به گزارش گروه دين و انديشه "مهر"، حجت الاسلام غلامي در ابتداي مقاله خود كه براي انتشار در اختيار گروه دين و انديشه "مهر" قرار داده آورده است : اندونزي Indonesia با 216 ميليون نفر جمعيت و 27 استان چهارمين كشور پرجمعيت جهان است كه با برخورداري از 88% مسلمان،حدود 15% از جمعيت جهان اسلام را در جنوب شرق آسيا به خود اختصاص داده است.
اندونزي بيشتر به مجمع الجزايري مشهور است كه از چندين هزار جزيره كوچك و بزرگ تشكيل شده و آب و هوايي استوايي دارد. در اين ميان ، جزيره مهم جاوه به عنوان يكي از متراكم ترين منطقه جمعيتي جهان ، در حالي كه مساحتي در حد نيويورك دارد ، 107 ميليون نفر از جمعيت اندونزي را در خود جاي داده است.
طبق آخرين آمارها ، به جز اكثريت مسلمان ، 8% مسيحي ( 5%پروتستان و 3% كاتوليك ) ، 2% هندو ، 1% بودايي و 1% پيروان ساير اديان در اين كشور و به نحو مسالمت آميزي زندگي مي كنند.
همچنين اكثريت مسلمانان اين كشور را شافعي مذهب ها تشكيل مي دهند البته با وجود فقدان آمارهاي دقيق ، بسياري از صاحب نظران معتقدند تعداد شيعيان اندونزي با لحاظ افرادي كه ترجيح داده اند تا همچنان در تقيه بمانند به 2 ميليون نفر مي رسد.
اين كشور داراي گروههاي فرهنگي و زباني متعدد است ولي در اين ميان نژاد و زبان مالايي به مثابه نژاد و زبان اكثريت، معرف اين كشور محسوب مي شود. اين زبان به جز اندونزي در مالزي، نيز زبان اكثريت است درعين حال در تايلند ، فيليپين و سنگاپور نيز حضور دارد. براين اساس زبان مالايي كه در كتابت عمدتا از حروف لاتين بهره مند است زبان رسمي اندونزي بوده و زبان انگليسي نيز نخستين زبان خارجي است كه پس از زبان مالايي در اين كشور صحبت مي شود. هر چند زبان عربي نيز در ميان مسلمانان زباني آشنا است و در محاورات مذهبي نقش مهمي دارد.
ايمان به خداي يگانه ، انسانيت و تمدن ، دموكراسي مبتني بر حكمت ، اتفاق آراء و نيز مشورت با نمايندگان ، و عدالت اجتماعي براي آحاد مردم اندونزي ، پنج اصل مهمي است كه از سال 1945 به عنوان ميثاق ملي و تحت عنوان پانچاسيلا شناخته مي شود.
اصولا مردم اندونزي افراد آرام و خونگرمي هستند و با وجود فقر و مشكلات اقتصادي اميد بالايي به زندگي در اغلب آنان مشاهده مي شود. آنها داراي پشتكار و نظم خوبي هستند و همين امر ، معمولي بودن سطح هوش آنها را تا حد زيادي جبران كرده است.
اين كشور در سال 1945 و پس از يكدوره بسيار طولاني 1970-1545 استعمار از سوي عمدتا پرتغالي ها و هلندي ها به استقلال رسيد. از جهت سياسي پس از حكومت مستبد سوهارتو يعني از سال 1999 تاكنون، اين كشور 4 دولت را براي اداره كشور تجربه كرده كه آخرين آنها دولت آقاي سوسيلو بامبانگ يودهويونو SBY است. اين كشور از شش حزب سياسي فعال برخوردار است كه به ترتيب اهميت عبارتند از : PD حزب رئيس جمهور فعلي ، PKS به رهبري نور هدايت واحد ، GOLKAR به رهبري يوسف كالا ( معاون رئيس جمهور ) ، PDI به رهبري خانم مگاواتي رئيس جمهور سابق ، PKB وابسته به نهضت العلماء ، PPPبه رهبري حمزه هز كه به مثابه يك اتحاديه براي برخي احزاب عمل مي كند.
