خبرگزاری مهرـ گروه هنر: ساعاتی تماشای آثار محمدمهدی رسولی در نمایشگاه نقاشی «احضاریه» که در گالری ساربان برپا شده است، گپ و گفت با این هنرمند و دیگر چهرههایی را به دنبال داشت که برای تماشای آثار حاضر شده بودند.
تمامی آثار چهرههایی بودند که با ابزاری چون مداد و گواش، رنگ روغن و آبرنگ روی کاغذ، مقوا، بوم و چوب شکل گرفته بودند. چهرههایی حیران و پرسشگر که توضیحات کنار هر کدام گویی به نوعی شگفتی مخاطب و تعداد پرسشهایش را افزایش میداد.
همچنین به بهانه برپایی این نمایشگاه از گزیده نقاشیهای محمدمهدی رسولی نیز در قالب یک کتاب رونمایی به عمل آمد.
از میان چهرههای حاضر در نمایشگاه نیز میتوان از جلیل فرجاد، آتش تقیپور، فخرالدین صدیق شریف، شهاب حسینی، منصور ضابطیان، محمود عبدالحسینی، احمد حسنی مقدم، احمد میرعلایی، حجتالاسلام زائری، سمیه صیغلی و جلیل رسولی نام برد که موفق شدیم با برخی از آنها گپ و گفت کوتاهی داشته باشیم.
از آن جمله شهاب حسینی بود که درباره حضور در این نمایشگاه به مهر گفت: آقای رسولی از عزیزترین دوستان و در واقع میشود گفت از اساتید اولیه من در زمینه کاریام هستند. «اکسیژن» تجربه خوبی بود که با هم داشتیم و یاد و خاطره آن همیشه برایم زنده است. مهر آقای رسولی همیشه به دل من است. خوشحالم این بار فرصتی بود با همه گرفتاریهای کاری که دارم توانستم در این نمایشگاه شرکت کنم.
وی افزود: رسولی همیشه آدم خلاقی بوده و خلاقیت ذات کار او است. اینجا من دوباره شاهد خلاقیتهای جذاب و دوست داشتنی او هستم. مثل همیشه.
کارگردان فیلم سینمایی «ساکن طبقه وسط» در پاسخ به اینکه آیا همیشه پیش میآید از گالریها بازدید کند، توضیح داد: خیلی کم. متاسفانه هم شرایط اجازه نمیدهد و هم اینکه بالاخره من با حضور در مجامع عمومی بیشتر از آنکه موفق شوم آثار را ببینم، وقتم بیشتر به گپ و گفت با دوستان دیگر میگذرد و سخت است.
سمیه صیغلی هنرمند و منتقد هنری فرد دیگری است که با او گفتگو کردیم و وی درباره «احضاریه» اظهار کرد: من آثار رسولی را از سالیان پیش دنبال کردهام و گاهی با او و هنرمندان معاصر نمایشگاه گروهی داشتیم. سیر تکاملی آثار او با گذشت زمان به خوبی مشخص است. همانطور که در نمایشگاه سال گذشته او در فرهنگسرای نیاوران دیدم، او مدام در حال تجربه کردن است و دائم با متریال، تکنیک و بازیهای مختلف رنگ و فرم به تولید آثار انتزاعی یا مفهومی میپردازد.
وی با اشاره به آثار رهای این مجموعه گفت: آزادی حرکت و فکر باعث شده حرفهای ناگفتهای از روح و روان انسان یا نوع پرداخت و نگاه او به زندگی در ابعاد ملی و بین المللی در این نمایشگاه شنیده شود. از نظر من که عاشق تغذیه شدن از طریق آثار تجسمی هستم، این نمایشگاه بسیار غنی است.
صیغلی درباره کارهای خود هم توضیح داد: من طی 10 سال گذشته 9 نمایشگاه عکاسی و میکس مدیا در انگلیس داشتم. در ایران هم آخرین بار چند وقت پیش نمایشگاه گذاشتم. من همواره دوست دارم چیزهای مختلفی را تجربه کنم و 15 نمایشگاه انفرادی در تهران در نگارخانههای شهرداری، خانه هنرمندان، سیحون، افرند داشتم. من حتی دوران بمباران هم فعالیت داشتم و کار میکردم. نمایشگاه بعدیام نیز در ژاپن خواهد بود.
