به گزارش خبرنگار مهر، این گزارش میزان وفاداری نخبگان اسلامی ازبكستان را به حكومت این كشور بررسی میكند.
بحث اصلی
ساختارهای سیال و متناقض، عكسالعمل نخبگان اسلامی را نسبت به حاكمیت ازبكستان موجب میشود. در حالی كه نخبگان سیاسی به حمایت طبقات بالای جامعه دلگرماند، رهبران مستقل اسلامی از سوی توده مردم حمایت میشوند و امامان جمعه و جماعت به درخواستهای مردم پاسخ میدهند نه مطالباتی را كه "اسلام كریماف"[۱] یا مجموعهی حكومت از آنها میخواهند.
سیاست تلویحی (پنهان)
ایالات متحده باید آگاه باشد، با اینكه دولت كنونی ازبكستان تلاش میكند تا اسلام ستیزه جو را با اسلام غیردولتی برابر قلمداد كند، هر دو شكل اسلام در ازبكستان حضور دارد و هر دو شكل اسلام تهدیدی برای ثبات داخلی و مشروعیت رژیم "اسلام كریماف" تلقی میشود.
*مبارزان اسلامی قویاً در پی براندازی رژیم "اسلام كریماف" و جایگزین كردن آن با خلافت اسلامی هستند.
*رهبران مستقل اسلامی، با رد تبلیغات حكومت، جوامع و مساجد را به عنوان مأمنی برای مردم تحت فشار نظام استبدادی در آوردهاند و عملاً هم پیمان كسانی هستند كه در پی اصلاحات سیاسی در ازبكستاناند.
ساختار مقاله
- طرح پژوهش و مطالعه اسلام در ازبكستان
- الگو برداری ازبكستان از روشهای مورد استفاده در اتحاد جماهیر شوروی در ایجاد محدودیت و اعطای آزادیهای مذهبی
- گروههای كانونی Focus Groups[۲]
حكومت "اسلام كریماف" تلاش كرده است تا نخبگان اسلامی را در نظام سیاسی قیم مأبانه خود مشاركت دهد. همان گونه كه گزارش سال ۲۰۰۳ وزارت امور خارجه ایالات متحده درباره آزادی مذهبی در ازبكستان اشعار میدارد، حكومت "اسلام كریماف" بودجهی (اداره) مفتیات[۳] را تامین میكند و بر كار آن نظارت دارد" كه قاعدتا سلسله مراتب تشكیلات روحانیون، محتوای خطبههای نماز جمعه و نیز حجم و محتوای منشورات اسلامی را كنترل میكند." [۴]
دیدهبان حقوق بشر با همین مظمون در گزارش سال بعد، خود خاطر نشان ساخت كه حكومت "اسلام كریماف"، رویهای را پیش گرفته است كه از روشهای اتحاد جماهیر شوروی برگرفته شده است و تدابیر جدیدی را برای پیشگیری از به چالش كشیده شدن اقتدار حاكمیت توسط باورهای مذهبی پیش گرفته است.[۵] گرچه، همانگونه كه این گزارش نشان میدهد، این نخبگان مذهبی، به ویژه امامان مساجد ازبكستان بودند كه اقتدار حكومت را به چالش كشیدند. منطق اسلام با نظام ارباب و رعیتی و نیز تهدید و ارعاب با هم جمع نمیشود. صرفنظر از فشارهای خردكنندهی حكومت "اسلام كریماف"، این درخواستها و مطالبات اجتماعی رو به گسترش برای آزاداندیشی رهبران مذهبی است كه اسلام غیردولتی را در ازبكستان پایدار خواهد ساخت.
یافتههای این گزارش بر پایه پژوهشهای میدانی در ۴ منطقه و ۵ شهر ازبكستان بنیاد نهاده شده است كه در اوت و نوامبر ۲۰۰۴ انجام شد. در دورههای ۴ هفتهای، نگارندهی مقاله با ۷ نفر از امامان و بیش از ۵۰ نفر از مردان و زنان مسلمان مصاحبه كرد كه هر یك از آنها به واسطهی اعتقاداتشان، تحصیل در مدارس علوم دینی و یا فعالیت به عنوان مدافعان حقوق بشر، به شدت با رهبری اسلامی ازبكستان در ارتباط بودند. به هرحال، با اینكه نمونهگیری فراگیری از جوامع اسلامی ازبكستان انجام نشده است؛ این پژوهش میدانی پرتوی روشنگرانه بر این موضوع میافكند كه چرا در جامعهی اسلامی ازبكستان، نخبگان اسلامی به دو گروه تقسیم شدهاند؟ یك گروه، كوشش حكومت را برای كنترل دین پذیرفتهاند؛ در حالیكه گروه دیگر، آن را نادیده میگیرند و در برابر آن ایستادگی میكنند.
پس از ارائه یك دید اجمالی از روش این پژوهش، بخش دوم یك نظر كلی بر تلاشهای دوران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برای نظارت و كنترل نخبگان اسلامی در ازبكستان میافكند. بخش اصلی این یادداشت، به یافتن گروههای كانونی و مصاحبه با نخبگان مذهبی اختصاص دارد. گروههای كانونی در بخش سوم این پژوهش، بسیار مهماند زیرا آنها به تعریف شاخصهایی كمك میكنند كه میزان محبوبیت و استقلال یا عدم استقلال امامان را تعیین مینمایند. افزون بر این، گروههای كانونی كمك كردند تا سه نفر از امامان مساجدی را بشناسم كه مستقل یا پیشتر مستقل بودند و من بعداً با آنها مصاحبه كردم.
بخش چهارم مقاله، درباره افرادی بحث میكند كه موفق شدند تا حدودی خود را با انتظارات حاكمیت وفق دهند و نیز افراد دیگری كه خود را با خواستهای حاكمیت تطبیق ندادند. این بحثها با برجستهترین چهرهی اسلامی این جمهوری، یعنی مفتی اسبق(رئیس شورای مسلمانان) آسیای مركزی[۶] "محمد صادق محمد یوسف"[۷] شروع میشود. سپس به چهرهی نه چندان معروف ولی موثر و قابل توجه و مستقل در بین امامان "رستم قلیچاف"[۸] میپردازد كه در جنوب شهر قرشی[۹] واقع در درهی فرغانه[۱۰]، نزدیكی مرز تاجیكستان[۱۱] فعالیتمیكرد. نكتهی مهم اینكه، هیچ یك از این امامان سخنرانی انقلابی ایراد نمیكنند. در عین حال كوركورانه نیز از حكومت "اسلام كریماف" تمجید نمیكنند. بلكه همانگونه كه نشان خواهم داد استقلال این امامان پاسخی به برداشت آنان از مطالبهی روبهرشد ازبكها از یك نظام ارزشی است كه در آن، ارزش بر اساس اصول اسلامی تعریف میشود نه در راستای تمایل حاكمیت. كوتاه سخن اینكه رهبران مذهبی، یك نظام باورهای جانشین تشكلمیدهند كه هر چند آشكارا سیاسی نیست ولی تاثیرگذاری شان رو به رشد است و شبكههای محلی كه رتق و فتق امور حقوقی– دینی مردم را كه از مدتها پیش در انحصار قرائت رسمی حاكمیت بوده است، به چالش میكشد. بدین ترتیب، امامان مستقل به طور طبیعی هم پیمان كسانیاند كه به دنبال اصلاحات سیاسی در ازبكستان هستند.
طرح پژوهش و مطالعه اسلام در ازبكستان
در ماه می۲۰۰۵، سربازان حكومت ازبكستان به روی معترضان در شهر اندیجان[۱۲] واقع در دره فرغانه آتش گشودند. درباره تعداد تلفات، اختلاف نظر وجود دارد: رژیم شمار كشتهشدگان را ۱۷۳ نفر (كه ۳۵ نفر پلیس نیز در بین آنان بودهاست) اعلام كرد، در صورتی كه گروههای مخالف تعداد كشتهشدگان غیرنظامی را ۵۰۰ نفر برآورد میكنند.[۱۳] به هرحال، چیزی كه روشن است این است كه، رژیم ازبكستان در توجیه رفتار ظالمانهاش، «گروههای بنیادگرا»[۱۴] و «اسلام گرایان تندرو[۱۵]» را رهبر شورشاندیجان تلقیكرد و چنین القا نمود كه پلیس در این سركوب محق بوده است.[۱۶]
در واقع، اسلام در حادثه اندیجان یك فاكتور اصلی است. در ساعتهای اولیهی سیزدهم می، مبارزان مسلح برخی از تجّار برجستهی مسلمانی را كه اخیراً زندانی شده بود، آزادكردند. این شكل رهایی از زندان، مخالفان حكومت را در خیزش ناگهانی عمومی علیه حكومت مركزی تشجیع كرد.[۱۷] اگرچه گزارش شركتكنندگان در این حادثه، روزنامهنگاران و شاهدان عینی اشعار میدارد كه ظلم و بی عدالتی روزمره، بیش از شور مذهبی معترضان را برانگیخته است.
حكومت "اسلام كریماف" ، حساب افراطگرایان مذهبی را از حادثه منحصر به فردی كه دراندیجان رخ داد باید جدا میكرد، اگرچه حوادث مشابه و مخالفت سایر تظاهركنندگان، طبیعت اسلام سیاسی و عملگرا را در ازبكستان به نمایش گذاشت.
این حادثه، حساسیت حاكمیت را نسبت به افراطگرایی اسلامی افزایش داد. این مسئله، حتی اگر اندكی قانعكننده باشد، چالشی غیر متعارف برای كسانی ایجاد میكند كه میخواهند دربارهی اسلام در ازبكستان مطالعه كنند. به عنوان مثال، نظرسنجی از افكار عمومی دربارهی تلقی آنها از اسلام، غیرعادی محسوبمیشود. ورود در این مسئله و بررسی رابطهی اسلام و سیاست در ازبكستان برای حكومت، رهبران اسلامی، مردم عادی و حتی جامعه شناسان، بسیار گران تمام میشود. در واقع، كارشناسان نظرسنجی محلی در پی حوادثاندیجان، به دلیل حساسیت سیاسی و درج وقایع آن روز در اینترنت (كه موجب دسترسی همگان گردید)، توصیه كردند كه من و همكارانم، پژوهش و سنجشافكار را برای مدتی نامحدود به تعویق بیاندازیم.[۱۸] در نتیجه برای مطالعهی آن، گسترهی پژوهش را كه شامل مصاحبه با نخبگان و گروههای كانونی است، محدود كردم.
همان گونه كه این روش پیشنهاد میكند، باید در این روش نسبت به نظرسنجی عمومی رازدارتر بود. كمبودن تعداد پرسش شوندگان و ویژگیهای هر یك از آنها، این ضرورت را میطلبد كه هنگام تعمیم یافتههای پژوهش به مردم ازبكستان، احتیاط بیشتری باید اعمال شود.