به گزارش "مهر" حجت الاسلام غلامي در بخش ديگري از مقاله خود متذكر شده است : دولت اندونزي روابط خارجي خود را براساس منافع خود پيش مي برد و با وجود مخالفت گسترده افكار عمومي با دولت امريكا ، اين كشور در حال حاضر در صدد افزايش مراودات خود با ايالات متحده به منظور اخذ كمك هاي بيشتر از اين كشور در عرصه هاي اقتصادي و نظامي است و بر اين اساس تاكنون دربرابر خواست دولت امريكا براي برقراري ارتباط با اسرائيل نيز از خود نرمش نشان داده و ملاقات هايي نيز توسط مقامات عالي اندونزيايي و اسرائيلي صورت گرفته كه البته همواره با واكنش هاي مردمي مواجه بوده است. همچنين در طول يكسال اخير و احتمالا با لحاظ فشارهاي ايالات متحده ، روابط ايران و اين كشور نيز فقط در سطح بسيار نازل جريان داشته است.
اين كشور داراي منابع طبيعي سرشار و پتانسيل هاي كم نظير اقتصادي به ويژه در زمينه معادن ، كشاورزي و نيروي كار ارزان است و در حال حاضر 25% توليد جهاني كائوچو را به خود اختصاص داده است. ولي چه بسا ورود زودهنگام در عرصه تجارت جهاني و فساد اداري ، مانع پيشرفت اين كشور در عرصه هاي اقتصادي شده و اين كشور را از همسايه هاي موفق خود مانند مالزي و سنگاپور عقب نگاهداشته است. در عين حال هم اكنون اندونزي يكي از پشتيبانان اصلي همكاري اقتصادي آسيا- اقيانوسيه (APEC ( است و نقش موثري را در اين زمينه بر عهده دارد. شايد ذكر اين نكته مفيد باشد كه سرمايه گزاران چيني كه در دوره استعمار نيز با استعمارگران همكاري داشته اند در حال حاضر بخش هاي مهمي از اقتصاد اين كشور را در اختيار دارند ولي از محبوبيتي در ميان مردم برخوردار نيستند.
برخي آمارهاي دولتي نشان مي دهد كه 30% از جمعيت اندونزي در زيرخط فقر قرار دارد ولي شواهد و قرائن موجود گوياي درصد بيشتري از فقر در اندونزي است. با اين حال تلاش هاي زيادي براي تقويت زيرساختهاي اقتصادي در اين كشور عمدتا از طريق سرمايه گزاري خارجي صورت مي گيرد ولي معلوم نيست كه نهايتا گسترش حضور خارجي ها در مقدرات اقتصادي كشور تا چه حد براي آينده اقتصادي اندونزي مفيد خواهد بود.
هم اكنون يازده شبكه تلويزيوني سراسري و هفتاد شبكه تلويزيوني محلي در اين كشور فعاليت دارند كه به جز شبكه دولتي TVRI ساير شبكه هاي مزبور خصوصي مي باشند. اين شبكه ها كه بر محوريت منافع اقتصادي خود فعاليت مي كنند در زمينه ترويج فرهنگ غربي در اندونزي نقش موٍثري ابفا مي كنند ولي با اين حال اغلب آنها عقايد و باورهاي مذهبي مسلمانان را رعايت نموده و با پخش برخي برنامه هاي مذهبي به ويژه در مناسبت هاي ويژه مانند ماه مبارك رمضان ، نسبت به جذب اقشار مذهبي نيز اهتمام دارند. شبكه هاي مزيور عبارتند از : ANteve, GTV, Indosiar, Lativi, MetroTV, RCTI, SCTV, TPI, TransTV, TV7.