پس از این بانوی هنرمند، سراغ برادر صاحبنام رسولی یعنی جلیل رسولی پیشکسوت هنر نقاشیخط ایران رفتیم و او در سخنانی گفت: من همواره در جریان کارهای اخویام هستم. تنها چیزی که در مرحله اول میتوانم بگویم پختگی کارهای او است و پختگی کارهای مهدی از سن خود بالاتر است. او مسائل اجتماعی را از نگاه خود مطرح میکند.
وی افزود: ممکن است ارتباط با این آثار برای مخاطب عام سخت باشد اما تاثیری که کارها روی افراد میگذارد بسیار عمیق است. هنرمند وظیفه دارد از دریچه نگاه خود، دغدغههایش را به جامعه ارائه کند و مخاطبان هرکدام برداشت خود را خواهند داشت. شاید هرکسی از نظر محتوایی نتواند این آثار را هضم کند اما به اعتقاد من کارهای پخته و ارزشمندی است.
رسولی درباره فعالیتهای جدید خود نیز توضیح داد: من هم سه نمایشگاه دارم که انشالله به زودی آنها را به نمایش میگذارم. کارهای تازهای هستند و مناسب جای مناسبی برای عرضه آنها هستم.
احمد حسنی مقدم نویسنده و کارگردان فیلمهای سینمایی چون «حماسه دره شیلر» و «محبوبه» نیز درباره «احضاریه» بیان کرد: آثار این نمایشگاه شگفتانگیز بود و تابلوها را که میدیدم احساس میکنم دربین آثاری که قبلا از رسولی دیده بودم اینها آثار استثنایی هستند. این نشان دهنده نبوغ او است و من تابلوهای او را خیلی دوست دارم.
وی درباره کارهای جدیدش نیز گفت: یکی دو سالی است مشغول کار روی فیلمنامهای هستم که به نظرم خوب شده است. اثری داستانی درباره فرش که روی آن کار میکنم و اگر فرصت پیش بیاید آن را میسازم.
مقدم ادامه داد: ایده اولیه این کار مربوط به روستای چالشتر در استان چهارمحال و بختیاری است که فرش بافی آن در کل کشور شهرت دارد. «سرو و کاج» عنوانی است که برای این اثر انتخاب کردهام؛ سرو نماد مقاومت و کاج نماد طراوت است. برخی از دوستان تعجب میکنند من بدون اینکه با جایی قرارداد ببندم مشغول نگارش کار شدهام البته اکنون نگارش سیناپس را آغاز کردهام تا اگر قراردادی داشتیم فیلمنامه را هم بنویسم.
منصور ضابطیان هم در نمایشگاه حاضر بود و البته به همراه یکی از دوستانش که از چشمهای بادامی او میشد حدس زد از ساکنان آسیای شرقی است به گالری ساربان آمده بود و از آنجایی که میخواست همراه دوستش از محلهای دیگری هم بازدید کند، فرصتی برای گفتگو نداشت.
یکی دیگر از افرادی که در نمایشگاه دیدیم، سیداحمد میرعلایی مدیرعامل بنیاد فارابی در دولت دهم و تهیهکننده بود که او هم در سخنانی اینطور اظهار نظر کرد: من رسولی را از وقتی که این تابلوها که تاریخی 30 ساله دارند خلق میشدند، میشناسم و با هم رفاقت و همکاری داشتیم. در این سالها هم از هم باخبر بودیم. این نمایشگاه با مشخصات خاصی که از آن ذکر شده، این احساس را به من داد که مهدی نسبت به جامعهاش احساس وظیفهای کرده است و شاید روزی که این کارها را شروع کرده به فکر برگزاری چنین نمایشگاهی نبوده اما دغدغههایش را روی تابلو کشیده است.
وی افزود: برخی از آثار او در این نمایشگاه کولاژ هستند و انگار چند تابلو را در دل یک تابلو میبینیم. حیران بودن یا شاید ناامیدی یکی از ویژگیهای این آثار است. انگار آدمهایی که در این قابها هستند امیدی به بیرون از قاب ندارند. من ابتدا که با آثار روبرو شدم احساس کردم آنها از روحیه رسولی دور است گرچه به نظرم آثار به قدری دارای عمق هستند که مخاطب را به تفکر وامیدارد.
تهیهکننده فیلمهای «شب واقعه» و «فرزند خاک» تأکید کرد: در دورهای که همه چیز ما فست فودی شده است، سرعتی که بشر امروز به آن دچار شده صدمات جبران ناپذیری به او وارد خواهد کرد. اکنون ناامیدی به ما فشار وارد میکند و این تابلوها نیز به منزله چراغ خطر است. ما هویت انسانی خود را روز به روز فراموش میکنیم.