در بین پاسخدهندگان در گروههای كانونی و مصاحبهی نخبگان، ابتكاری به كار رفت و به عمد یك آمریكایی انتخاب شد تا درباره اسلام صحبت كند. در نتیجه، دیدگاههای آنان با نظر كسانی كه انتخاب نشدهاند یا نخواهند شد تا دربارهی این موضوع حساس سیاسی صحبت كنند، ممكن است متفاوت باشد.
همه طرحهای پژوهشی با محدودیتهایی مواجهاند. محدودیتهایی كه یك دانشجوی اسلامی در نظام مستبد ازبكستان با آن مواجه میشود، بیشتر است. اگرچه این محدودیت با محدودیتهایی كه جامعه شناسان با آن مواجه میشوند، متفاوت است.[۱۹] در مورد كار من، بدون تردید امنیت فردی، بر موافقت یا عدم موافقت با نظرافرادی كه مایل به گفتگو با من بودند تاثیر مستقیم گذاشت. دیدگاههای ازبكها در اغلب بخشهای این مقاله، دیدگاه كسانی است كه تا اندازهی دربارهی رژیم "اسلام كریماف" ملاحظه و احتیاط میكردند. اگر فضای سیاسی ازبكستان بازتر شود، امیدوارم این دیدگاهها با برداشت و نظر بخش عمدهی مردم ازبكستان همخوانی داشته باشد. در حال حاضر، با این وصف، مصاحبهها و گروههای كانونی كه ارائه مینمایم، پنجرهای نامعمول به چرایی و چهزمانی تبعیت یا مخالفت نخبگان مذهبی ازبكستان، به رغم تلاشهای رژیم "اسلام كریماف" برای كنترل و تعریف اسلام مطلوب خود، میگشاید. از این رو، این پژوهش بر نقش اسلام در امور سیاسی ازبكها پرتویی روشنگرانه میافكند.
تاریخچه كوتاه: الگو برداری ازبكستان از روشهای مورد استفاده در اتحاد جماهیر شوروی در ایجاد محدودیت و اعطای آزادی مذهبی
داشتن طرح كلی از روش این پژوهش، برای مرور و ملاحظهی روابط دولت – نخبگان در فضای سیاسی پیشین سودمند است؛ زیرا سازوكاری كه رهبران ازبك هم اكنون برای كنترل نخبگان اسلامی با اندكی جرح و تعدیل بهكار میبرند؛ مشابه سازوكارهایی است كه حكومت شوروی برای نظارت و كنترل روحانیون مسلمان به كار میبستند.
سپس مسكو[۲۰] در آن زمان، همانند تاشكند امروز، به حدی از تنگ نظری رسیده بود كه نخبگان اسلامی را سركوب میكرد ولی سركوب در داخل كشور منطقی به نظر نمیرسید. به عنوان مثال در سال ۱۹۲۷، بلشویكها (راهبرد) هجوم را به مرحلهی اجرا در آوردند. عملیاتی طرح ریزی شد تا حجاب را _آنچه كه آنها آن را بارزترین نشانهی اسلام تلقی میكردند – حذف كنند و بر نخبگان مذهبی تاثیر بگذارند. كشف حجاب، تنها هدف بلشویكها برای پیشرفت و آزادی زنان در آسیای مركزی نبود.[۲۱] مسكو امیدوار بود با به چالش كشاندن حجاب و رهبران اسلامیازبك، بین نخبگان مذهبی شكاف ایجاد كند و در نتیجه توانایی بسیج افكار عمومی مخالفان مسلمان را علیه قانون شوروی تحلیل ببرد.[۲۲] سرانجام، در سال ۱۹۲۷ این عملیات شكست خورد. همین طور عملیات دیگر در اواسط دههی ۳۰ و اوایل دههی ۴۰ قرن بیستم ناكام ماند. یك مورخ دربارهی شكست راهبرد پیشگفته و محدودیت قدرت شوروی مینویسد: «حتی رژیم قدرتمند استالین[۲۳] این موضوع را به عنوان وظیفهای كه در اجرای آن شكست خورده است، تنظیم و ترسیم میكرد.»[۲۴]
با شكست تلاش شوروی برای از دور خارج كردن نخبگان اسلامی با اعمال زور، شوروی به همكاری با آنان به عنوان وسیلهای برای كنترل نخبگان مسلمان روی آورد.[۲۵] حكومت شوروی در سال ۱۹۴۳، شورای مذهبی مسلمانان آسیای مركزی (SADUM)[۲۶] را ایجاد كرد. SADUM، كه با نام مفتیات نیز شناخته میشود، در ظاهر از حكومت مستقل بود- و این ضرورت اجتنابناپذیر بنیادهای ایدئولوژی غیر مذهبی در شوروی به شمار میرفت.[۲۷]
گرچه، در حقیقت SADUM بخشی از بروكراسی اداری رو به رشد مسكو در آسیای مركزی بود ولی نكتهی مهمتر این است كه آنان به حمله علیه نشانههای سمبلیك اسلام بی میل بوده و با آن مدارا میكردند. ازبكها دشواری كمی برای انطباق خود با نظارت مسكو بر نخبگان مذهبی داشتند.
این نظارت بیرونی برای آنها شناخته شده بود. چنین نظارتی به قرن پانزدهم باز میگردد، آنگاه كه اخلاف تیمور[۲۸] با اعطای عناوین افتخاری و حمایت گزینشی از مساجد محلی و مدارس اسلامی، انطباق رهبران اسلامی را با بروكراسی حكومت آغاز كردند.[۲۹] ایدئولوژی با ارزشهای قومی متداول نخبگان اسلامی اهمیت كمیداشت؛ رهبران مذهبی لزوم وفاداری به حكومت را جزئی از ارزشهای ثابت زندگی مسلمانان تلقی و قلمداد میكردند. در حقیقت، در مورد شوروی، رهبران مذهبی ازبكها نه تنها نظارت مسكو را پذیرفتند، بلكه خودشان فعالانه اسباب چنین نظارتی را به عنوان راهی برای تداوم قدرت رهبران شوروی ایجاد گردند. مسكو به نخبگان اسلامیتوجه میكرد تا از حمایت ملت ازبك _ ابتدا در جنگ جهانی دوم و سپس در تغییر اقتصاد ازبكستان بهیكی از بزرگترین تولید كنندگان پنبه در جهان_ استفاده كند. از این رو به عنوان مثال، خاندان باباخان توانستند كنترل شركتهای تجاری را در آسیای مركزی، تقریباً در تمام دورهی حكومت شوروی در دست داشتهباشند.[۳۰] كوتاه سخن اینكه، تفقد مسكو یك نخبهی مذهبی وفادار و ثابت در آسیای مركزی برا ی آنها به وجود آورد.[۳۱] مسكو از طریق این نمایندهی نخبه به طور غیر مستقیم، آنچه را كه در آن شكست خورده بود، یعنی انجام (راهبرد) هجوم: مدیریت اسلام در آسیای مركزی، به نتیجه برساند.
سیاست تفقد ادامه پیدا كرد تا ابزار مؤثری در كنترل رهبری اسلامی در ازبكستان باشد. بیشتر كارهایی كه مسكو از طریق SADUM انجام داد، اكنون تاشكند همان تلاشها را در هئیت ادارهی مفتیات شوروی سابق، برای كنترل همه جانبهی اسلام به كار میبرد. این موارد شامل تحصیلات مذهبی و انتصاب امامان در مساجد محلی است. از طریق مفتیات جدید، تاشكند گروهی از رهبران مذهبی وفادار به خود ایجاد كرده است. رهبران اسلامی منطقهای آنهایی كه بر فعالیت كمیتهها و محلههای ویژه امامان نظارت میكنند. رهبران اسلامی، محلی به دقت مراقب هستند هم در كمیتههای حكومتی در ارتباط با مسایل مذهبی و شورای امور مذهبی مسلمانان كه تحت نظارت حكومت است. به عنوان مثال، امامان خوقند[۳۲] در شهر قرشی در درهی فرغانه در نزدیكی مرز افغانستان[۳۳]، هر دو در مصاحبه ذكر كردند كه: آنها میدیدند مردم ازبكستان در معرض آسیب آموزشهای گروههای تندرو اسلامی قرار دارند. از این رو، حكومت باید امور مذهبی را كنترل كند. امام جمعهی قریشی با روشن ساختن این نكته، نتیجه گیری كرد كه حكومت در زندانی كردن یكی از رهبران اسلامیمحلی یكی از شهرها كه به نظر میآید تعالیم وهابیت یا اسلام افراطی را ترویج میداده، محق بوده است.[۳۴]
اما كلاً همه رهبران اسلامی، خط حكومت ازبكستان را دنبال نمیكنند. اگرچه ممكن است امامان از برخی از برنامههای حكومت – مانند شركت در امتحان سالانه و ثبت مساجدشان در شورای امور مذهبی مسلمانان – تبعیت كنند. بسیاری از امامان، برخی از محدودیتهایی را كه آن را به عنوان بی عدالتی تلقی میكنند، نقض میكنند.
به عنوان مثال، تعدادی از رهبران اسلامیدر تاشكند، خوقند و قرشی به طور محرمانه گفتند: آنها با وجود قانون سال ۱۹۹۸ «در آزادی مذهب واندیشه» كه «آموزش خصوصی اصول مذاهب» را منع میكند، به طور مرتب و منظم مباحثه (آموزش)های قرآنی خود را حفظ كردهاند.[۳۵] دیگر رهبران، نظیر امام یك روستا در نزدیكی خوقند و یك امام صوفی در درهی فرغانه، به رغم نداشتن مجوز از شورای امور مذهبی، نمازگزاران را رهبری و هدایت میكنند.[۳۶]
اگرچه، جایگزین كردن باور و اعتقاد دولتی یك نفر با یك باور جدید ریسك زیادی میطلبد. دیدهبان حقوق بشر برآورد میكند كه حكومت ازبكستان تقریباً ۷۰۰ نفر از مردم این كشور را به دلیل آنچه كه فعالیتهای غیرقانونی مذهبی میپندارد، زندانی كرده است.[۳۷] تعداد زیادی ازافراد زندانی شده از اعضای تندرو حزبالتحریراند. حزبالتحریر، یك گروه اسلامیاست كه فعالیت آن به سبب افراطگرایی، نه تنها در كشورهای آسیای مركزی بلكه در آلمان و تركیه نیز ممنوع شده است. [۳۸]
با اینكه مدركی از دست داشتن حزبالتحریر در حملههای تروریستی به دست نیامده است، دولت ایالات متحده نیز این سازمان را به عنوان نیروی بر هم زنندهی ثبات و امنیت در آسیای مركزی و خاور میانه میداند. به بیان دقیق تر، وزارت امور خارجهی آمریكا، حزبالتحریر را به سبب تشویق مسلمانان برای عزیمت به عراق و افغانستان به منظور جنگیدن با نیروهای ائتلافی طرد كرده است.[۳۹] اگرچه، بسیاری از كسانی كه در ازبكستان زندانی شدهاند، نه از اعضای حزبالتحریرند و نه از شبه نظامیان اسلامی، بلكه آنها رهبران مستقلی هستند كه حكومت، تلاش دارد برای محدود كردن آنها برچسب افراطگرایی اسلامی به آنها بزند. مهمتر اینكه، اگرچه سطح دانش تعدادی از امامانی كه زندانی شده بودند رشد كرد، ولی تحلیلگران غربی، شناخت اندكی از رهبران اسلامیمستقل دارند. به عنوان مثال، چرا رهبران مذهبی با شورای امور مذهبی مسلمانان كه توسط حكومت كنترل میشود، هماهنگ نبودهاند؟ مردم ازبكستان چه شاخصهایی برای یك رهبر مستقل قائلاند؟
چرا برخی از امامان ازبك، اهدافی را دنبال میكنند كه همواره ناخواسته؛ توجه سرویسهای امنیتی را به خود جلب میكند؟ اطلاعات به دست آمده از مصاحبهی انجام شده، رهبران اسلامی و گروههای كانونی كمك خواهد كرد تا بهاین پرسشها پاسخ داده شود.
