به گزارش خبرنگار مهر، آرش ابراهیمی از زمان کودکی کارهای نمایشی خویش را از صدا و سیما آغاز کرده است. او که رشته تحصیلی اش روانشناسی است به این نتیجه رسید که برای حرفه ای شدن باید هنر تئاتر را بیاموزد و هفت سال میگذرد که در وادی هنر در حال کار کردن است. او می گوید اولین نمایشی که در آن به ایفای نقش پرداخته در سال ۸۷ با نام اشک محراب بوده است.
از کارهای دیگری که او که در آنها یا به ایفای نقش پرداخته یا کارگردانی کرده، می توان به نمایش های گردش تابستانی، دل سگ، ماچیسمو، لاموزیکا و بازی خدایان اشاره کرد. او یادآور می شود که سال گذشته به خاطر ماچیسمو مقام اول بازیگر را آورده و نمایش برژیت باردو و میشل پیکولی در تحقیر اثر لویی برت را نوشته و کارگردانی کرده است.
این کارگردان جوان در این زمینه به خبرنگار مهر گفت: نوشته های خود را نوشته نمی دانم و بیشتر آنها کاوش هستند.
ابراهیمی به شیوه جدیدی برای نگارش دست یافته و معتقد است باید همچنان برای رسیدن به قالب اصلی روی این سبک یا شیوه کار کند.
وی از شیوه خود با نام "پشوخه" یاد کرد و گفت که این نام را از روی یکی از دیوهای افسانه های محلی ایران برداشته است.
خبرنگار مهر به بهانه کار جدید و متمایز او نسبت به کارهای ایفا شده در این سال ها به سراغ این کارگردان و نویسنده جوان رفته و با او به گفتگو نشست.
کارگردان بند باز گفت: سبک ِپشوخه به رابطه تماشاگر و عوامل اجرایی از یک زاویه روانشناختی و معرفتی می پردازد. می توانم بگوییم که این سبک به مسئله تحقیر کردن می پردازد و در کل پدیده تحقیر در جامعه و هنرمندان وجود دارد. در واقع یک جور پرخاش ناخودآگاه که سعی می شود با تحقیر کردن و کوبیدن سایر اشخاص یا آثار هنری به آن دسترسی پیدا کنند. در کنار این حس تحقیر این سبک به "متادرام" نیز عنایت ویژه ای دارد.
ابراهیمی گفت: نمایش بند باز از لحاظ ایده با اینکه همان حس را تداعی می کند اما به سبک پشوخه نیست. چون سبک پشوخه مولفه های خاص خودش را دارد. اما در نمایش بند باز از شیوه های اپیزودیک و قالب رویا و پیرنگ دورانی به شکل ترکیبی استفاده شده است.
کارگردان اثر بندباز اضافه کرد: تمرین این کار از دو ماه پیش آغاز شده و در کل ۴۰ روز کاری تمرین مستمر و مفید داشتیم.
وی در خصوص مشکلاتش در حوزه تئاتر نیز سخن و گفت و افزود: بیشترین مشکلات تقابل اهالی فرهنگ با پدیده های نو در تئاتر است.
وی افزود: هنر امروز خالی از اندیشه شده و نمی توان اندیشه جدیدی را در آن تزریق کرد.
کارگردان نمایش بند باز افزود: وقتی شروع به کار کردم با این هشدارها رو برو شدم که این کار را انجام نده و همان مسیری را که قدیمی ها رفته اند تو هم در همان مسیر قدم بردار و سعی کن خلاف جهت رود شنا نکنی، خیلی از افراد که اتفاقاً فرهنگی هم هستند به من می گفتند که این کار را انجام ندهم، چراکه مردم نمی پذیرند و از این نوع کارها استقبال نمی شود و بازدهی مالی برای شما نخواهد داشت. متاسفانه به همین دلیل است که در جایی همچون اروپا تئاتر رو به پیشرفت است ولی در اینجا اهالی تئاتر به جز درجا زدن کاری نمی کنند. البته من این مسئله را تعمیم نمی دهم و مسلماً همیشه استثناهایی وجود دارد.
ابراهیمی اضافه کرد: متاسفانه در سیاست گذاری های اعمال شده اینطور فکر می شود که با به روی صحنه بردن کمدی های نازل می توانند تماشاچی را به صحنه تئاتر بازگردانند. متاسفانه برخی افراد در مقام بازبین فکر می کنند که ذهن شان معیاری برای ذهن چند میلیون جمعیت این شهر است. البته استدلال آنها این است که عام مردم متوجه این گونه نمایش ها نمی شود ولی من فکر می کنم مردم هوشیار هستند و وقتی با یک اثری که ارزش های هنری در آن است روبرو شوند از آن هم استقبال می کنند.
وی افزود: ذهن انسان امروز یک ذهن چند قطبی است و نمی توان تصور کرد که میتوان برای این انسان و یا این تماشاگر یک اثر یک بعدی ساخت و انتظار داشت که به عنوان تماشاگر راضی و اغنا شده از سالن تئاتر بیرون برود. من فکر می کنم ذائقه انسان امروزی خیلی تغییر کرده است و باید برای این انسان تئاتر تولید کرد.
ابراهیمی گفت: فکر می کردم هزینه های تولید یک تئاتر بسیار کمتر از تولید یک فیلم سینمایی است اما به قطع می توانم بگوییم که اشتباه می کردم اما در همین حین هم به این نتیجه رسیدم که کار تئاتر نیازمند خلاقیت بیشتر و کار مستمرتر است بنابراین تا زمانی که در این عرصه حرفی برای گفتن داشته باشم در حوزه تئاتر می مانم.
وی گفت: در نمایش بند باز تلاش شده از جریان سیال برای ایجاد و تلفیق فضاها با یکدیگر استفاده شود چرا که زمان در این اثر درهم تنیده شده و فاصله زمانی برخی از صحنه ها با یکدیگر به بالای دو هزار و ۵۰۰ سال هم می رسد.
ابراهیمی در پاسخ به این سوال که «واهمه ای نداشتید که تماشاچی متوجه معانی فلسفی کار نشود» گفت: نترسیدم چرا که از کاری که کردم مطمئن هستم که اگر گوش تماشاچی چند واژه بیشتر از واژه های روزمره را بشنود شاید یک روز برای دانستن آن تلاش کرد.
این کارگردان تئاتر تصریح کرد: در بین بازیگران هم کسانی را داشتیم که با هیچ یک از معانی به کار رفته در اثر آشنا نبودند اما در حال حاضر مشتاقانه انسان و سمبل هایش را مطالعه می کنند، پس من فکر می کنم کار مثبتی هر چند کوچک در ساختار عظیم هستی انجام داده ام.
وی اضافه کرد: این اثر را برای اساتید غیر خارجی فلسفه تئاتر فرستادم و با بازخوردهای مثبتی هم مواجه شدم پس از آن با اساتیدی مانند کاوه بهبهانی استاد فلسفه تحلیل هم مواجه شدم که در روزهای آتی ایشان را به عنوان میزبان برای نقد و بررسی نمایش بند باز خواهیم داشت.
نظر شما