میرعلایی تصریح کرد: من با دیدن آثار رسولی احساس نگرانی کردم اما وقتی آخرین اثر نمایشگاه را دیدم، متوجه منظور هنرمند شدم. اینکه ما پناه را گم کردهایم و امید داریم روزی او را بیابیم. نمایشگاه این حسن را داشت و امیدوارم مردم آن را ببینند و لحظهای در خودشان فرو بروند و فکر کنند. وقتی آدم از این نمایشگاه بیرون برود احساس وظیفه میکند. هرکس اگر بتواند خودش را نجات دهد جامعه نجات پیدا میکند.
وی درباره متنهای کوتاه کنار هر تابلو اظهار کرد: جملاتی تیتروار و به صورت درهم که ناشی از درهم بودن انسان است کنار تابلوها درج شده است. پیشنهاد من این است که به جای برخی از این جملات آینهای گذاشته شود تا مردم خودشان را ببینند و جملات خودشان را بگویند.
میرعلایی در پایان گفت: متن مستقلی هم که درباره نمایشگاه روی دیوار نصب شده میتواند ایده یک فیلم حتی بلند باشد. شاید چون کار ما سینما است اینطور احساس میکنم. پیشنهاد میکنم مهدی این متن را به یک فیلمنامه تبدیل کند.
حجتالاسلام زائری آخرین بازدیدکنندهای است که برای گفتگو سراغ او رفتیم و او درباره بازدید از نمایشگاه نقاشی به مهر گفت: اگر گاهی مواردی پیش بیاید و نمایشگاه افرادی باشد که مثل آقای رسولی با آنها رفاقت و ارادتی دارم ممکن است در این طور مجامع حاضر شوم.
وی درباره آثار «احضاریه» اظهار کرد: شاهد نمایشگاه متفاوتی هستیم، به ویژه از جهت موضوع و درونمایهای که کارها دارد و با ذوق و سلیقه آقای رسولی کنار هم قرار گرفتهاند. موضوع هویت و توجه به خود در این آثار مشهود است و فرم و تکنیک کارها هم جالب است. البته کسانی را که رسولی را میشناسند و از کارهایش خبر دارند غافلگیر نمیشوند اما کسی که با سابقه او آشنا نباشد آثار متفاوت و جدیدی را میبیند.
این نویسنده تأکید کرد: از اولین تابلو که آینه شکسته است و تکههای آینه و قاب شکسته روی زمین ریخته تا پایان نمایشگاه که به شمایل ختم میشود و متنهای کنار کار که مثل خود تصاویر و تابلوها متنهای شکسته و در هم ریخته است، قابل توجهند. ممکن است کسی با همه کار یا با تکتک کارها ارتباط برقرار نکند یا بسیاری از متنها را به راحتی نفهمد اما حداقل اتفاقی که میافتد این است که فرم و متن شخص را متوقف میکند و نگه میدارد و به فکر وامیدارد.
زائری در پایان گفت: این کارها صرفا نقاشی نیستند و برخی از کارها ترکیبی هستند و حتی بخشی حجم هم دارد یا مثل آن آینه جنس هنرهای مفهومی را تداعی میکند.
ساعت 8 شب نزدیک و چیزی نمانده بود که فرصت بازدید از نمایشگاه به پایان برسد که به عنوان آخرین نفر با خالق آثار گپ زدیم و محمدمهدی رسولی درباره این آثار به خبرنگار مهر گفت: این نمایشگاه عملا کارنامه 30 سالهای از من است که از دهه 60 آغاز شده و تا هنوز و همچنان ادامه دارد. به نظر میرسد ضرورت دارد محتوای مورد پرداخت در این آثار همواره مورد توجه قرار بگیرد و هر بار با زبان تازهای برای نسلهای جدید به آن اشاره کنیم.
وی افزود: من به خودم میگویم، به کسی بَر نخورد. کسی فکر نکند تنها او به این نمایشگاه احضار شده است. این موضوع ضرورتی است که همواره باید به آن مراجعه کنیم تا رجعت اصلی صورت بگیرد.
این نقاش درباره جملات ظاهرا گنگی که به عنوان توضیح هر اثر کنار آن قرار گرفته توضیح داد: این بار این توضیحات شاعرانه نیستند و حتی ضدادبی هستند. ما بسیاری اوقات پشت ماسک ادبیات پنهان شدهایم و حقیقت و اصلی را که باید میبودیم پنهان کردهایم. اکنون ماسک عجیب و غریب و تلخ و تیرهای از ما باقی مانده که چندان قابل اعتنا نیست. از این رو میگویم توضیحات ضدادبی است چون باید قدری تعارفات را کنار بزنیم و ببینیم چه اتفاقی دارد برایمان میافتد که اینقدر از همه چیز و قبل از همه از خودمان فاصله گرفتهایم.