گروههای كانونی (Focus Groups)
امامان وابسته و مستقل از طریق كمك و همكاری با گروههای كانونی كه در اوت و نوامبر ۲۰۰۴ تشكیل شدهاند، تشخیص داده شدند. این گروههای كانونی در شهرهای درهی فرغانه از استاناندیجان، نمنگان[۴۰] و خوقند و نیز تاشكند (پایتخت كشور) و همچنین جنوبیترین شهر این جمهوری، قرشی تشكیل شدند. اینها یك نمونهی تصادفی از مردم ازبكستان نیستند، ولی توانستند بخشی از اعتقادات مردم مسلمان ازبك را جذب نموده و به نمایش بگذارند، ازبكانی كه به تعالیم اسلامی علاقهمندند، بدون اینكه به اسلام بنیادگرا علاقهمند باشند.
هدف اصلی من درباره گروههای كانونی این بود كه پی ببرم ازبكها چه دریافتی از ویژگیها و خصوصیتهای یك رهبر اسلامیمورد احترام دارند. برای اینكه پاسخ این پرسش را بیابم، با توجه به تصورات اسلامی عمیق در پرسشهای تكمیلی، طرز تلقی آنها را به موضوعهایی نظیر قانون شریعت، سیاست و اسلام، اسلام و زنان، تحصیل و مذهب پرسیدم. تصورات موجود از خصوصیات یك رهبر اسلامی به رغم تنوع پاسخها تفاوت اندكی در ذهنیت پاسخدهندگان داشت. اما همه به جز یك گروه كانونی، مستقل بودن و داشتن دانش قرآنی را با ارزشترین ملاك برای یك امام میدانستند. با ازبكهایی كه صحبت كردم، ترجیح میدادند كه رهبران مذهبی آنها وارد مسایل سیاسی نشوند. به عبارت دیگر، مخالف یا طرفدار سیاستهای حكومت نباشند. فعالان حقوق بشر، به تشكیل گروههای كانونی در نمنگان، اندیجان و قرشی كمك كردند و مضافا به دو نفر از مدافعان محلی حقوق بشر نیز یاری رساندند. گروه نمنگان، همچنین به سه نفر از روحانیون غیر رسمی و بورسیههای اسلامی و امامانی كه به طور مستقل و بدون دریافت مجوز از مفتیات ازبكستان تحصیل و تدریس میكنند، كمكنمود.
پاسخدهندگان نمنگانی از سرسختترین مخالفان "اسلام كریماف" در بین همهی كسانی بودند كه با آنها گفتگو كردم. همهی اعضا از ظلمها و بیعدالتیهای حكومت شكایت داشتند. به عنوان مثال، یكی از پاسخدهندگان، اظهار داشت كه به دروغ به اتهام همراه داشتن موادمخدر، زندانی شده بود. دیگری مدعی بود، شغلش را به عنوان رانندهی كامیون در یك شركت دولتی از دست داده است، زیرا از تراشیدن ریش خودداری كرده بود. فرد سوم، اظهار ناامیدی كرد از اینكه مسئولان محلی از پرداخت كمك هزینه به مراسم تدفین یكی از آشنایان جوانش خودداری كردند كه در بازداشتگاه پلیس كشته شدهبود. آن شخص با افراطگرایان اسلامی دستگیر شده بود. گروه نمنگان در اینكه اگر امامان میخواهند مؤثر و تاثیرگذار باشند، باید مستقل باشند اتفاق نظر داشتند. گروه، جای تردید باقی نگذاشت كه پیداكردن چنین امامان مستقلی دشوار است. آنها توضیح دادند كه رهبری "اسلام كریماف" به طور نظاممند، روحانیون جوان را جایگزین روحانیون مسنتر میكند. این مصاحبهشوندگان، تاكید كردند، اگرچه امامان جوان تر، كم سوادترند ولی كنترل آنها برای رژیم ازبكستان به طور قابل توجهی سادهتر است.
پاسخدهندگان در شهراندیجان، متنوعترین نظرها را در بین ۵ گروه كانونی داشتند. یكی از اعضای گروه نه نفره كه در اواسط بیست سالگی از فعالان حزبالتحریر بود، خیلی زود از دیگران ناامید شد و تنها پس از پانزده دقیقه بحث، گروه را ترك كرد (البته، روز بعد به صورت مجزا با وی ملاقات كردم). پاسخدهندگان شامل یك نفر فعال حقوق بشر، یك نفر آموزگار كه سالهای متوالی در خاور میانه دربارهی اسلام مطالعه كرده بود و تحصیلاتش نیز در رشتهی علوم اسلامی بود. دو روزنامه نگار، دو معلم از روستاهای مجاور كه فعال حزبالتحریر بودند. گروه اندیجان همانند گروه نمنگان از فقدان رهبر اسلامی مقتدر و توانا گلهمند بودند.
گروههای خوقند و قرشی، واقع بینترین و در بسیاری از جنبهها، سودمندترین گروههای پاسخدهنده بودند. در طول مصاحبهها، وقفههایی ایجاد میشد، آنگاه با اعضای گروه خوقند جلسه برگزار میكردم. نشستهای گفتگوی هفتگی، عصرهای شنبه برخی از اعضای همان گروه، برای تبادل اخبار و توصیه، كنار هم گردمیآمدند. بسیاری از اعضای این نشستها، مراجعهی پلیس به خانههایشان و ارعاب خود و خانوادههایشان را در اوایل دههی ۱۹۹۰ و حوادث اخیر، پس از بمبگذاریهای مارس ۲۰۰۴ تاشكند، بهیاد میآوردند. آنها این ارعاب را به رابطه و همكاری خودشان با "محمد رجب"، امام مستقل و با شخصیتی كاریزماتیك كه حكومت وی را در سال ۱۹۹۴ زندانی كرده بود، نسبت میدادند. اگرچه، به رغم وجود سختیها و مشكلات مشابه بین آنها، گروه كانونی خوقند به طرز قابل توجهی از همقطارانشان در نمنگان واندیجان خوشبینتر بودند، زیرا رهبران مطلعتر و مستقلتری داشتند. این خوشبینی تا حدود زیادی از اینجا ناشی میشد كه بهرغم زندانی بودن "رجب"، دیگر امامان مستقل در خوقند و اطراف آن به سخنرانی و روشنگری ادامه میدادند.[۴۱]
گروه قرشی كه از ۸ نفر زن تشكیل میشد، كمتر خوشبین بودند. آنها از من دعوت كردند تا با ایشان ملاقات و دربارهی امام جماعت محلی، "رستم قلیچاف" كه به همراه بسیاری از همسرانشان اخیراً زندانی شده بودند، بحث و گفتگو كنیم. همانطور كه انتظار میرفت بر عكس گروه خوقند، زنان قرشی از آیندهی اسلام غیردولتی در ازبكستان سوال میكردند.
پنجمین گروه معیار از ۵ دانشجو كه در دانشگاه اسلامیتاشكند (TSIU) ثبت نام كرده بودند، تشكیلمیشد. برخلاف پاسخدهندگان در دیگر گروههای كانونی، دانشجویان تاشكند در بحث از رابطهی حكومت با اسلام محتاط بودند. این در حالی است كه مصاحبه این گروه كانونی در آپارتمان دانشجویان انجام شد نه در محل دانشگاه. گرچه هر ۵ نفر این گروه از دانشجویان دانشگاه اسلامیتاشكند بودند، تنها یك نفر به دنبال این بود كه "امام خطیب" شود و حتی نپذیرفت تا دربارهی سیاست مذهبی رژیم گفتگو كند! پس از آن كه دوستانش آپارتمان را ترك كردند، از پژوهش من در قرشی سوال كرد. او اهل همین شهر بود و وقتی به مورد "قلیچاف" اشاره كردم، آشكارا مضطرب شد. وی توضیح داد كه از آشنایان "قلیچاف" است؛ و از اینكه امام جوان از گروههای افراطگرایی چون حزبالتحریر جانبداری كرده باشد گیج و مبهوت بود.
موارد مطالعه روی امامان مستقل
این، بخش مسئلهی "قلیچاف" و دو نفر دیگر از امامان را بررسی میكند كه گروههای كانونی در مطالعهی اخیر از آنان به عنوان امامان مستقل یا نسبتاً مستقل یاد كردند. این مسائل شامل مصاحبه با امامان، بهجز خود "رستم قلیچاف" میشود كه هم اكنون در زندان است. بر این اساس، امامان ازبكستان و حامیانشان به طور قابل ملاحظهای تحت فشارند و این پژوهش، همچنین محدودیت تاثیرگذاری تاشكند را روشن میسازد. حكومت "اسلام كریماف" در حوزهی كنترل سیاسی به صورت انحصاری عمل میكند ولی تاثیرگذاری آن بر نخبگان اسلامی ازبكستان به طور محسوسی كاهش مییابد.
رهبران مذهبی با ساختارهای محرك دیگری نسبت به همتایان سیاسی خود رو به رو هستند و این ساختارهای محرك، مانند بیشتر جوامع به جلو حركت میكند و آیندهی اسلام غیردولتی را در ازبكستان بیمه میكند.
محمد یوسف محمد صادق
مطالعه دربارهی نخبگان اسلامی اغلب بر نقشی كه گروههای مخالف سیاسی در ساختار رهبری مذهبی دارند، تاكید میورزند.[۴۲] تنها یك نفر از سه امام كه در این پژوهش واكاوی شد، یعنی "محمد یوسف محمد صادق" با مخالفان حكومت ازبكستان میتواند ارتباط داشته باشد. (حتی در مورد "محمد صادق"، این ارتباط تا حدود زیادی اجباری بوده است). گروههای كانونی كماكان معتقدند كه در بیشتر موارد، ازبكها ترجیح میدهند رهبران اسلامی مستقل از هر گونه سیاستی به دور باشند و با هیچیك از گروههای مخالف یا حكومت در ارتباط نباشند. پاسخدهندگان گروههای كانونی ترجیح میدادند كه رهبران مذهبی مطلوبشان از ورود به سیاست خودداری كنند و در عوض توجهشان را به مذهب و ساختارهای مذهبی معطوف نمایند.
تا حدودی، این عدم اطمینان به مسایل سیاسی در جامعهی ازبكستان، ریشه در تغییر نقش رهبر اسلامی برجستهی ازبكستان یعنی "محمد صادق" دارد. در سالهای اولیهی پس از فروپاشی شوروی، "محمد صادق"، توسط حامیانش به عنوان جایگزین اسلام "اسلام كریماف" ، رئیس جمهوری مستبد این كشور مطرح شد. گرچه در سال ۲۰۰۰ مردم حیرت زده ازبكستان، ناباورانه حمایت "محمد صادق" از انتخاب "اسلام كریماف" به سمت ریاست جمهوری را از رادیو و تلویزیون دیدند و شنیدند!
به رغم حمایت گستردهی "محمد صادق" از رئیس جمهوری، وی به عنوان برجستهترین شخصیت اسلامی ازبكستان باقی ماند. در واقع، هر گاه از گروههای كانونی سوال میكردم كه رهبر اسلامیمورد احترامشان را در سطح ملی معرفی كنند، نام وی تنها نامی بود كه به تناوب تكرار میشد.[۴۳] "محمد صادق"، اگرچه تا اندازهی با رژیم "اسلام كریماف" سازگار شده بود، اما با این وجود هنوز هم محبوب و در جنبههای گوناگون مستقل بود.
پس از فروپاشی شوروی، دوری "محمد صادق" از اسلام گرایان مخالف و حمایت اخیر وی از "اسلام كریماف" ، شبیهیك راهبرد برای بقا بود كه نتیجهی جاهطلبی سیاسی او بود. همانگونه كه "محمد صادق" به عنوان برجستهترین و محبوبترین رهبر اسلامی در زمان فروپاشی شوروی بود، ولی از نگاه اسلام گرایان، وی رهبر رسمی و ذاتی مسلمانان ازبكستان تلقی میشد. او پیشتر به عنوان مفتی آسیای مركزی و از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ به عنوان رئیس شورای مسلمانان آسیای مركزی خدمت كرده بود و در دوران مدیریتاش، به سبب تلاشهایی كه برای ایجاد تعامل بین نخبگان اسلامیآسیای مركزی به عمل آورده بود، مورد تحسین و اقبال گستردهای قرار گرفته بود.[۴۴]
حتی پس از فرو پاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، "محمد صادق" به تلاشهای خود برا ی ایجاد اتحاد بین رهبران مذهبی مناطق مختلف ادامه داد.[۴۵] گرچه، زمانی كه "محمد صادق" برا ی همكاریهای منطقهای تلاش میكرد، بسیاری از كسانی كه وی با آنها گفتگو و مذاكره میكرد، برای برنامههای خودشان تكاپو میكردند. برنامههایی كه اغلب، نقش نخبگان سیاسی دورهی شوروی را به چالش میكشید.
در سال ۱۹۹۲ مفتی تاجیكستان، قاضی "اكبر تورجان زاده"[۴۶]، از رژیم دوشنبه مأیوس شد و شكست خورد و جذب شبه نظامیان حزب نهضت اسلامیتاجیكستان در جنگ خونین داخلی در تاجیكستان شد. گرچه "محمد صادق" از این تصمیم تورجان زاده حمایت نكرد، با این وجود، به حاكمان آسیای مركزی به ویژه رئیس جمهور "اسلام كریماف" نشان داد كه چالش اصلی توسط مخالفان اسلامی به طور مداوم و قدرتمند ادامه دارد. "محمد صادق" به نوبهی خود، تلاش كرد از تورجان زاده فاصله بگیرد. وی اظهار داشت كه مكرراً به مفتی تاجیكستان تذكر داده بود كه وارد این جنگ برادر كشی نشود.[۴۷] علاوه بر این، "محمد صادق" اضافه كرد كه وی بر عكس همتای تاجیكاش، از جاه طلبی سیاسی به دور است و هیچ نقطهی مشتركی با حزب نهضت اسلامیندارد.[۴۸] به رغم این تكذیب علنی كه آن را نوعی راهبرد برای مفتی ازبكستان "محمد صادق" میدانستند تا رژیم تاشكند به وی بدگمان نشود. بسیاری از مسلمانان، ازبكستان از "محمد صادق" به عنوان یك چهرهی جذاب و منــــاسب حمایت كردند كه میتوانست جایگزینی برای اسلام "اسلام كریماف" تلقیشود.
به عنوان مثال در سال ۱۹۹۱، تظاهر كنندگان خشمگین در خوقند با پلاكاردهایی كه در دست داشتند، خواستار كنارهگیری اسلام "اسلام كریماف" و جایگزین شدن "محمد صادق" به عنوان رئیس جمهور بودند.[۴۹] سه ماه بعد، در نزدیكی نمنگان، معترضان اسلامی، "اسلام كریماف" را بازداشت كردند و اعلام نمودند تا زمانی كه او با مذاكرات پارلمانی دربارهی استحقاق یك رهبر مسلمان در مجلس موافقت ننماید، رئیس جمهور ازبكستان را رها نخواهند كرد.[۵۰] اسلام "اسلام كریماف" در نمنگان بدون واسطه مشاهده كرد كه هیمنهی قدرتش فرو ریخته است. اعضای گروه اسلامیعدالت با نیروهای امنیتی پلیس محلی درگیر شده بودند و اجرای قانون شریعت را در این شهر سیصد هزار نفری آغاز كرده بودند.[۵۱] گماشتگان "اسلام كریماف" در برابر اعضای گروه عدالت ناتوان بودند. آنها خواستار اجرای قانون شریعت بودند. برای فعالان حزب عدالت، "محمد صادق"(خواه ناخواه)یك سمبل قدرتمند بود. او یك شخصیت محلی بود ولی شهرت ملی داشت و مهمتر از همه، اینكه یك هم پیمان بالقوه در مبارزههای مردم علیه نظام بود. "محمد صادق"، برای رئیس جمهوری ازبكستان یك رقیب معتبر و ضمنا كاریزماتیك بود.
گرچه "محمد صادق" ممكن است با معترضان در خوقند و نمنگان ابراز هم دردی كرده باشد، ولی روشن نیست كه خودش هم خواهان قدرت سیاسی هست یا خیر؟ "محمد صادق" مسیر شغلیاش را در جنبش مذهبی سپری كرد. وی با برقراری ارتباط خوب با نخبگان سكولار ازبكستان تا پست ریاست شورای مذهبی مسلمانان تاشكند پیش رفت.
"محمد صادق"، لااقل در بیانیههای عمومی پس از فروپاشی شوروی، ابراز امیدواری میكرد كهاین وضعیت پایدار بماند. به عنوان مثال، در مصاحبهی سال ۱۹۹۲ به خبرنگاران گفته بود كهیك الگوی تركی و ملی و نهیك الگوی مذهبی میتواند راهنمای ازبكستان در دوران جدایی از شوروی باشد. راه تركی یا راه ملی توسعه با حكومت سكولار، تغییرات اقتصادی و تلطیف مذهب اسلام و همینطور وجود دیگر دیدگاهها برای ما پذیرفتنی است. حكومت جمهوری با دیدگاههای ما مطابقت دارد.[۵۲]
اطلاعیههای رسمی "محمد صادق"، اما چیزی از شدت نگرانیهای اسلام "اسلام كریماف" نكاست. "اسلام كریماف" مانند دیگر حاكمان آسیای مركزی، توهم توطئه داشت و پیوسته احساس تهدید به ویژه از سوی اسلام گرایان میكرد. به عنوان مثال در اوت ۱۹۹۷، "اسلام كریماف" ۲۰۰ نفر دانشجوی ازبك را از تركیه فرا خواند، زیرا زمانی كه آنان در دانشگاه تحصیل میكردند در معرض تبلیغات گروههای اسلامی قرار گرفته بودند.[۵۳] هر سازمانی، داوطلبانهیا اجباری، همراه با گروههای اسلامی و بیش از همه "محمد صادق"– در نظر "اسلام كریماف" مظنون بودند.
