به گزارش خبرنگار مهر، با حمله رژیم اسرائیل به کاروان نیروهای مقاومت در جنوب سوریه و شهادت چندین مجاهد در این واقعه، و همچنین پاسخ قاطع و کوبنده حزب الله لبنان به اسرائیل، به نظر می رسید که رژیم صهیونیستی جنگی دیگر را بر علیه نیروهای مقاومت شروع کند. اما برخلاف همیشه و در تضاد با اصل بازدارندگی، اسرائیل به حملات حزب الله پاسخی نداد و حتی این موضوع را که فعلا جنگ جدیدی را شروع نخواهد کرد را به صورت روشنی اعتراف کرد.
در رابطه با این موضوعات و همچنین امضای موافقت نامه آموزش و تسلیح مخالفان سوریه میان آمریکا و ترکیه که اصطلاحا از آنها با عنوان مخالفان میانه رو اسم برده می شود، و مسائل اخیر لیبی و مصر گفتگویی با کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا آلپتکین دورسون اوغلو انجام شده است که بخش نخست آن در زیر می آید.
«آلپتکین دورسون اوغلو» (Alptekin Dursunoğlu) سردبیر سایت خبری و تحلیلی خبر شرق نزدیک (Yakın Doğu Haber) و یکی از کارشناسان مطرح ترک در زمینه مسائل غرب آسیا به شمار می رود. دورسون اوغلو کتابهای زیادی در مورد مسائل مربوط به منطقه خاورمیانه تالیف کرده است که از مهمترین آنها می توان به: جنگ نیابتی در سوریه، جنگ جهانی چهارم و خاورمیانه، نتیجه صفر در سوریه و اتفاق استراتژیک (تاریخچه روابط ترکیه و اسرائیل) اشاره کرد. کتابهای وی هفته ها جزء پرفروش ترین کتابها بوده است. دورسون اوغلو همچنین موفق شده است تا جایزه بهترین ترجمه از فارسی به ترکی را برای کتاب «اکراد: قدرتهای خارجی منطقه» نیز از دکتر حداد عادل رئیس وقت مجلس شورای اسلامی دریافت نماید.
آقای دورسون اوغلو، در هفته های گذشته شاهد حمله هلیکوپترهای رژیم صهیونیستی به نیروهای حزب الله لبنان در قنیطره سوریه بودیم و در این حمله تروریستی چندین عضو بلند پایه حزب الله شهید شدند، اما در ادامه و چند روز بعد حزب الله انتقام سختی را از اسرائیل گرفت. ولی بر خلاف همیشه که اسرائیل به حملات بر ضد خود به سختی جواب می داد این بار بدین شکل نبود و پاسخی به حملات کوبنده حزب الله نداد، دلیل این امر را چه می دانید؟
حمله اسرائیل به نیروهای حزب الله در قنیطره که در آن به همراه شش مجاهد حزب الله یک سردار ایرانی نیز به شهادت رسید، توازن قوا در منطقه خاورمیانه را برهم زد و تغییر داد. مهمترین عامل این تغییر در توازن قوا بین قدرتهای منطقه، این بود که اسرائیل قدرت بازدارندگی خود را از دست داد. برای اینکه تا به امروز اسرائیل در تسلط خود بر منطقه همیشه از این قدرت بازدارندگی استفاده کرده است و این تنها از نقطه نظر سیاسی مطرح نیست، بلکه دلیل برتری نظامی اسرائیل هم بیشتر از اینکه واقعی باشد، شاخصی از قدرت بازدارندگی این رژیم بوده است.