سيستم نشر و اطلاع رساني در اندونزي از جهت فني نسبتا پيشرفته است و كميت و كيفيت منشورات عمومي و تخصصي حاكي از فعال بودن اين بخش در اندونزي است. در حال حاضر هفت روزنامه به نام هاي Republika, Kompas, Koran Tempo, Suara Pembahruan, Media Indonesia, The Jakarta Post, Seputar Indonesia جزء مهم ترين روزنامه ها اندونزيايي محسوب مي شوند همچنين هفته نامه هاي مهمي چون : Tempo و Gatra و نيز دهها وب سايت كه براي نمونه مي توان به سايت www.detik.com اشاره داشت ، اطلاع رساني عمومي را بر عهده دارند.
تعداد ناشران ، كيفيت نشر ، سيستم توزيع كتاب نيز در اين كشور قابل اعتنا است. از ميان ناشران مهم مذهبي كه به افكار جديد ديني نيز توجه شاياني دارد مي توان به انتشارات ميزان Mizan اشاره نمود كه بسياري از ناشران مذهبي كوچك را نيز نمايندگي مي كند. همچنين انتشارات Yayasan Obor Indonesia, Kanisius, Lentera, Gema InsaniPress, PT Serambiو نيز انتشارات مسيحي گرامدياGramedia كه مهم ترين مركز پخش كتاب نيز محسوب شده و بدون اعمال محدوديت خاص و بكارگيري روش هاي پيشرفته ، آثار تخصصي و عمومي را در اين كشور توزيع مي كند، جرء ناشران فعال محسوب مي گردند. البته با آنكه درصد قابل توجهي از محصولات ناشران اندونزيايي ترجمه است و ناشران تمايلات مخاطب را در فعاليت هاي خود اصل قرارداده اند ، اما تيراژ كتاب در اين كشور نسبت به جمعيت آن بسيار پايين است كه احتمالا فقر مهمترين عامل در كم رونق شدن بازار كتاب در اين كشور باشد.
گرچه محافل علمي اندونزي از مجلات تخصصي متعددي برخوردارند ولي تعداد مجله علمي معتبر توام با نظم در انتشار اندك است و توزيع مجلات صرفا به صورت اشتراك و توزيع محدود ميان افراد و موسسات همفكر صورت مي گيرد. از جمله مهم ترين مجلات علمي در حوزه علوم اسلامي مي توان به مجلات: Teology Media, Refleksi, Studi Islamika, Al-jami’ah, Paramedina, Tadjid, و نيز مجلات :Celt وDiskursus در عرصه فلسفه اشاره داشت.
به گزارش "مهر" حجت الاسلام غلامي در بخش ديگري از مقاله خود درباره نضام آموزشي در اندونزي نوشته است : نظام آموزشي اندونزي نظامي دقيق و منظم است و با وجود نرخ 17درصدي بي سوادي در اين كشور ، ميزان ورود و خروج دانشجو در سطوح مختلف، نشانگر علاقه نسل جوان به تحصيل و نيز اهميت ميزان تحصيلات در اشتغال براي جوانان اندونزيايي است. شايد داوري مطلق درباره كيفيت مراكز آموزشي در همه رشته ها دشوار باشد ولي بررسي ها نشان مي دهد با وجود كميت قابل توجه دانشگاهها و مراكز آموزشي در اين كشور ، هنوز مراكز علمي قادر به رقابت با دانشگاههاي مهم منطقه نشده اند. اصولا چه در نظام آموزشي و چه در نظام پژوهشي اندونزي ، نوآوري علمي چنداني به چشم نمي خورد و آنها ترجيح داده اند تا بيشتر از مدل هاي ساير كشورهاي پيشرفته _به اقتضاي رشته_ استفاده نمايند و البته بايد در نظر داشت كه در اين مسير دولت هاي اروپايي همكاري هاي زيادي با اين كشور داشته اند. از جمله مهم ترين و مشهورترين دانشگاههاي اندونزي مي توان به دانشگاه اندونزي، دانشگاه شريف هدايه الله UIN ، دانشگاه پارامدينه Paramadina ، دانشگاه اوهمكا Uhamka ،دانشگاه محمديه، دانشگاه جاكارتا ، دانشگاه يونيسما Unisma (اسلامي- در شهر بوگور) ، دانشگاه ابن خلدون (در شهر بوگور) ، دانشگاه اشرفيه (اسلامي) ، دانشگاه دريياركارا Driyarkara (فلسفه غرب) دانشگاه پاكوئين Pakuan و دانشگاه كشاورزي ، اشاره كرد.