"محمد صادق" در سال ۱۹۹۳ به ظاهر برای انجام پژوهش و تالیف اما برای فرار از فشار فزایندهی حكومت، ازبكستان را به مقصد لیبی ترك كرد.[۵۴] رژیم "اسلام كریماف" وی را به ارتباط با افراطگرایان اسلامی متهم میكرد و به وی، به دلیل پناه دادن به گروههای تندرو مظنون بود. این مسئله، ریشه در دوستی وی با اكبر تورجان زاده، مفتی پیشین تاجیكستان و حامی بعدی حزب شبه نظامی نهضت اسلامی داشت.[۵۵] بعدها حكومت "اسلام كریماف" با تغییر موضع خود به صورت غیر مترقبهای، "محمد صادق" را به كشور فرا خواند، اما این بار به منظور مبارزه با افراطگرایی! محمد صادق، ابتدا برای مدتی كوتاه در سال ۲۰۰۰ و بعد در سال ۲۰۰۱ برای همیشه به ازبكستان بازگشت. وی اظهار داشته بود برای اینكه مسلمانان خواستار حضور وی بودهاند، به میهن بازگشته است.[۵۶] در واقع، زمانی كه محبوبیت مفتی اسبق گسترش یافته بود، این تنها مردم ازبكستان نبودند كه آرزومند دیدار "محمد صادق محمد یوسف" در تاشكند بودند، بلكه رژیم ازبكستان نیز منافع خود را در این میدید كه مقام مفتی اسبق را ارج نهد و از حضور وی در تاشكند بهره برداری نماید. در سالهایی كه "محمد صادق" دور از وطن بود، گروههای تندرو اسلامی به شكلی فزاینده رشد كرده بودند. در فوریهی ۱۹۹۹، شبه نظامیان حركت اسلامی ازبكستان[۵۷] در تلاش برای ترور رئیس جمهور، شش بمب را در تاشكند منفجر كردند و در تابستان همان سال و نیز سال۲۰۰۰ تهاجم مسلحانهای را در سرتاسر مرزهای قرقیزستان و تاجیكستان كه ضمنا مرزهای شرقی ازبكستان است، آغاز كردند. البته فعالیتهای IMU در سالهای اخیر كاهش یافته است، پدیدهای كه برخی آن را ناشی از كشته شدن جمعه نمنگانی، رهبر این گروه، در نوامبر ۲۰۰۱ میدانند اما گروههای دیگر – مهم تر از همه حزبالتحریر به مبارزهی خود با رژیم "اسلام كریماف" ادامه دادند. به عنوان مثال، حزبالتحریر در یكی از نشریاتش بــه ازبـــكها میآموزد كه" در برابر حاكم ستمگر و متكبر سر تعظیم فرود نیاورید."[۵۸] در چنین وضعی، چه كسی بهتر از مفتی محبوب اسبق میتواند چالشها را خنثی نماید؟
باید گفت، عملاً مدرك معتبری از رابطهی بین "محمد صادق" و اسلام "اسلام كریماف" وجود ندارد. با این حال، پاسخدهندگان در گروههای كانونی كه در سرتاسر ازبكستان با آنها ارتباط داشتم، بیانیههای رسمی "محمد صادق" مفتی اسبق ازبكستان را در حمایت از اسلام "اسلام كریماف" و انتقاد از تندروهای اسلامی، به عنوان نشانهای آشكار از اینكه وی تا چهاندازه استقلال دیدگاههای خود را قربانی بازگشت به ازبكستان كرده است، تلقی میكنند. به عنوان مثال، طی گفتگو با خبرنگاران تلویزیون در خلال سفر به زادگاهشاندیجان، درست پیش از برگزاری انتخاب ریاست جمهوری ژانویهی ۲۰۰۰، وی هوادارانش را در درهی فرغانه اینگونه راهنمایی كرد:
كاندیداها شناخته شدهاند.... مردم به كسی اعتماد دارند كه برای آنها كارهای زیادی انجام داده است و به آنها توجه دارد." اسلام كریماف"، یكی از این كاندیداهاست... به خواست خداوند، اكثریت مردم، همه، به او رای خواهند داد... تندرستی مردم را در روز انتخابات از خداوند خواهانم و آنها مردی را كه دوست دارند بر كرسی ریاست دولت تكیه بزند، مجدداً بهاین سمت انتخاب خواهند كرد![۵۹]
پس از انتخابات او در ماه فوریه، در تلویزیون ازبكستان در كنار "اسلام كریماف" ظاهر گشت و تاكید نمود كه «مصمم است با "اسلام كریماف" كار كند.[۶۰] "محمد صادق" به این تعهد پای بند ماند و «ایدههای تندروانه و خشونت طلبانهی» حزبالتحریر و حركت اسلامیازبكستان را آشكارا محكوم كرد. در همان زمان، وی به عنوان قهرمان آنچه كه او به عنوان ارزشهای مكتب حنفی اسلام در ازبكستان مینامید، قلمداد گردید.[۶۱]
ممكن است، كنارگذاشتن "محمد صادق" به عنوان یك مهرهی دست نشاندهی برای رژیم "اسلام كریماف" اشتباه باشد. چراكه او پیش از جلای وطن در سال ۱۹۹۳ حكومت را به خاطر ایجاد محدودیت برای مدارس اسلامی سرزنش كرد و اذعان نمود مجالاندكی برای آموزش اسلام میانه رو و تربیت مربیان وجود دارد و همین فرصت اندك نیز با تهدید به زندانی شدن علاقهمندان از دست میرود. بنابر این آنان باید كلاسها را بدون دریافت مجوز از شورای مذهبی مسلمانان اداره كنند.[۶۲] "محمد صادق" بر این باور است كه طبیعی است كه بعضی از ازبكها به گروههای افراطی برای فعالیتهای خارج از قانون روی آورند: مردمیكه میخواهند تعالیم اسلامی را فراگیرند این امكان را ندارند كه هر آنچه را میخواهند، آزادانه انجام دهند. به همین دلیل است كه حزبالتحریر و دیگر گروههای تندرو این فرصت را داشتهاند كهایدههای تندروانه و خشن خود را از راههای غیرقانونی و زیرزمینی گسترش دهند و ایدههایشان را به مردم عوام به عنوان اسلام راستین ارائه نمایند. برای توقف این روند، آموزشهای اسلامی باید در مسیر درست قرارگیرد.[۶۳] (وی این مسئله را با تاكید بیان كرد).
به هر حال، "محمد صادق" چنین میپنداشت كه حكومت محدودیت را برخواهدداشت و به امامان ازبكستان اجازه خواهد داد كه آموزشهای اسلامی را گسترش دهند. با توجه به این تفكر، حكومت "اسلام كریماف" قول داده بود كه «اندیشه را بااندیشه پاسخ دهد.» [۶۴] به هر حال با گسترش كنترل بر رهبران مسلمانان میانهرو، حكومت ازبكستان زمینه را برای رشد اندیشههای تندروانه فراهم كرد.
"محمد صادق" در مصاحبه سال ۲۰۰۲ اعلام كرد، «ما نباید حزبالتحریر داشته باشیم»[۶۵] و حكومت واقعا ً كاری را كه گفته انجام داده است. وی معتقد است كه «امروز برای امام بودن در ازبكستان باید وابسته بود و توسط حكومت كنترل شد».[۶۶] اگرچه ازبكها در گروههای كانونی با این گفته مخالفاند و بر این عقیدهاند كه امام واقعا ً باید مستقل باشد و نظر شخصی "محمد صادق" ممكن است درست باشد. مفتی اسبق، كه زمانی به عنوان یك جایگزین مناسب و جذاب برای "اسلام كریماف" مطرح بود، اكنون دریافته است كه باید تااندازهای با كادر رهبری سیاسی سازگار باشد. در واقع، همانگونه كه یكی از اعضای گروههای كانونی اندیجان اظهار داشت، "محمد صادق" اكنون یك «خدمتگزار حكومت» است! یك پاسخ دهنده در قرشی نیز چنین احساسی را بیان كرد و "محمد صادق" را آدم «كریماف» دانست. یك معلم اندیجانی نیز، با یاس و نومیدی افزود كه: «اكنون تعداد زندانیان مذهبی از زندانیان تبهكار بیشتر است، با این وجود "محمد صادق" تاكنون هیچ كاری برای آنها انجام نداده است. او حتی به حكومت اعتراض نمیكند. ظاهرا شانس چندانی به جز كنار آمدن با "اسلام كریماف" ندارد. یكی از پاسخدهندگان در نمنگان نیز بدون انتظار جواب پرسید: «در عالم واقع، "محمد صادق محمد یوسف" چه كاری میتواند انجام دهد؟»
یكی از اعضای گروههای كانونی دراندیجان اضافه كرد كه: «"محمد صادق" مانند پرندهای است كه در یك قفس زندانی شده است، هنگامیكه در كنار رئیس جمهور در تاشكند مینشیند، انتظار میرود مانند یك طوطی در قفس، حرفهایی را تكرار كند كه به وی القا شده است! قفس "محمد صادق" نیز همانند موقعیت او بسیار بزرگ است. حاكمان مستبد از جنگ و رقابت اكراه دارند. همان گونه كه مورد "محمد صادق" ثابت میكند، آنها كسانی را كه بخواهند چالشی برای حكومت ایجاد كنند، سركوب یا تبعید میكنند و یا آنان را مجبور به همكاری با رژیم میكنند.[۶۷]
در سال ۱۹۹۳ حكومت ازبكستان، سیاست سركوب و متهم كردن افراطیون اسلامی را به كار برد تا "محمد صادق" را از كشور بیرون كند. در سالهای اخیر، "كریماف" راهبرد سازگاری را پیش گرفته است. "محمد صادق"، هم در مقابل، برای اینكه اجازه داشته باشد به تاشكند بازگردد، اعتبارش را برای انتخاب مجدد "اسلام كریماف" و نیز در جنگ رئیس جمهور علیه حزبالتحریر و حركت اسلامیازبكستان به كار برد. این معامله، دستكم در برابر چشم ازبكها به نفع "محمد صادق" نبوده است. این مفتی، كه زمانی سمبل اسلامگـــرایان مخالف حكومت تلقی میشد، اكنون به عنوان مشاور حقیر حكومت "كریماف" به شمار میآید!
"رستم قلیچاف" امام پیشین مسجد نوا شهر قرشی
برجستگی ملی "محمد صادق" برایش هم امتیاز بود و هم مانعی برای وی فراهم میكرد. اعتقاداتش از او یك سمبل اسلامگرای مخالف ساخت كه رژیم "اسلام كریماف" آن را تهدیدی برای خود یافت. در همان زمان، محبوبیت گستردهی وی، او را از انواع مجازاتهای سختگیرانه محافظت كرد. اما بعدها ثابت شد كه همهی امامان اسلامی، نظیر امام مسجد قرشی، "رستم قلیچاف"، چنین مصونیتی نداشتند.
قلیچاف، امروز محبوب است به بسیاری از همان دلایلی كه "محمد صادق" در اوایل دههی ۹۰ قرن بیستم محبوب بود. حامیان وی تاكید میكنند كه امام " قلیچاف" باهوش است و خودش را وقف تعالیم اسلامیكرده است. مهمتر اینكه، "قلیچاف" شبیه "محمد صادق" در اوایل دههی ۱۹۹۰ _ وارد سیاست نشده است. بر خلاف سایر امامان محلی، "قلیچاف در نمازهای جمعه از رژیم "اسلام كریماف" تعریف و تمجید نمیكند.
"قلیچاف" در آوریل ۲۰۰۴ دستگیر شد. ۶ ماه بعد به ۱۴ سال زندان محكوم گردید. وی مطابق قانون اساسی، به دلیل تاسیس سازمان اسلامیشبه نظامی و توطئه برای بمب گذاری در پایگاه هوایی "خانآباد" نزدیك قرشی كه تاسیسات و منازل مسكونی یكصد نفر از نظامیان ایالات متحده در آن قرار داشت، مجرم شناخته شد.[۶۸] هم قبل و هم پس از ۲۰ اكتبر (زمان محكومیت امام "قلیچاف") با حامیان او صحبت كردم. طرفدارانش پافشاری میكردند كه رژیم به اتهام واهی وی را محكوم كرده است. "قلیچاف" یك افراطگرای اسلامینبود و نه میخواست و نه میتوانست در نزدیكی پایگاه هوایی ایالات متحده بمب گذاری كند.[۶۹] با این همه، "قلیچاف" یك شخصیت تحسین برانگیز بود. امام ۲۹ ساله به رغم جوان بودنش یك رهبر پیشرو اسلامی است.
وی در مسابقههای محلی سال ۲۰۰۲ در رشتهی علوم قرآنی برنده شد.[۷۰] زبان عربی را راحت حرف میزند. برخلاف دیگر امامان، "قلیچاف" خطبههای نماز جمعه را خودش مینوشت به جای اینكه از مطالب كلیشهای شورای مذهبی مسلمانان در تاشكند كه متن خطبهها را برای همهی امامان جمعه برای خطبههای نماز جمعه میفرستد، استفاده كند.[۷۱]
"قلیچاف" بر مستقل بودن پافشاری میكرد به همین جهت، پیروانش به وی وفادار باقی ماندهاند. آنها نه به خاطر اینكه وی مخالف حكومت بود، بلكه بهاین سبب كه میخواست نظر اسلام را دربارهی چالشهای منطقهای نظیر بیكاری، فقر و بیماری كه مردم منطقه با آن دست به گریباناند، بیان نماید از وی جانبداری میكنند. "قلیچاف"، در مجموع مخاطبان بسیاری پیدا كرد، طوری كه ۳۰۰۰ نفر به طور منظم در نماز جمعه به امامت وی شركت میكردند و به خطبههایش گوش فرا میدادند. پیروانش جوان تر و از نظر تعداد نیز بیشتر از شركت كنندگان در نماز جمعهی دیگر امامان قرشی و اطراف بودند. مدافعان حقوق بشر به من گفتند كه همینافزایش گروه معتقدان جوان فداكار بود كه مقامهای دولت مركزی و محلی را به هراسانداخت.