یعنی تا بدین روز اسرائیل هر کاری را که دلش می خواسته و بدون در نظر گرفتن مرزها و قوانین بین المللی انجام می داد. اما پس از حملات این رژیم در قنیطره علیه نیروهای حزب الله و انتقام سخت حزب الله در مزارع شبعا ما شاهد آن بودیم که این رژیم برای اولین بار در تاریخ تاسیس خود اعلام کرد که به این حمله حزب الله جواب نخواهد داد و این برای اولین بار اتفاق می افتاد. البته به نظر می رسد که باید کمی به عقب تر برگردیم، همانطور که می دانید هنگامی که در دهه ۸۰ میلادی اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کرد، در آنجا یک گروه مزدور برای خود به وجود آورده بود، به رهبری آنتونی لحد و ارتش جنوب لبنان، و الان هم اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که اسرائیل چنین گروهی را در جنوب سوریه به وجود آورده است و اینها همان تروریستهای افراطی و در راس آنها جبهه النصره است. یعنی اسرائیل همانگونه که از فالانژیست ها در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی بر علیه نیروهای مقاومت در جنوب لبنان استفاده می کرد، الان هم از النصره بر علیه مقاومت و این بار در جنوب سوریه استفاده می کند.
در حال حاضر کمکی که اسرائیل به این گروه های تروریستی در جنوب سوریه می کند، آنقدر روشن و واضح است که ارتش سوریه هر موقع که خواسته است تا در آن ناحیه عملیاتی را بر علیه تروریستها اجرا کند، اسرائیل با کمکهای هوایی خود از این تروریستها حمایت کرده است. اما پس از وقایعی که در قنیطره و شبعا و با شکست اسرائیل پیش آمد، ما امروز شاهد اجرای عملیات های مشترک میان حزب الله و ارتش سوریه بر علیه تروریستها در مثلث درعا، قنیطره و دمشق هستیم و این عملیات ها بسیار هم موفق بوده اند.
دولت نتانیاهو با این حساب حمله قنیطره را انجام داد تا بتواند از آن در انتخابات پیش رو بر له خود استفاده کند. اسرائیلی ها اینطور فکر می کردند که اکنون چون حزب الله درگیر جنگ در عراق و سوریه است، پس به این دلیل دیگر نمی تواند و قدرت لازم را برای پاسخگویی به حملات ما را نخواهد داشت. اما حزب الله بر خلاف همیشه نه تنها این حمله را انکار نکرد بلکه اسم شهدا را اعلام کرد و چند روز بعد هم درس سختی به اسرائیل داد و این باعث شد تا چاهی که اسرائیل می خواست برای حزب الله بکند، خودش در آن گرفتار شد و قدرت بازدارندگی که سالیان سال توانسته بود آنرا حفظ کند از دست داد.
این مسئله نه تنها برای اسرائیل بسیار گران تمام شد، بلکه حتی می تواند باعث پایان حیات سیاسی بنیامین نتانیاهو نیز شود و در حالت کلی یک اشتباه تاریخی از سوی رژیم اسرائیل بود. از سوی دیگر همه متوجه این نکته شدند که حضور حزب الله در سوریه و عراق نه تنها از قدرت این حرکت در مقابل اسرائیل نکاسته است، بلکه باعث شده تا حزب الله با تجربیات جنگی و نظامی جدیدی نیز آشنا شود و بدین شکل آمادگی نظامی خود را افزایش داده است.
در هفته های گذشته شاهد سفر خالد مشعل و محمود عباس به ترکیه بودیم، و خالد مشعل در کنگره حزب عدالت و توسعه در قونیه نیز سخنرانی کرد، نگاه ترکیه به قضیه فلسطین و جبهه مقاومت چگونه است؟
خوب دیدگاه رسمی جمهوری ترکیه به قضیه فلسطین، شناسایی اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل است. ترکیه از سال ۱۹۴۹ میلادی اسرائیل را به صورت رسمی شناسایی کرده است و دارای روابط دیپلماتیک با آن است. در مورد مسئله حل مشکل فلسطین هم دیدگاه رسمی ترکیه مذاکره بین فلسطینی ها و اسرائیل است، یعنی مایل است که قضیه فلسطین به صورت سیاسی حل و فصل شود. در شرایط عادی مخاطب این نوع نگرش به قضیه فلسطین در داخل خود فلسطین طبیعتا جنبش فتح است و از سوی دیگر مخاطب این دیدگاه در جهان عرب نیز کشور مصر است، چرا که مصر با امضای پیمان کمپ دیوید پیشرو صلح با اسرائیل است. اما در شرایط کنونی ترکیه با جنبش فتح در داخل فلسطین روابط نسبتا سردی دارد و از سوی دیگر روابط ترکیه با مصر کلا متشنج است. اما در این اواخر روابط خوبی با حماس داشته است. اما مسئله این است که حماس در جبهه مقاومت و مبارزه با اسرائیل قرار دارد و نه در جبهه سازش. یعنی دیدگاه جنبش حماس به دیدگاه سوریه و جمهوری اسلامی ایران در مورد فلسطین بسیار نزدیک است.