در بخش آموزش مذهبي ، از گذشته دو سيستم عمده فعال بوده است . مدارس و معهد هاي سنتي و با سابقه علوم ديني كه بيشتر درصدد پرورش "كيايي" يا روحاني مي باشند و دانشگاههاي دولتي و خصوصي كه با انگيزه هاي مختلف يك يا چند دانشكده خود را به رشته هايي چون: كلام ، فلسفه و يا عرفان و غيره اختصاص داده اند. البته طبيعي است كه روش هاي آموزشي و نتايج اين دو سيستم مزبور همواره متفاوت بوده و رسالت فارغ التحصيلان معهد ها با دانشكده هاي اسلامي يكسان نيست. سيستم آموزش سنتي اندونزي وابسته به نهضت العلما يكي از بزرگترين گروههاي اسلامي اندونزي است كه به پسنترن Pesantren معروف است و دهها مدرسه علميه را در دل خود جا داده است و از دانشگاههاي فعال در رشته هاي اسلامي نيز مي توان به دانشگاه شريف هدايه الله دانشكده هاي كلام و فلسفه ، تربيت و تبليغ آن دانشگاه اشاره داشت كه عمدتا به گروه محمديه دومين گروه اسلامي در اندونزي وابستگي دارند. همچنين بايد توجه داشت كه در حوزه آموزش اسلامي امكان ناديده گرفتن تاثير گذاري كشورهاي عربي مانند مصر و عربستان سعودي چه در روشها و چه محتوا وجود ندارد.
البته نازل بودن سطح كيفي آموزش عالي اسلامي موضوعي نيست كه بتوان درباره آن ترديد داشت. اصولا نه معهدهاي سنتي قادر به پاسخگويي به نيازهاي روز فكري اقشار مختلف مي باشند و نه دانشگاهها. معهدها عمدتا در حد پرورش كيايي براي رسيدگي به امور روزمره مردم متوقف مانده اند و دانشگاهها نيز در سطح حركت نموده و درگير مراتب دانشگاههي شده اند و در اين ميان امروزه سئوالات و شبهات بي پاسخ فراواني را مي توان يافت كه مورد بي اعتنايي مراكز مزبور قرار گرفته است.
از سوي ديگر برخي كشورهاي اروپايي نيز به فعاليت هاي فرهنگي در اين كشور علاقه نشان مي دهند كه براي نمونه مي توان به برنامه هاي متنوع فرهنگي سفارت خانه هاي استراليا ( كه علاقمند است اندونزي را به ديده مستعمره خود نگاه كند و در اين كشور محبوبيتي ندارد ) انگليس و امريكا اشاره داشت. البته شايد مهمترين راه براي ترويج فرهنگ غربي در اين منطقه گسترش آموزش زبان انگليسي باشد لذا وجود شعبات پرشماري از برخي موسسات بين المللي آموزش زبان انگليسي در اندونزي قابل ملاحظه است كه براي نمونه مي توان به موسسه EF كه مخفف English First است اشاره داشت.
در اين كشور دو گروه فكري عمده در رقابتند. بزرگترين گروه تحت عنوان "نهضت العلماء" (1908) عمدتا نمايندگي طيف اسلامگراي سنتي و شافعي مذهب را عهده دار بوده و مدعي است كه بيش از 40 تا 50 ميليون نفر عضو دارد. در حال حاضر رهبري اين گروه با احمد هاشم موجادي است.
