به گزارش گروه فرهنگ وهنر "مهر" به نقل ازروابط عمومي بنياد سينمايي فارابي، علي رئيسيان تصريح كرد: سينماي معناگرا به شدت وابسته به انسان است. اما دراين گونه انسان گرايي، جريان واقعيت گرايي صرف ديدگاه اومانيستي وجود ندارد. مكاشفه فيلمساز و طي طريق كمال توسط وي از جنبه هاي موثر بر آثارمعنا گرا است. البته ازديد سينماي صرفا تكنيكي هم مي توان به معناگرايي توجه داشت. جرياني كه در سينماي آمريكا به فراواني ديده مي شود كه برخي فريب اين آثار پر زرق و برق را مي خورند و آن را سينمايي كاملا ژرف انديش ومعناگرا تلقي مي كنند.
رييسيان نيازبه درك سينماي معناگراي اصيل وهنري را لازمه موفقيت اين سينما برشمرد و ادامه داد: سينماي انسان گراي واقعيت محور در مقطع واقعيت متوقف مي شود و از اين مولفه براي رسيدن به حقيقتي ساده و واقعي استفاده مي كند. لزوم درك نسبت بين واقعيت و حقيقت همانند نسبت ميان وهم و خيال توسط سينماگران است. خيال نيروي تركيب كننده وعامل وحدت انديشه است و درمرحله اي از وهم عبورمي كند. در اين ديدگاه وهم نيروي متكثر و انباشتن و مخصوص رسانه ها است. اما خيال جنبه هنري سينماي معنا گرا است و اين مرز باريك است كه شناخت سينماي معناگرا را مشكل مي كند. شناخت سينماي معنا گرا و فعاليت در اين سينما نياز به نشانه شناسي، شناخت فرهنگ و كشف مولفه هاي اين گونه سينما دارد و توسط كساني صورت مي گيرد كه حساسيت موضوع را شناخته اند و ريشه هاي فرهنگي و جنس اين سينما را تشخيص مي دهند.
وي با اشاره به اينكه سينماي معنا گرا در حد واقعيت صرف متوقف نمي شود، يادآورشد: در نگاه ما واقعيت صرف معادل رئاليزم ( واقعگرايي) نيست. اما در سينماي غرب اين معادله ديده مي شود و درنگاه آنها رئاليزم واجد ارزش هاي هنري است. ارزش هايي فراواني دررويكرد به واقعيت وجود دارد. در اين نگاه از دريچه واقعيت به حقيقت نگريسته مي شود. تعداد فيلم هاي منطبق با تعريف سينماي معناگرا انگشت شمار است. گرايش به سينماي معناگرا عامل موفقيت و مطرح شدن سينماي ايران در سطح جهان است. اگرچه خيلي ازتلاش ها در اين عرصه موفقيت آميزنبوده، اما حركت دراين مسير نيز براي سينماي ملي بسيار سودمند بوده است.
وي به نسبت زبان و ادبيات فارسي با فرهنگ و شعراشاره كرد و ادامه داد: هر زباني با يك جريان نسبت دارد - براي نمونه زبان آلماني - ريشه در فلسفه و زبان فرانسه ريشه در هنر دارد و استفاده از اين پشتوانه ها و تلاش براي تصويرسازي آنها موجب ارتقاي فرهنگ ملي مي شود و به همين دليل است كه سينماي معناگرا قالب هاي مختلف را درنورديده و در تمامي گونه هاي سينمايي مي تواند جاري شود. حقيقت در تمامي فرهنگ ها امري واحد است و ريشه درفطرت انسان ها دارد. در واقع نگاه فلسفي جديد باعث تفكيك شاخه هاي مختلف فرهنگي شده اما حقيقت امري واحد وشناخت نسبت آن با واقعيت همواره نتايج دلنشيني به همراه داشته است.
نظر شما