دیگر جنبههای عملكرد و روشهای آموزش "قلیچاف" نیز احتمالا حكومت را نگران میكرد. گرچه، وی یك مسلمان تندرو نبود، ولی امام چندان قابل انعطافی هم نبود كه حكومت ازبكستان مایل باشد امثال او را به سمت امام یكی از مساجد ازبكستان به كار بگمارد.
تحصیلات اسلامی "قلیچاف" در نگاه اول، چندان قابل توجه و عمیق به نظر نمیرسد. وی همانند اكثر جوانان ازبك كه میخواهند امام خطیب شوند، در مدرسهی علوم دینی دولتی ثبت نام كرد.[۷۲] پس از آنكه از این مدرسه فارغالتحصیل شد، توجه خود را به دانشگاه اسلامیتاشكند (TIU) معطوف داشت. این دانشگاه، گل سرسبد نهادهایی است كه نخبگان مذهبی و به طور غیر معمول، برنامه نویسان نرمافزاری و مدیران تجاری نیز تربیت میكند.[۷۳]
"قلیچاف" كه نسبت به تركیب مذهب و آموزشهای سكولار در TIU دید منفی و نگاه ابتدایی داشت، تصمیم گرفت به جای تحصیل در آنجا به عنوان معاون امام وارد قرشی شود. وی پس از یك سال كارآموزی، در سال ۲۰۰۰ به سمت امام مسجد تازه تاسیس قرشی یعنی مسجد نوا منصوب شد. این مسجد محلی برای ساكنان ششمین ناحیهی قرشی طراحی و ساخته شده است. آوازهی دانش و خطبههای نماز جمعهی "قلیچاف" به سرعت گسترش یافت و در سال ۲۰۰۲ مسجد حومهی شهر این امام جوان، مركز تجمع اسلامیاین منطقه شد و مومنان را از سمرقند و بخارا به آنجا كشاند.
همزمان با افزایش پیروان "قلیچاف" افزایش مییافت، به طور ناخواسته، توجه حكومت به وی جلب میشد. سرانجام تماسهای وی با خارج از كشور موجب سوء ظن حاكمیت شد. "قلیچاف" در سال ۲۰۰۲ به حج مشرف شد و پیروانش توضیح دادند كه وی در طول سفرهایش با بسیاری از سعودیها دوست شد. دوستان سعودی وی، در تهیهی متون اسلامیبه وی كمك مالی میكردند. گرچه حمایت سعودیها از مساجد و امامان ازبك در سالهای اولیهی پس از فروپاشی شوروی امری عادی بود، اكثرا امامان ازبك از ادامهی دریافت كمك مالی خصوصی سعودیها در اواخر دههی نود خودداری میكردند. به عنوان مثال، "رحمت ا... قاری عبیداف"[۷۴]، یكی از امامان برجستهی تاشكند تصدیق كرد كه سعودیها در اوایل دههی ۱۹۹۰ مبلغ یك میلیون دلار برای حمایت از بازسازی مسجد كوكچه[۷۵] كه وی امام آن بود، اهدا كرده بودند. "عبیداف" تاكید كرد كه امروزه با وجود آن كمكها، این مسجد تنها با بودجهی نمازگزاران اداره میشود.[۷۶] تمایل "عبیداف" به دور نگاه داشتن خود از پول سعودیها قابل درك بود. شهروندان ثروتمند وهابی عربستان سعودی، كه طرفدار قرائت بنیادگرایانه از اسلام هستند، فعالانه از حزبالتحریر و حركت اسلامی ازبكستان حمایت مالی میكردند. این دو گروه، به طور فعال با قوانین رژیم "اسلام كریماف" مبارزه میكنند.[۷۷] "قلیچاف" به رغم این پیوستگیها، بر عكس همتای تاشكندی خود "محمد صادق"، ارتباط خویش را با سعودیها حفظ كرد.
فعالان حقوق بشر شهر قرشی اظهار میدارند كه حكومت، این ارتباطها را دستاویزی برای تعقیب كیفری وی قرار داد. در واقع، وقتی پلیس اعلام كرد، هنگام بازرسی منزل امام محبوب و مردمی، یك نشریهی وهابی پیدا كرده است، تعداد كمی شگفت زده شدند.[۷۸]
با وجود اتهام افراطگرایی، محبوبیت "قلیچاف" در شهر قرشی در حد بالایی باقی مانده است. گرچه، جز در جنوب ازبكستان، افراد كمی وی را میشناسند و ا ز زندانی شدن او آگاهاند. در اوت ۲۰۰۴ "محمد صادق" به من گفت كه چیزی دربارهی "قلیچاف" نشنیده است. در واقع، فقدان اشتهار عمومی "قلیچاف" همانند دیگر امامان محلی مستقل، حاكی از آن است كه از نظر حكومت تاشكند، این شخص ارزش سرمایهگذاری و یا توجه نداشته است. از منظر پیروان "قلیچاف" در مقایسه با "محمد صادق"، وی با حكومت معامله نكرد و در نتیجه سازشناپذیر باقی ماند. علاوه بر "قلیچاف"، امامان محلی دیگری نیز معتقدند كه مساجد ازبكستان نباید ابزار تبلیغاتی حكومت باشند.
مورد "قلیچاف" سوالهای مهمی را پیش میكشد كه: چرا این امامان محلی بر مستقل بودن خود پافشاری میكنند؟ چرا راهبرد "محمد صادق" یعنی مصالحه و معامله را دنبال نمیكنند و از تعقیب كیفری حكومت پروا نمیكنند؟ آنگونه كه از بحث با یكی از امامان مستقل خوقند كه خوشبختانه سركوب نشده است، دریافتم؛ بسیاری از امامان، راهبرد مصالحه را انتخاب میكنند. این امام گفت: برای دیگر امامانی نظیر وی، تسلیم شدن در برابر تهدیدهای حكومت، بدتر از رفتن به زندان خواهد بود.
یك امام مستقل خوقند
من در نماز جمعه یكی از امامان در ماه نوامبر شركت كردم. به رغم وضع نامناسب هوا، صدها نفر در نماز جمعه شركت كرده بودند. شبستان مسجد كه من نیز در آنجا نشسته بودم، پر از نمازگزاران بود. مردم در بیرون شبستان با تحمل سرما و بارندگی به خطبههای امام گوش فرا میدادند. از جنبههای بسیاری، خطبههای نماز قابل توجه نبود و بیانی كه حاكی از بی میلی یا انزجار از حكومت باشد، در خطبهها وجود نداشت و مردم به مخالفت و ایستادگی در برابر قانون مستبدانهی "اسلام كریماف" فراخوانده نمیشدند. خطبههای نماز وی كمابیش به خطبههای نماز جمعهی امامان مساجد ایالات متحده كه شنیدهبودم، شباهت داشت. امام جمعهی خوقند، نمازگزاران را راهنمایی میكرد كه چگونه باید اصول قرآن را در چالش روزانهی زندگی به كار ببرند.
پس از پایان نماز با امام جمعهی خوقند صحبت كردم و نظر وی را دربارهی اینكه چرا برخی از امامان جمعه از برخی دیگر محبوبترند، جویا شدم. پاسخ وی در بسیاری از زمینهها مشابه پاسخهایی بود كه از گروههای كانونی در سرتاسر درهی فرغانه، تاشكند و قرشی دریافته بودم. وی اضافه كرد كه «برخی از امامان خیلی تندرو هستند، در حالی كه امامان دیگران عملاً امامان حكومتاند!... در واقع، تعدادی از امامان هر آنچه حكومت به آنها دیكته میكند، چیز دیگری نمیگویند. امام مذكور، این واقعیت را هم اینچنین متذكر شد: گرچه تعداد كمیاز ازبكها میخواهند كه رهبران مذهبیشان آدم حكومت باشند، ولی هیچ یك از آنها نمیخواهند كه رهبران دینیشان بنیادگرا و یا مخالف حكومت باشند. حتی اگر دوری از سیاست، مانع از نفوذ یا تاثیرگذاری رهبری گردد. ویافزود، بیشتر امامان ازبك، فاقد آن حد از كاریزما و سواد كافی هستند كه بتوانند پیروانشان را از جذب شدن به بنیاد گرایان منع كنند.
این امام جمعه از مخاطراتی كه رهبران اسلامیمحبوب و مستقل در ازبكستان با آن روبرو هستند به خوبی آگاهی دارد. پاسخدهندگان زیادی در گروه خوقند وی را به "محمد رجب"، امام جمعهی فرهمندی كه حاكمیت وی را به اتهام افراطگرایی در سال ۱۹۹۴ به زندانانداخت، تشبیه میكنند. او میداند كه این مقایسهی دردناك و مشكلساز بر وی تاثیر گذاشته است و همچنین میداند كه جایگاه مهمیندارد. امام مذكور، با فهم این نكته از من خواست كه نامش در هیچ نشریه یا كتابی فاش نشود!
نتیجه گیری
وقتی از وی سوال شد چرا به رغم تهدیدهای حكومت به كارش ادامه میدهد، پاسخ داد كه چارهی دیگری ندارد و یك امام جماعت خوب تنها از خدا میترسد. ایشان توضیح داد: اگر تعداد انگشتشمار رهبران اسلامی مستقل هیچ فایدهای نداشته باشد، حداقل فایدهاش این است كه سخنانش احتمالا در ذهن اكثریت امامان ازبك، بیباكانه و احمقانه به نظر آید! اكثریت نخبگان مذهبی ازبكستان، واقعیتهای تلخ موجود را پذیرفتهاند، گرچه ممكن است با رهبرانی نظیر "قلیچاف" و این امام ابراز همدردی كنند. آنها درك میكنند كه رژیم "اسلام كریماف" از طریق شورای مذهبی مسلمانان و اعمال زور، میتواند نوعی از فعالیتهای اسلامی را در ازبكستان تعریف و تحمیل نماید. اگرچه این كنترل، ناتمام باقی مانده است. بسیاری از امامان به برنامهریزیهایی كه سیاست بسیار كارآمدی از طرف حكومت بوده است، پاسخ ندادهاند. باورهای مذهبی اعم از تنبیهیا تشویق و یا دریافت پاداش و جزا با سر و صدا و در ملا عام اعلام میشود.
افزون بر این، چنین باورهایی با ارتباطی كه امامان مستقل با مردم دارند، تقویت میشود. نخبگان مذهبی ازبك بر عكس نخبگان سیاسی، باید به پیروان خود پاسخگو باشند. نظر بهاینكه عموم ازبكها اگر از مدیران اجرایی حكومت خوششان نیاید، حمایت كمرنگی از آنها به عمل میآورند، اما در انتخاب رهبران مذهبی خود آزادند. اگر كسی از یك امام خوشش نیاید، میتواند به منطقهیا شهر دیگری برود تا از امام دیگری در امور مذهبی راهنمایی بگیرد. در نتیجه، بر عكس نخبگان سیاسی ازبكستان كه معمولا طبق دستورها و بخشنامههای حكومت عمل میكنند، رهبران مذهبی ازبكستان باید دستورهای حكومت را از بالا با درخواستهای مردم از پایین هماهنگ كنند. كوتاه سخن اینكه، فضا رهبران اسلامیمستقل در ازبكستان همیشه وجود داشته و دارد ولی چنین موقعیتی برای رهبران سیاسی مستقل وجود ندارد.
با اینكه ممكن است دسترسی و دریافت اینكه چه تعداد رهبر اسلامی مستقل در ازبكستان وجود دارد، امكانپذیر نباشد؛ اما این پژوهش اثبات میكند كه چنین رهبرانی حتماً وجود دارند. چرا آنها محبوباند؟ و چرا كنترل آنان، برعكس همتایان سیاسیشان در عرصهی قدرت، برای حكومت ازبكستان به سادگی امكان پذیر نیست؟ افزون بر این، گرچه آنان به ندرت جاهطلبی سیاسی و میل به قدرت دارند، با این حال در شكلگیری سیاستهای دولت ازبكستان نقش اساسی و پایدار دارند. استقلال امامان، رویكرد كنترلی و نظارتی دولت را تحلیل خواهد برد و متزلزل خواهد كرد و زندانی كردن آنها مشروعیت رژیم را بیش از پیش زیر سوال میبرد.. اینها ممكن است چالشهایی باشد كه رژیم "اسلام كریماف" میتواند به تدریج بر آنها غلبه كند، اما این چالشها تا مدتهای مدید ادامه خواهد داشت.
پی نوشتها:
[۱] - Islam Karimov
[۲] - گروهي از مردم كه نظرشان در ارتباط با يك موضوع يا فرايند خاص مورد بررسي و پرسش قرار ميگيرد.
[۳] - در سال ۱۹۴۳ ، حكومت شوروي براي زير نظر گرفتن فعاليت ها ي مذهبي مسلمانان اتحاد جماهير شوروي " شوراي مذهبي مسلمانان " را تأسيس كرد. مركز شوراي مذهبي مسلمانان آسياي مركزي شوروي (SADUM) د رتاشكند بود. پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، شوراهاي جديد _ مفتيات_ بر اساس هماهنگي با واحدهاي منطقه اي و ملي شكل گرفتند. از جمله در ازبكستان، ادارهي متمركز مفتيات براي حفظ و كنترل اسلام رسمي (دولتي) در كشور به تلاش خود ادامه مي دهد.
[۴] - وزارت امورخارجه ايالات متحده ، اداره دموكراسي ، حقوق بشر و كار ، « گزارش بين المللي آزادي مذهب ۲۰۰۳ "
(U.S. Department of State, Bureau of Democracy, Human Rights and Labor, “Uzbekistan: Inter national Religious Freedom Report ۲۰۰۳,” December ۱۸, ۲۰۰۳ •http://www.state.gov/g/drl/rls/ irf/۲۰۰۳/۲۴۴۴۳.htm.)
[۵] - ديده بان حقوق بشر، دشمن تراشي حكومت: محدوديت مذهبي در ازبكستان.
Human Rights Watch, Creating Enemies of the State: Religious Persecution in Uzbekistan (New York: Human Rights Watch, ۲۰۰۴), ۵.
[۶] - Central Asia
[۷] - Mohammad Sodik Mohammad Yusuf
[۸] - Rustam Klichev
[۹] - Qarshi
[۱۰] - Ferghana Valley
[۱۱] - Tajikistan
[۱۲] - Andijan
[۱۳] - به عنوان مثال ببيند ، « سه پليس ازبك در بيمارستان جان باختند ، به اين ترتيب تعداد كشته شدگان به ۱۷۳ نفر رسيد. "
See, for example (“Three Uzbek Policemen Die in Hospital, Bringing Andijan Death Toll to ۱۷۳,” BBC Monitoring International Reports, May ۲۷, ۲۰۰۵; and Burt Herman, “Uzbek Death Tolls Are Widely Divergent,” Associated Press, May ۱۸, ۲۰۰۵.)
[۱۴] - fundamentalist groups
[۱۵] - radical Islamists
[۱۶] - سرويس خبري رياست جمهوري ازبكستان ، « اسلام كريم اف : هيج كس نمي تواند ما را از راهي كه برگزيده ايم بازدارد»
(Press Service of the President of the Republic of Uzbekistan, “Islam Karimov: No One Can Turn Us From Our Chosen Path,” May ۱۶, ۲۰۰۵ • http://www.press-service.uz/en/content scm?contentId=۸۹۰۸.)
[۱۷] - «كريم اف شبه نظاميان اسلامگرا را، به در گرفتن خشونت در مرز ازبكستان متهم ميكند.» آسوشيتدپرس، ۱۴ مي ۲۰۰۵.
(Bagila Bukharbayeva,“Karimov Blames Islamic Militants, Violence Flares at Uzbek Border,” As sociated Press, May ۱۴, ۲۰۰۵.)
[۱۸] - همكاران ازبك ما بر اين باورند كه تحقيق ميداني با نمونه هاي كم شمار مي تواند با توجه به فضاي سياسي كشور انجام شود. در باره ي ميزان پيشرفت اين مطالعه ي ميداني و پروژه ي فن آوري ارتباطي اطلاعاتي ما با عنوان « تاثير اينترنت بر جامعه در آسياي مركزي" (The Effect of (the Internet on Society in Central Asia به آدرس http://depts. washington.edu/caict/funding.shtml مراجعه نماييد.
[۱۹] - توجه داشته باشيد كه هر چند حتي در مطالعات گسترده ي ميداني در محيط هاي غير استبدادي پاسخ دهندگان به طريق مشابهي از دادن پاسخ به سوالهاي حساس خودداري مي كنند. براي مثال آدام برينسكي د رتحليل هاي خود در باره ي مطالعه ي داده هاي نظر سنجي در خصوص انتخابات ايالات متحده آمريكا خاطر نشان سازد كه «افرادي هستند كه احساسات ضد اجتماعي دارند و احتمالاً عقايد غير قابل قبول خود را تحت عنوان من نميدانم مخفي ميكنند. نگاه كنيد به دو وجه انتخاب عمومي اثر آدام برينسكي در نشريه آمريكايي علوم انساني .
Note, however, that even in large public opinion surveys within non-authoritarian environments, respondents may similarly avoid sensitive topics. Adam Berinsky, for instance, finds in his analysis of U.S. National Election Studies survey data that “selection bias models reveal that some individuals who harbor anti-integrationist sentiments are likely to hide their socially unacceptable opinions behind a ‘don’t know’ response.” See Adam J. Berinsky, “The Two Faces of Public Opinion,” American Journal of Political Science ۴۳, no. ۴ (October ۱۹۹۹): ۱۲۰۹.
[۱۹] Keller, “Women’s Liberation,” ۳۲۲.
[۲۰] - Moscow
[۲۱] - شوشانا كلر، " به مسكو نه به مكه: نبرد شوروي عليه اسلام در آسياي مركزي، همچنين مقاله كلر، « آزادي زنان واسلام در ازبكستان شوروي»
[۲۱] Shoshana Keller, To Moscow, Not Mecca: The Soviet Campaign Against Islam in Central Asia, (Westport, CT: Praeger, ۲۰۰۱). See also Keller, “Women’s Liberation and Islam in Soviet Uzbekistan, ۱۹۲۶–۱۹۴۱,” in Bodies in Contact: Rethinking Colonial Encounters in World History, ed. Tony Ballantyne and Antoinette Burton (Durham, NC: Duke University Press, ۲۰۰۵).
[۲۲] - كلر ، «آزادي زنان»، ) Keller, “Women’s Liberation,” ۳۲۲.).
[۲۳] - Stalin
[۲۴] - داگلاس نورتروپ ، امپراتوري نقابدار: قدرت و جنسيت در آسياي مركزي در دوره ي استالين. پژوهش شوشانا كلر نتيجه گيري مشابهي كرده است كه شوروي به نتيجهاي عالي در تغيير موقعيت زنان دست يافت ، براي مطالعهي بيشتر، عناوين مقالههاي مرجع اصلي را كه در ادامه آمده است، ملاحظه نماييد.
Douglas Northrop, Veiled Empire: Gender and Power in Stalinist Central Asia (Ithaca, NY: Cornell University Press, ۲۰۰۴), ۳۱۳. Shoshana Keller reaches a similar conclusion, finding that “Although the Soviets achieved significant changes in women’s status, particularly among the educated classes, in the end they failed to stamp out any of the traditional practices against which they had campaigned so diligently.” See Keller, “Women’s Liberation,” ۳۲۲. For more on Soviet attempts to undermine Islam in Uzbekistan and Central Asia, see Gregory Massell, The Surrogate Proletariat: Moslem Women and Revolutionary Strategies in Soviet Central Asia, – ۲ (Princeton: Princeton University Press, ۱۹۷۴); Yaacov Ro’i, Islam in the Soviet Union: From the Second World War to Gorbachev (New York: Columbia University Press, ۲۰۰۰); Marianne Kamp, “Unveiling Uzbek Women: Liberation, Representation and Discourse, ۱۹۰۶–۱۹۲۹” (doctoral dissertation, University of Chicago, ۱۹۹۸); and William Fierman, Soviet Central Asia: The Failed Transformation (Boulder, CO: West view, ۱۹۹۱).
[۲۵] - بايد توجه كرد كه عمليات اعمال زور شوروي در موارد متعددي نتيجه داد. بدون شك اين موضوع نه تنها جامعه ي ازبك را تضعيف نمود بلكه نخبگان ازبك را نيز تحت تاثير قرار داد همان طور كه توسط نورتروپ و كلر بيان شده است. هرچند، اعمال زور نمي تواند نخبگان مذهبي را از پاي درآورد. (پانوشت ... را ملاحظه نماييد).
۱۴- SADUM سر واژه ي Sredneaziatskoe dukhovnoe upravlenie musul’man است.
[۲۷] - بختيار باباجان اف ، شوراي امور مذهبي مسلمانان آسياي مركزي : تاريخ اوليه و پيامدهاي انحلال آن در آسياي مركزي .
Bakhtiyar Babajanov, “Sredneaziatskoe dukhovnoe upravlenie musul’man: predystoriia i posledstviia raspada” [The Central Asian Muslim Spiritual Board: Early History and the Consequences of Its Collapse],” in Mnogomernye granitsi Tsentral’noi Azii [The Multidimensional Borders of Central Asia], ed. Martha Brill Olcott and Aleksei Malashenko (Moscow: Carnegie Endowment for International Peace, ۲۰۰۰), ۵۵–۶۹.
[۲۸] - Timur
[۲۹] - همان ، ص ۵۶ .