اين گروه ضمن تسلط نسبي بر بخش قابل توجهي از توده مردم ، اغلب پايگاههاي ديني مانند مساجد و مدارس علميه و مديريت كيايي ها را را در اختيار داشته و به تازگي به سمت امور اقتصادي نيز متمايل شده است. در ظاهر تصور مي شود اين گروه با دولت نيز ارتباط تنگاتنگي دارد ولكن همانطور كه اشاره شد ، اين فقط در ظاهر امر صدق مي كند و احترام و گرايش دولت مردان به اين گروه نمي تواند لزوما چنين نتيجه اي را در پي داشته باشد . در سال هاي گذشته گروهي از نهضت العلما منشعب شده است كه از جهت فكري با هسته مركزي نهضت فاصله معتنابهي دارد. اين گروه تحت عنوان اسلام ليبرال به مديريت دكتر اوللابصار عمدتا از سوي عبدالرحمن وحيد رئيس جمهور سابق اندونزي كه خود يك كيايي است و زماني رياست نهصت را نيز بر عهده داشته حمايت مي شود. هر چند رگه هاي اين تفكر در محمديه نيز تا حدي به چشم مي خورد ، ولي ظاهرا محمديه با اين گروه هيچ قرابتي ندارد. اگر به نشريات و مباحث علمي گروه اسلام ليبرال ملاحظه اي داشته باشيد، (http://islamlib.com) بسياري از مباحث داغ روشنفكري و شبهاتي كه در دهه قبل ايران و جهان عرب با آن مواجه بوده است، يافت مي شود. ولي مانند بسياري اوقات اين مباحث عمدتا رنگ ژورناليستي دارد و از عمق و استحكام علمي برخوردار نيست ولي كم عمقي به هيچ وجه به معناي بي تاثير بودن شبهات و مسائل مزبور در ميان نسل جوان اندونزي نخواهد بود.
گروه دوم تحت عنوان "محمديه" (1912) به رهبري دكتر دين شمس الدين ، و با ادعاي برخورداري از 30 تا 40 ميليون عضو ، دومين گروه مذهبي بزرگ در اندونزي محسوب مي گردد. بسياري از صاحب نظران ، محمديه كه به مذهب حنفي كاملا گرايش دارد را بزرگ ترين و مهم ترين جنبش آموزش اسلامي دانسته اند كه با هدف بالا بردن سطح فرهنگ انديشه اسلامي با روش هاي جديد تاسيس شده است و هم اكنون علاوه بر عمده دانشگاهها و موسسات فرهنگي مهم ، بسياري از كلنيكها ، پرورشگاهها ، بيمارستانهاي و مراكز خيريه توسط اين گروه بنا شده و مديريت مي شود. جالب است ، محمديه كه خود را به سلفيه نزديك مي داند در پي جمع مدرنيسم و اسلام است و با دولت نيز ارتباط بسيار تنگاتنگي دارد چنانكه بسياري از اعضاء آن در جايگاههاي مهم دولتي حضور دارند.
به گزارش "مهر" حجت الاسلام غلامي متذكر شده است : البته سلفي ها را بايد به عنوان گروهي ديگر در اندونزي كه داراي جايگاه مهمي مي باشند نام برد كه با محمديه نيز قرابت هاي جدي دارند. اين گروه كه به رهبري دكتر هدايت نور واحد اداره مي شود داراي افكار انعطاف ناپذيري است و بسياري از گروههاي بنيادگرا را نيز حمايت مي نمايد. سلفي ها طبعا به سعودي ها نزديك اند و از طرف آنها نيز حمايت مي شوند.
البته حقيقتا جمع برخي افكار در اين گروهها كه پارادوكسيكال مي نمايد عجيب است و بعضا از وجود طرز تلقي هاي كاملا متفاوت (يا سطحي نگري و بدفهمي) از برخي مفاهيم مانند مدرنيسم، ليبراليسم و غيره سرچشمه يافته است ولي اين ها واقعيت هايي است كه نمي توان از كنار آن ها به راحتي عبور كرد.
در دوران سوهارتو، دولت با ايجاد زمينه تاسيس "مجلس العلماء" (1975) انجام مجموعه كارشناسي هاي رسمي و صدور فتاواي ديني را به اين مجلس كه اغلب علماء همه شهر ها و گروهها در آن جمع اند، سپرده است. در حال حاضر سه تن از پنج عضو هيات رئيسه مجلس العلما از اعضاء محمديه هستند و طبعا اين مجلس به محمديه نزديك تر است.
رئيس جمهور جديد كه با محمديه نيز قرابت فكري زيادي دارد به افكار سلفي گرايشاتي نشان مي دهد، بايد توجه داشت كه با وجود نزديك شدن تعدادي از شيعيان به رئيس جمهور جديد ، كه از ارتباطات دوستانه ناشي شده ، هم اكنون شيعيان مجال كمتري براي فعاليت پيدا كرده اند چراكه افكار شبه سلفي و معمولا تند كه از وهابيت در سعودي متاثر است ، به طور طبيعي روي خوشي به شيعه نشان نمي دهد. البته شيعيان اندونزي كه جمعيت آنها نامعلوم است اقليتي كم تاثير مي باشند و از ابتكار عمل و ظهور فكري ويژه برخوردار نيستند.
آنچه جالب است فتواي عجيب ماه اخير مجلس العلماء است كه طي آن ترويج پلوراليسم، سكولاريسم و ليبراليسم را حرام دانسته است.
پس از اين فتوا، احتمالا ابعاد تازه اي از رقابت دو گروه هاي بنيادگرا و ليبرال را شاهد خواهيم بود و معلوم نيست كه برنده اين رقابت كداميك از گروههاي مزبور باشند. چراكه تحريم هايي از اين قبيل آن هم در مسائل فكري نوعي اعلام شكست در پاسخگويي است و معمولا نمي تواند فيصله بخش به شمارآيد.
در مباحث ديني موضوع پلوراليسم در اندونزي با لحاظ وجود مذاهب و اديان گوناگون بسيار جدي است و عمدتا از سوي مسيحيان كه پايگاه بسيار قوي و فعالي در اين كشور دارند در گوش مسلمانان غربگرا زمزمه شده و از طريق آنها در سطح وسيع مطرح مي شود. البته ترويج بحث ليبراليسم و سكولاريسم نيز براي جلوگيري از قدرت يافتن سنت گراها و احيانا تشكيل دولت اسلامي ، استراتژي فعالي است كه طي مدت طولاني در كشورهاي اسلامي و اينجا دنبال شده است.
با اين وجود در اين كشور به رغم حضور اديان مختلف تنش قابل توجهي ميان مسلمانان و ساير پيروان اديان و بين مذاهب اسلامي به چشم نمي خورد كه اين موضوع به خوي بسيار نرم اين نژاد در جنوب شرقي آسيا نيز مرتبط است. البته اخيرا شاهد تكفير گروهي به نام "احمديه" بوديم كه با نفي مفهوم خاتميت به منزله پايان نبوت ، پيامبر و كتاب آسماني جديدي را معرفي كرده بود!
همچنين بايد توجه داشت كه دستگاه مسيحيت در اندونزي مانند بسياري از كشورهاي اسلامي بسيار فعال است و توانسته است بسياري از جوانان مسلمانان را با شعارهايي مانند محبت و تساهل جذب كند. اين شعارها براي مسلمانان كه هم اكنون متهم به حمايت از تروريسم و خشونت مي باشند نوعي طعنه نيز محسوب مي شود. سياست دولت اندونزي نيز همواره رعايت نوعي تساوي(نه عدالت!) ميان مسلمانان و مسيحيان بوده است به طوري كه در مقابل هر مسجد بزرگ يك كليسا نيز ساخته مي شود.
به گزارش "مهر" حجت الاسلام غلامي در بخش ديگري از مقاله خود به وضعيت كنوني اندونزي ژرداخته است . وي در اين باره مي نويسد : اما آنچه درباره وضعيت كنوني اندونزي بسيار قابل توجه است تنفس اندونزي در فضاي "جهاني شدن" است. با آمدن جهاني شدن به نظر مي رسد همه چيز از كنترل خارج شده و عملا ميدان نفوذ غرب در همه عرصه ها در كشور باز گرديده است. اگر واقع بينانه به اوضاع بنگريم ، در حال حاضر عملا اين كشور فاقد استقلال است چراكه همه مقدرات اندونزي را مقتضيات جهاني شدن تعيين مي كند. بر اين اساس گروههاي اسلامي و دولت در برابر سيل سهمگين فرهنگ مبتذل غرب كه ورود آن همراه با اقتصاد جهاني اجتناب ناپذير است به مثابه يك تماشاگرند.
