۲ آبان ۱۳۸۴، ۸:۳۳

بيماران اجازه ندارند از كمبودهاي بيمارستان ايراد بگيرند ! ؛ سلسله گزارشهاي "مهر" از مشكلات بيمارستانهاي تهران

بيماران اجازه ندارند از كمبودهاي بيمارستان ايراد بگيرند ! ؛ سلسله گزارشهاي "مهر" از مشكلات بيمارستانهاي تهران

خبرگزاري مهر - گروه اجتماعي: حتي اگر بچه جنوب شهر هم نباشي ، حتما تا به حال گذري به مولوي داشته اي و از كنار اين مركز درماني عبور كرده اي. كلينيك تخصصي شهيد اكبر آبادي را مي گويم . همان ساختمان فرسوده اي كه سالهاي سال است بر تن آجرهايش لباس نارنجي چرك گرفته ، پوشانده اند...

به گزارش خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر ، اين كلينيك تخصصي زير پوشش دانشگاه علوم پزشكي ايران است و بخش زايمانش بيش از ساير بخش هاي آن شهرت دارد و آن هم به خاطر قدمت چندين ساله و ارزاني ارائه خدمات و پذيرش انواع بيمه ها است كه هر روزه مراجعان بيشماري را پذيرش مي كند .

در بدو ورود به حياط بيمارستان با ساختماني فرسوده با طرحي بسيار قديمي روبه رو مي شوي . محوطه اي نه چندان بزرگ با چند باغچه كوچك و بزرگ و نخل هايي كه هر كدام نزديك به 40سال و شايد بيشتر قدمت دارند .

زير زمين تاسيسات با چندين پله به شكلي ناموزون در ابتداي حياط قرار گرفته است و به همان اندازه اتاق نيمه باز سانترال اكسيژن ، آن سوي حياط براي افراد پير و كودكاني كه گرد آن مي گردند خطر دارد...

كمي جلوتر حوض خالي از آب قرار گرفته كه گويي سالهاست شسته نشده است . اين را مي توان از بويي كه در فضاي اطراف حوض و درخت ها پيچيده به خوبي فهميد .

بخش زايمان و زنان وكوكان و اطفال بخش هاي اصلي بيمارستان را تشكيل مي دهند.

روي صندلي هاي قسمت اطلاعات بخش زايمان ، افرادي را مي بيني كه مدت هاست براي ترخيص بيمارشان در انتظار نشسته و يا روي صندلي ها خوابشان برده است .  

در ميان جمعيت ، زني سرش را بالا گرفته و به سقف آينه كاري شده سالن اطلاعات چشم دوخته است .

" الان چند روز است كه خواهرم فارغ شده اما نمي دانم چرا او را مرخص نمي كنند . انگار موقع زايمان برايش مشكلي پيش آمده اما اين جا كسي جواب درست و حسابي به آدم نمي دهد . آن از رفتار پرستارها اين هم از مسئولان پذيرش .

الان ساعت ملاقات نيست مي خواهي بروي داخل؟

اصلا كاري ندارد. كافيست به نگهبان بفهماني كه مي تواني به دور از چشم ديگران پولي البته فقط به عنوان شيريني به او بدهي تا خيلي زود كارت را راه بيندازد . به اين نوشته روي ديوار هم اصلا توجه نكن ، براي خودشان نوشته اند از پرداخت هر گونه پول و شيريني خودداري كنيد!"

اين جملات را يكي از زنان مراجعه كننده مي گويد .

زن ديگري كه نوزاد خود را در آغوش گرفته و در حال خروج ار بيمارستان است ، مي گويد: خدا قسمت گرگ بيابان نكند. اگر مي دانستم اين جوري است با هر بدبختي كه بود پول جور مي كردم و به بيمارستان بهتري مي رفتم...

هنوز گفته هاي زن تمام نشده كه توجهم به تابلوي روي ديوار جلب مي شود .

صداي بلند و خشن دو زن مسئول در بخش اطلاعات رشته افكارت را در هم مي ريزد و فكر مي كني شايد اشتباه نوشته است... اما نه كمي حواست را جمع و جورتر مي كني و مي بيني درست ديده اي ، روي تابلو از بيماران خواسته شده است كه در اين بيمارستان از از كسي توقع  زيادي نداشته باشند . در نوشته قاب گرفته شده ميخواني :

" از آنجايي كه اين بيمارستان با كمترين تعرفه هاي دولتي اداره مي شود و پذيرش نامحدودي دارد ، لطفا از لباس و غذا و تخت و... ايراد نگيريد.

چون همانطور كه ما مايل نيستيم بيمار در اين مكان صدمه ببيند ، به همان اندازه هم دوست نداريم بي حرمتي ببينيم .

درهاي اين بيمارستان به طور شبانه روزي به روي مراجعان باز است اما لطفا از ما توقع زيادي نداشته باشيد چون نعوذبالله ما خدا نيستيم و..."

امضا رييس بيمارستان.

بله درست ديده اي اين نوشته قاب گرفته شده راهمچون تابلويي در دوسوي اين سالن آويخته اند.

گرچه هر يك از مراجعه كننندگان شكايت هاي زيادي براي گفتن دارند اما اين نوشته خود گوياي تمام نارسايي هاي اين بيمارستان قديمي تهران است .

شايد ارزاني ارائه خدمات براي نويسنده اين متن دليل قابل قبولي براي حرف هايش باشد، چون درست كنار اين نوشته قيمت زايمان ها و عمل هاي مختلف آورده شده است.

زايمان طبيعي 1095000 ريال

سزارين1955000 ريال

كورتاژ سقط 675000ريال

با مقايسه قيمت ها ي اين بيمارستان و يك بيمارستان نيمه دولتي و يا خصوصي ، به سادگي و با يك حساب سرانگشتي به راحتي مي توان دليل اين ازدحام جمعيت را فهميد .

زني كه از شهرستان علي گودرز لرستان به اين بيمارستان آمده ، در مورد نوع رسيدگي و حال و هواي بيمارستان مي گويد : همين بس كه بدانيد جان مردم در اين بيمارستان براي دانشجويان پزشكي موش هاي آزمايشگاهي شده . 

اين زن كه در بخش معاينات زنان و در راهرويي شبيه خزانه هاي قديمي منتظر پزشك نشسته است ، از سوي يكي از زنان خدمه مورد سرزنش قرار مي گيرد ، چون از شهرستان به تهران آمده !

زن روستايي در پاسخ به خدمتكار مي گويد : ببين ما آنجا چقدر بدبخت و محروميم كه حاضر شديم اين همه راه را به اين بيمارستان بيايم اما فكر كنم بهتر بود ديگر دور درمان بيماري زنانه ام را خط مي كشيدم ، چون در اين جا فقط به درد دانشجو هايي مي خورم كه مي خواهند درس ياد بگيرند ، و گرنه كسي براي سلامتي ام كاري نخواهد كرد .

غم حرف هاي پيرزن با فضاي پاييزي خيابان مولوي و ترافيكي كه در آن هم موتور هست و هم گاري و... به هم مي آميزد .

نمي داني بايد به شلوغي اين خيابان و محل جغرافياي نامناسب اين مكان براي انتقال يك زن پا به ماه فكر كني يا به نامه مدير و مسئول بيمارستان كه براي بيماران نوشته شده و به ديوار زده اند .

اما، با اين همه جواب خود را نگرفته از بيمارستان دور مي شوي ، آيا ارزاني و كمترين تعرفه هاي دولتي در نظر گرفته شده دليل قابل قبولي براي بازي با جان مردم است ؟!

 

کد خبر 244774

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha