جنگ نه تنها از نظر امکانات و تسلیحات بلکه از جنبه نیروی انسانی هم نسبت به دشمن کمتر بودیم، هم از نظر عِده و هم عُده. در بهترین حالت 600، 700 هزار رزمنده ایرانی در جبههها بودند در حالی که عراق همیشه 1 میلیون سرباز آماده به خدمت داشت. ما در این شرایط جنگیدیم و حماسه یعنی این.
ما آنچه از وقایع تاریخی میبینیم که خودمان دوست داریم یا به آن عادت داریم. مثلا در این سالها یک چیزی مد شده است که رسانهها میخواهند جنگ ایران و عراق و حماسههای جبههها را در حد یک نبرد وطن پرستانه و بر سر آب و خاک تقلیل دهند. در صورتی که اگر یک بررسی دقیق و جامعه شناختی در این مورد انجام دهیم؛ چه در خاطرات و چه اسناد و فیلم های موجود، می بینیم اکثر افرادی که به جبهه رفتند آنهایی بودند که برای مقابله با ظلم رفته بودند و چیزی بالاتر از آب و خاک برایشان مهم بود. در فتنه مشخصترین چیز ظلم است و آنها میخواستند جلوی بیعدالتی را بگیرند. بنابراین بی انصافی است اگر بگوییم فلانی رفت تا فقط خرمشهر آزاد شود.
برخی نگاهها به جنگ محصول نگاه تبلیغاتی به جنگ و پروپاگاندا است. چرا فیلمی مثل «آژانس شیشهای» میگیرد؟ چون شخصیت حاج کاظم فقط برای آن دوره نیست. در کودکی من جمله معروفی بود که حتی آن را روی دیوارها هم نوشته بودند: بسیجی؛ شهیدِ جبهه، غریبِ شهر... اگر این دیدگاه که همه درگیر جنگ بودهاند درست باشد، پس چرا باید 20 درصد مردم و خانوادههایشان به جبهه بروند؟ چرا باید بسیجی در شهر تنها باشد؟
*اتفاقا آن زمان تلویزیون برنامهای درباره آقای دلار پخش میکرد که مربوط به مردی بود که از نوسان قیمت دلار در زمان جنگ برای خودش کاسبی راه انداخته بود. خیلیها آن زمان بار خودشان را بستند و این موضوع طبیعی و جزو حاشیههای جنگ است.
حریری: بعضی وقتها این حاشیهها خودش متن است. مثلا در دهه 60 با وضعیت جنگی که حاکم بود، دولت پاترول وارد کشور میکرد...
*چرا نقش حضرت امام خمینی (ره) در فیلم اینقدر کمرنگ است و در لایههای رویی قرار ندارد و حتی صدای امام را هم کمتر در فیلم میشنویم؟
حریری: برخی تصمیمات به نگاه مدیریتی امام (ره) برمیگردد. ایشان کارها را به دیگران تفویض میکردند و خودشان وارد جزییات نمیشدند مگر اینکه کاری خراب شده باشد. ایشان حتی در مقطع ابتدای دهه 60 فرماندهی کل قوا را به رییس جمهور تفویض میکند. امام (ره) همواره نظر خودش را میداد اما تصمیم نهایی را به عهده دیگران میگذاشت.
البته نقش امام در عین حال خاص و منحصر به فرد است. در مستند با این موضوع مواجه میشوید که در زمینه ورود به خاک عراق ایشان سوال میکند توجیهتان برای ورود چیست؟ بعد که قانع میشوند باز هم شرط تعیین میکنند. در دوره ای طولانی از جنگ، بصره زیر بُرد ما بود اما آن را گلوله باران نکردیم و امام (ره) تأکید داشتند جایی حمله نکنیم که جمعیت باشد.
*یکی از نقاط قوت مستند شما، استفاده از تصاویری است که شاید برخی از آنها تا به حال دیده نشدهاند و همین هم مخاطب را پای فیلم نگه میدارد.
حریری: ما تصاویر کمتر دیده شده زیادی داشتیم و پروسه سختی را هم برای به دست آوردن این تصاویر طی کردیم. اساسا به دست آوردن آرشیو در کشور ما کار سختی است و خودش یک پروژه محسوب میشود که البته تلاشهای یکی دیگر از همکاران ما یعنی آقای محمد حشمتی در این زمینه خیلی موثر بود.
*به عنوان سوال پایانی کمی هم از مشکلات ساخت چنین پروژهای بگویید.
حریری: بر اساس آنچه عرض کردم کار به این سادگیها نبود. مثلا مصاحبه با دریابان شمخانی زمانی ضبط شد که اتفاقات پس از انتخابات سال 88 رخ داده بود.
ما قرار نبود و از اساس نمیخواستیم کسی را متهم کنیم اما گاه امکانش را مییافتیم. برخیها مثل یکی از مصاحبه شوندهها حرفهایی میزدند که بعضی دیگر را زیر سوال میبرد و ما آنها را از فیلم درآوردیم تا فیلم انصاف خود را از دست ندهد. اگر چه همه گفتهها در آرشیو بنیاد حفظ آثار باقی میماند و در تاریخ به عنوان سند ثبت خواهد شد.
کیانی: شاید کار به لحاظ ریتم ایراد داشته باشد اما در نهایت آن را دوست دارم. چون یکی از اولین کارهایی است که مسایل را بدون احساسات بررسی میکند، آن هم بعد از 20 و اندی سال.
حریری: کیانی نیز زحمت زیادی سر تدوین کشید و ما خیلی جاها مجبور شدیم ریتم را فدای اطلاعات کنیم. درباره انتخاب موسیقی نیز کیانی تلاش زیادی کرد.
در این فیلم ما سعی داشتیم که نه اسطورهای بسازیم و نه اسطورهای بشکنیم. تمام تلاشمان این بود که به روند حقیقی رویدادهای موثق وفادار بمانیم. تنها اسطورههایی که در فیلم میبینید آنهایی بودند که پیش از این هم اسطوره بودند و اسطوره بودنشان وابسته به روایت ما نبود. منظورم آدمهایی است که بدون هیچ چشمداشتی سینه سپر کردند و امامشان که زمان پذیرش قطعنامه میگوید من با آبروی خودم معامله میکنم.
نظر شما