از طرف ديگر جهاني شدن نوع جديدي از فقر و فاصله طبقاتي را براي مردم به ارمغان آورده است يعني مردمي كه به اميد رفاه ، تن به اقتصاد آزاد داده اند امروز بيش از گذشته بايد عملا رنج فقر و بدبختي را كه در پشت برج ها و بازارهاي لوكس غربي مخفي شده تحمل كنند. با اين وجود طبيعي است كه فكر و انديشه نيز خوار و خفيف شده و عملا نوعي سطحي گرايي و نشخوار كردن انديشه هاي بي مبناي متفكران غربي به ارزش تبديل گردد.
متاسفانه از اين بابت نخبگان اندونزيايي بيش تر مترجمند تا متفكر و از قدرت باز كردن مسيرهاي تازه براي خروج مسلمانان از بن بست برخوردار نيستند.
آنچه به عنوان يك تذكار مهم مي توان درباره آن انديشيد تلاش آشكار و پنهان غرب براي القاء نوعي جديد از اسلام در ميان مسلمانان اين منطقه است. اصولا اين طرز تلقي كه مسلمانان جنوب شرق آسيا از نوع مترقي اسلام بهره مند اند و با نوع پسرفته و خشن اسلام در خاورميانه فاصله مبنايي دارند در اندونزي زمزمه مي شود. اين طرز تلقي حداقل خاصيتي كه براي غرب خواهد داشت توقف يا كاهش تاثيرگزاري خاورميانه بر روي مسلمانان اين منطقه استراتژيك به ويژه در حوزه سياسي است. هر چند دست عناصر غربگراي اين كشور را براي تحريف هاي جديد در اسلام نيز باز خواهد گذاشت.
در عين حال مباحث فكري روز و عميق اسلامي در اندونزي همچنان پر طرفدار است و تصور مي شود امكان تاثير گذاري فكري كلان در اين كشور فراهم است. لكن انتقال اين مباحث به اندونزي علاوه بر صبر و تحمل نيازمند هوشياري و استفاده از مسيرهاي منطقي است ضمن اينكه فكر فلسفي در ميان نخبگان اندونزيايي مانند برخي از كشورهاي عربي رشدنيافته و اين موضوع در ارتباطات علمي و تفاهم ميان نخبگان تاثيرگذار خواهد بود.
اگر به تاريخ اندونزي نگاهي هرچند گذرا داشته باشيم رد پاي عرب ها ( اعم از سلفي و روشنفكر) را نيز در انديشه نخبگان اندونزيايي كاملا مشهود خواهيم يافت. در مقابل شايد پاي فكر ايراني _ شيعي آن هم به طور ناقص و بسيار ضعيف تنها پس از انقلاب اسلامي در اين كشور با برخي آثار مرحوم مطهري و امام خميني باز شده است اما شهرت امام و شهيد مطهري به علاوه محبوبيت ايراني ها به خاطر ايستادگي در برابر امريكا بقدري است كه امكان طرح موثر مباحث جديد اسلامي از منظر آن دو بزرگوار و ساير معاريف ايراني را به سهولت فراهم كند.
رضا غلامي-پژوهشگر
جاكارتا- 25/6/84
منابع :
1. Encarta encyclopedia
2. http://en.wikipedia.org/Indonesia
3. http://countrystudies.us/Indonesia
4. www.nationbynation.com/Indonesia
5. www.photius.com/Indonesia
6. www.alislam.or.id
7. http://philta.ucsm.as.uk/indon
8. www.nu.or.id
9. www.icmi.or.id/ind
10. http://islamlib.com
11. دائره المعارف بزرگ اسلامي ، جلد دهم ، صفحه 346 تا 362
12. كتاب سبز وزارت امور خارجه- اندونزي
نظر شما