یعنی با این پیش فرض اگر ترکیه به دنبال ایجاد رابطه با گروه های فلسطینی باشد، طبیعتا اولین گروهی که در اولویت قرار دارد جنبش فتح است و نه جنبش حماس. اما چرا الان بدین شکل نیست؟ جواب این است که هدف حزب عدالت و توسعه از روابط نزدیک با جنبش حماس نه به خاطر قضیه فلسطین، بلکه مسئله ای که هم اکنون حماس را برای ترکیه با ارزش کرده است فقط قضیه سوریه است. یعنی به دنبال استفاده ابزاری از حماس در مقابل روابطش با دیگر کشورها و مخصوصا کشورهای عربی است. جنبش حماس شاخه فلسطینی جنبش اخوان المسلمین است و از سوی دیگر ترکیه چه در سوریه و چه در دیگر کشورهای عربی بیشترین نزدیکی و کمک ها را به اخوانی ها دارد.
چرا کشورهای دیگر سعی داشتند حماس را رو در روی حکومت سوریه قرار دهند؟
تا زمانیکه حماس در مورد بحران سوریه در کنار نظام بشار اسد قرار داشت، بازی کشورهایی مثل قطر، ترکیه و عربستان سعودی را که خیلی مایل هستند تا مسئله سوریه را به عنوان یک قضیه مذهبی جلوه دهند را خراب می کرد. چراکه تا هنگامی که حماس به عنوان یک تشکل سنی در کنار بشار اسد ایستاده بود این کشورها توانایی تبلیغ برای جلوه دادن قضیه سوریه به عنوان یک قضیه مذهبی را نداشتند. به خاطر همین هم تلاش کردند تا حماس را از سوریه دور کنند و به این دلیل هم به سرعت روابط خود را با حماس تقویت کردند. پس از این بود که حماس از سوریه خارج شد. اما نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که آیا خروج جنبش حماس از سوریه به نفع این جنبش و فلسطین بود و یا نه به نفع اسرائیل؟ خوب مشخص است که پس از خروج حماس از سوریه این جنبش نتوانسته است منابع مالی و نظامی عظیمی را که وعده های آن را گرفته بود به دست آورد.
حماس این اواخرمتوجه این سیاستها شد و در روزهای گذشته چندین بار اظهار تمایل کرده است تا باز هم به ایران نزدیک شود و در این اواخر اعلام کرده است که در مسئله سوریه بی طرف است. به این دلیل است که خالد مشعل و موسی ابومرزوق که در سال ۲۰۱۲ پرچم مخالفین اسد را در دست تکان می دادند، الان اعلام می کنند که کسانی که در داخل جنبش حماس در قضیه سوریه بی طرف نیستند و بر علیه بشار اسد اظهار نظر می کنند را اخراج خواهد کرد.
اما در مورد حزب الله، این سازمان هیچ موقع خودش را آلت دست کشورها و جریان های دیگر قرار نداد و همیشه نه با گفتار و شعار دولتها بلکه به عمل و کردار آنها توجه کرده است.
ادامه دارد... .
نظر شما