مطلبي را كه امروزمي نويسم ارتباط چنداني با نتيجه بازي تيم ملي كه دربرابرمقدونيه بدست آمده، ندارد وبه گواه آرشيو خبرگزاري "مهر" بعد ازبازي با كره جنوبي وبا ذكر دلايل مستدل و محكمه پسند ادامه كار برانكو درتيم ملي را به صلاح تيم ملي فدراسيون وخود برانكو ندانسته و امروزبه نتيجه قطعي تري رسيده ام.
محمد دادكان دوست ندارد برانكو را ناديده بگيرد، چرا كه اومعتقد است برانكو تيم ملي را به جام جهاني رسانده وحالا هم حق مسلم اين مربي است كه درجام جهاني روي نيمكت تيمي بنشيند كه توانسته اين تيم را به راحتي به جام جهاني ببرد. اين يك بعد قضيه است و بعد ديگر آن مخالفتهاي دشمنان ومخالفان دادكان است كه بلافاصله پس ازراهيابي تيم ملي به جام جهاني بعنوان مختلف برانكو را به باد انتقاد وحتي تمسخرگرفتند وهر روزعرصه را برفدراسيون فوتبال و برانكو تنگ تركردند.
دادكان كه نمي خواهد درمقابل اين طيف عقب نشيني كند، پا را دريك كفش كرده وتحت هرشرايطي دوست ندارد دست به تركيب كادرفني بزند. اما آقاي دادكان بايد قبول كند كه تيم ما بعد از راهيابي به جام جهاني روند معكوس را درپيش گرفته ودرهيچ زمينه اي موفق عمل نكرده است. اين روند معكوس ازبازي رسمي با ژاپن آغازشد و دربازي با كره ومقدونيه به اوج خود رسيد.
اگردربازي با ژاپن و زير آن فشارهاي عجيب وغريب تماشاگران ژاپن حداقل يك نيمه بازي خوبي ارائه كرديم، دربرابر كره جنوبي و مقدونيه به طرز وحشتناكي نا اميد كننده وسردرگم ظاهرشديم تا ثابت شود كه برانكو وتيم ملي به يك بن بست تاكتيكي رسيده اند. اگريك فاكتوري ازبازي ايران با مقدونيه بگيريم، خواهيم ديد كه هيچگونه كارتركيبي وحساب شده اي در دستوركارتيم ملي نبود وحتي تك گل ما هم براساس يك برنامه نه چندان هدفمند بدست آمد.
درساير دقايق ما هرچند تيم برترميدان بوديم اما دريغ ازيك حركت با برنامه و دريغ ازيك كاري كه تماشاگر و بيننده احساس كند كه اين تيم بدنبال يك هدف مشخص است. تقريبا 70 درصد زمان بازي دراختيار ما بود، اما ازاين برتري مطلق چرا هيچ بهره اي نبرديم؟!
پرواضح است كه بازيكنان تيم ملي و برانكو پس ازچند سال كاركردن دركنار يكديگر دچار نوعي دلزدگي شده اند وكارها و حرفهايشان براي يكديگرتكراري شده است. ديگرحرفها و طرحهاي برانكو براي بازيكنان تازگي وجذابيت ندارد ومي توان اينگونه عنوان كرد كه هركسي درتيم ملي كارخودش را انجام مي دهد، كاري كه فكرمي كنند به درستي درپيش گرفته اند و البته با رعايت احترام متقابل به همديگر اين است كه تيم ملي براي همه وحتي خود بازيكنان خسته كننده شده است و اگرهمين امروزسراغ هركدام ازبازيكنان برويد وازآنها بخواهيد كه منصفانه درباره بازي تيم ملي وبازيهاي خود صحبت كنند، ابراز نارضايتي خواهند كرد.
اگرچه برانكو درنيمه دوم بازي با مقدونيه انعطاف ازخود نشان داد وبالاخره ميرزاپور وعلي دايي را ازتركيب اصلي بيرون كشيد، اما پرواضح است كه اين تغييرات فقط وفقط براي فرار از انتقادات بعد ازبازي صورت گرفت تا وي به مخالفان ومنتقدان خود بگويد كه من هم كاركردم، ولي نشد.
با اين وجود توقع ما ازبرانكواين نيست كه درتمامي ديدارها تيم ملي را پيروز اززمين خارج كند ودرضمن بازي زيبايي نيز ارائه كند، اما اين انتظاروجود دارد كه برانكو براي خودش و براي تيم ملي وهمچنين براي افكارعمومي هدف و برنامه خود را مشخص كند. آنچه كه مسلم هدف برانكو همين است كه از او مي بينم و بعيد است كه چيزي بيشتر ازاين بتواند ازخود بروزدهد.
با اين توضيح بايد اذعان كنيم كه ادامه اين روند هم به ضررتيم ملي است وهم برانكو وهم فدراسيون فوتبال كه تيم هم مخالف ندارد آيا دادكان همچنان خودش را درمقابل واقعيات و سيل انتقادات سپس بلا مي كند تا تعهد اخلاقي اش نسبت به برانكو پايبند باقي بماند؟!
به هرحال درهمه جاي دنيا همچنين اتفاقاتي مي افتد و اين ازخصوصيات فوتبال است. همانگونه كه برد و باخت عضوي لاينفك ازفوتبال است. تغيير وتحولات وجابجايي مربيان نيزچنين حكمي را دارد و اين به معناي ناديده گرفتن دانش و توانمنديهاي مربيان بركنارشده نيست.
بعنوان يك عضوازخانواده فوتبال و ازسردلسوزي خدمت آقاي دادكان عرض مي كنيم كه تيم ملي فوتبال نيازبه نيروي تازه نفس دارد و اينكار البته بايد با شناخت و آگاهي كامل صورت بگيرد تا نيروي جديد وكادرفني جديدي كه درنظرگرفته مي شوند، درحد و اندازه هاي اين امرمهم باشند. ضمن اينكه برانكو را هنوزهم دوست داريم وبه او احترام مي گذاريم.
* سيدرضا فيض آبادي
نظر شما