[۳۰] - مقالهي اسلام در اتحاد شوروي (Islam in the soviet union) نوشته اي اوليور روي (Oliver Roy) را ملاحظه نماييد.
[۳۱] - اليور روي (Olivier Roy) ، آسياي مركزي جديد : ايجاد ملت ها (The New Central Asia : The Creation of Nations )
[۳۲] - Quqon
[۳۳] - Afghanistan
[۳۴] - مصاحبهي نويسنده با عبدالمجيد قاري (Abdulmajid qori)، امام شهر خوقند ۱۸ نوامبر ۲۰۰۴ و حاج اسماعيل رحمان اف ، امام قرشي ۲۴ نوامبر ۲۰۰۴.
[۳۵] - مقاله ي ۹ قانون ۱۹۹۸ مدارس مذهبي، دربارهي آزادي مذهب و عقيده را ملاحظه نماييد.
Article ۹ on religious schools, from the ۱۹۹۸ law “On Freedom of Conscience and Religious.
[۳۶] - گروههاي كانوني در اوت ۲۰۰۴ در انديجان و نوامبر ۲۰۰۴ در خوقند تشكيل شدند.
[۳۷] - ديده بان حقوق بشر، ايجاد دشمنان حكومت: آزار مذهبي در ازبكستان، ۱.
Human Rights Watch, Creating Enemies of the State: Religious Persecution in Uzbekistan, ۱.
[۳۸] - حزب التحرير در تركيه و كشورهاي آسياي مركزي غير قانوني اعلام شد، زيرا اين گروه به دنبال جايگزين كردن حكومت هاي سكولار با خلافت اسلامي است . فعاليت حزب التحرير همچنين به سبب تبليغات ضد يهودي در آلمان ممنوع شد.
[۳۹] - وزارت امور خارجه ايالات متحده ، دفتر هماهنگ كنندهي ضد تروريستي، گزارشهاي كشور دربارهي تروريسم در سال ۲۰۰۴، واشنگتن دي سي، آوريل ۲۰۰۵، ۴۷.
U.S. Department of State, Office of the Coordinator for Counterterrorism, Country Reports on Terrorism ۲۰۰۴, Washington, D.C., April ۲۰۰۵, ۴۷.
[۴۰] - Namangan
[۴۱] - توصيف اين كه چرا امامان خوقند از ديگر نواحي، مستقلترند خيلي روشن نيست. اميدوارم به اين پرسش در پژوهش آتي پاسخ دهم .
[۴۲] - به عنوان مثال، مقالههاي تحرك اسلامي: رويكردي اجتماعي به تئوري انقلاب؛ بين راي و گلوله؛ گذار الجزاير از حاكميت خودكامه و جهاد: رهاورد اسلام سياسي را ببيند.
Quintan Wiktorowicz, ed., Islamic Activism: A Social Movem nt Theory pproach( Bloomington, IN: Indiana University Press, ۲۰۰۴); William B. Quandt, Between allots and Bullets: Algeria’s Transition from Authoritarian Rule (Washington, D.C.: Brookings nstitution, ۱۹۹۸); and Gilles Kepel, Jihad: The Trail of Political Islam (Cambridge, MA: Harvard niversity Press, ۲۰۰۲).
[۴۳] - نام مفتي كنوني (در زمان نگارش مقاله) ازبكستان ، عبدالرشيد بهراماف (Abdurashid Bahromov) ، نيز مكرر به ميان آمد، اما نه با نگرش مثبت!
[۴۴] - براي مطالعه ي بيشتر روي انحلال شوراي امور مذهبي مسلمانان "CENTRAL ASIAN MUSLIM , SADUM SPIRITUAL BOARD" باباجاناف (Babajanov) ص ۵۵-۶۹ را ملاحظه نماييد.
[۴۵] - همان.
[۴۶] - Qazi Akbar Turajonzoda
[۴۷] - رهبر مسلمان آسياي مركزي، تورجانزاده را به سبب ورود به درگيري سرزنش كرد.
[۴۸] - همان.
[۴۹] - " تظاهرات مسلمانان ازبكستان عليه رهبران كمونيست "برنامه ي تلويزيون روسيه خلاصه ي اخبار جهان ، ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۱.
“Uzbekistan Muslims Demonstrate Against Communist Leadership,” Russian television program airing at ۱۷۰۰ GMT, September ۲۲, ۱۹۹۱, in BBC Summary of World Broadcasts, September ۲۴.۱۹۹۱.
[۵۰] - Uran Botobekov ، افراط گرايي مذهبي در دره ي فرغانه.
Uran Botobekov, “Situatsia v Ferganskoidoline religioznyiu ekstremizm” [The state of Religious Extremism in the Ferghana Valley],” in The Multidimensional Borders of Central Asia, ed. Olcott and Malashenko, ۴۸.
[۵۱] - همان
[۵۲] - ايتارتاس، بنگاه خبري بين المللي كرملين ، « مصاحبه با محمد صادق محمد يوسف، رئيس شوراي مسلمانان آسياي مركزي».
Kremlin International News Broadcast, “Interview with Mufti Muhammad-Yusuf Mukham- mad-Sedik, Head of the Central Asian Theological Moslem Board,” Federal Information Systems Corporation, January ۹, ۱۹۹۲
[۵۳] - دانشجويان ازبك از تركيه فراخوانده شدند. Uzbek Students Withdrawn from Turkey,” Hurriyet, August ۲۵, ۱۹۹۷. “
[۵۴] - مصاحبه ي نويسنده با محمد صادق .
[۵۵] - Alexei Malasheko ، « اسلام در آسياي مركزي در نشريهي امنيت آسياي مركزي: نزاع بينالمللي جديد، روي آليسون و لنا جانسون».
Alexei Malashenko, “Islam in Central Asia,” in Central Asian Security: The New International Conflict, ed. Roy Allison and Lena Jonson (Washington, D.C.: Brookings Institution, ۲۰۰۱), ۵۲.
[۵۶] - مصاحبه ي نويسنده با محمد صادق ، ۱۷ اوت ۲۰۰۴ .
[۵۷] - Islamic Movement of Uzbekistan (IMU)
[۵۸] - عمل حاكمان ازبكستان به شعائر ديني.
[۵۹]“ - Visit to Uzbekistan of Exiled Mufti,” Eurasianet.org, January ۲۰۰۰ • http://www.eurasianet.org/ resource/uzbekistan/press_digest/digest۲.۱.shtml.
[۶۰] - يوري مشين، ازبكستان گام به گام به سوي دموكراسي حركت ميكند (ازبكها اكنون حتي ميتوانند تلويزيون تماشا كنند).
Yury Mashin, “Uzbekistan poetapno idet k demokratii (Uzhe mozhno smotret’ Telivizor)” [Step by Step Uzbekistan Moves Toward Democracy (Uzbeks Can Even Watch Television now)],” Kommersant, February ۱, ۲۰۰۰, ۹.
[۶۱] - محمد صادق برنامهي راديويي هفتگي بر روي ايستگاه نوروز و راديوازبكي بي بي سي و راديو آزادي دارد (مصاحبهي نويسنده با محمد صادق).
Sodik has weekly radio shows on the Uzbek station Narooz, and on the Uzbek language broadcasts of the BBC and Radio Freedom (author’s interview with Sodik). The Sodik quotes are from Charles Recknagel and Zamira Eshanova, “U.S.: ۱۱ September—Muslims Debate Fundamentalism in Wake of Attacks (Part ۵),” Radio Free Europe/Radio Liberty, September ۶, ۲۰۰۲ • http://www.rferl. org/features/ ۲۰۰۲/۰۹/۰۶۰۹۲۰۰۲۱۹۰۲۰۸.asp.
[۶۲] - مقاله ي ۹ قانون ۱۹۹۸ را « دربارهي آزادي مذهب وعقيده » ملاحظه نماييد.
[۶۳] - مسلمانان دربارهي بنيادگرايي بحث ميكنند. Recknage and Eshanova, “Muslims Debate Fundamentalism.
[۶۴] - مفتي اسبق ازبكستان _دربارهي زندگي ديني در كشور)
G. Bukharbaeva, “Byvshii mufti Uzbekistana—o religioznoi zhizni v strane” [The Former Mufti of Uzbekistan—About Religious Life in the Country], Institute for War and Peace Reporting (IWPR), November ۸, ۲۰۰۲ • http://www.fergana.ru/۴printer.php?id=۷۱۲.
[۶۵] - بخاربي آوا « مفتي اسبق ازبكستان » .... Bukharbaeva, “The Former Mufti of Uzbekistan.
[۶۶] - مصاحبه ي نويسنده با محمد صادق.
[۶۷] - ژول ميگدال، جوامع قدرتمند و دولتهاي ضعيف: رابطهي دولت – ملت و تواناييهاي دولت در جهان سوم.
Joel S. Migdal, Strong Societies and Weak States: State-Society Relations and State capabilities in the Third World (Princeton: Princeton University Press, ۱۹۹۸), ۲۲۳.
[۶۸] - مصاحبه نويسنده با حاميان قليچ اف ، اوت و نوامبر ۲۰۰۴.
[۶۹] - سه گردان از نيروهاي ايالات متحده وازبكستان از پايگاه "خان آباد" مراقبت مي كنند.
[۷۰] - گروه هاي معيار ،اوت ۲۰۰۴ و مذاكرات نويسنده با فعالان حقوق بشر.
[۷۱] - امام قرشي، اسماعيل ريحاناف (Ismail Raikhanov)، خطبههاي تهيه شده توسط شوراي امور مذهبي را كمك بزرگي توصيف كرد... آنها مطالب را از منابع علمي گوناگون استخراج ميكنند...من قادر نيستم چنين خطبههايي را به تنهايي بنويسم. "مصاحبهي نويسنده با اسماعيل ريحاناف، قرشي، ۲۴ نوامبر ۲۰۰۴.
[۷۲] - قليچ اف در مدرسه علوم ديني "كتاب" (Kitab) در يكصد كيلومتري شمال قرشي تحصيل كرد.
[۷۳] - مصاحبه نويسنده با دانشجويان دانشگاه اسلامي تاشكند ، اوت و نوامبر ۲۰۰۴ .
[۷۴] Rakhmatulla qori Obidov
[۷۵] - Kokcha
[۷۶] - مصاحبه نويسنده با رحمت ا... قاري عبيداف (Rakhmatulla qori Obidov)، تاشكند، ۱۷ نوامبر ۲۰۰۴.
[۷۷] - احمد رشيد، «پرسش از جنگ مقدس».
Ahmed Rashid, “Asking For Holy War,” Far Eastern Economic Review, November ۹, ۲۰۰۰, ۲۸–۲۹.
[۷۸] - مصاحبه نويسنده با فعالان حقوق بشر قرشي ، نوامبر ۲۰۰۴
مقاله Islamic Leaders in Uzbekistan (رهبران اسلامی در ازبكستان)، نویسنده: اریك ام مك گلینچی (Eric M. McGlinchey) مترجم: محمد رضا ستاری
نظر شما