رسولی در پاسخ به اینکه آیا نوشتههای کنار آثار بعد از خلق آثار شکل گرفتهاند یا او ابتدا مفهومی در نظر داشته و بعد براساس آن دست به تولید اثر زده، اظهار کرد: اینها توامان هستند و لحظاتی که کار میکنم در ذهن من قرار دارند. بنابراین نمیتوانیم تقدم و تأخری برایشان در نظر بگیریم.
وی به بزرگترین اثر مجموعه اشاره و تأکید کرد: زمانی که این اثر را میساختم مدام این جامعه موزاییک، آدمهای پیچیدهای که هیچ کدام رنگ خودشان را ندارند در فکرم بودند و در عین حال این کلماتی را که کنار تابلوها به عنوان راهنما قرار گرفتهاند زمزمه میکردم. مثل خیلی مسائل دیگری که ما درباره آنها به خودمان دروغ میگوییم این توضیحات هم خیلی ما را به کارها هدایت نمیکند و مصنوع ذهن ساختگی و دگرگون شده ما است.
این هنرمند تصریح کرد: میخواستم بگویم متاسفانه ما اینجا هم راستش را نمیگوییم و این عمدهترین مساله است. انگار آرام آرام به این نتیجه میرسیم که این من که با من هست از من نیست. این اعتراف اول خود من در این نمایشگاه است.
رسولی در پاسخ به اینکه آیا این آثار مخاطب خاصی دارد، گفت: به نظرم هرکسی که صبح بلند میشود و به هر دلیلی توی آینه نگاه میکند مخاطب من است. او نگاه میکند تا ظاهرا موهایش را صاف کند اما مخاطب من است از این رو که یک بار دیگر به او یادآوری میشود اصل موضوعی که در او شکل میگیرد یک بار دیگر اندیشه در خودش است. آینه این را صبح به صبح به ما میگوید. بنابراین هرکسی که گرایش دارد یک بار دیگر کاستیهای خودش را ببیند مخاطب من است.
وی درباره آینه شکسته ابتدای نمایشگاه نیز اظهار کرد: شکست آینه کاری است که هر روز با انکار آنچه ما را محاصره کرده و بین ما و فطرتمان فاصله ایجاد میکنند اتفاق میافتد. این جستجو مدام ادامه دارد.
این برنامهساز، درباره دور شدن از فضای برنامهسازی تلویزیون که به نوعی با حضور شهاب حسینی در نمایشگاه خاطرات آن از جمله آثار به یادماندنی چون «اکسیژن» زنده شد، بیان کرد: این فاصلهها خیلی دست خود آدم نیست اما شاید دوباره خبطی کنم و با تلویزیون کار کنم. باید دید چه اتفاقی میافتد. من تمام توانم را میکنم که فرار کنم اما اگر دُم به تله دادم جلو خواهم رفت.
رسولی ادامه داد: باید فضایی ایجاد شود تا با روحیهام تطابق داشته باشد و مناسب عرضه حرفهایم باشد. قرار بود یکی دو سال پیش برنامهای در شبکه دو بسازم اما شرایط آن بیشتر از جهت مالی فراهم نبود اما گویا به تازگی این امکان فراهم شده که در دوران آقای جعفری جلوه برنامه شکل بگیرد. به نظرم اتفاقات فوقالعادهای در راه است و جعفری جلوه با توجه به تجربهای که با او در این سالها دارم به نظر میرسد با حضور او شبکه دو تغییرات اساسی خواهد کرد و به عاقبت بخیری نزدیکتر میشود.
وی همچنین درباره غافلگیرکننده بودن دعوتنامه نمایشگاه که با عنوان «احضاریه» برای افراد ارسال شده نیز گفت: این حیرت برای دوستی که با دیدن دعوتنامه به نمایشگاه آمده و انطباق این حس با آثار باعث میشود ماندگاری حرفی که میخواهیم بزنیم بیشتر شود.
به گزارش مهر، نمایشگاه نقاشی «احضاریه» تا 15 دی ماه در گالری ساربان برپا است و علاقمندان بین ساعات 16 تا 20 میتوانند از آثار بازدید کنند.
نظر شما