به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" پروفسور سوئين برن اظهار داشت: خداي مكتب خداپرستي آن گونه كه مسيحيان و مسلمانان او را مي پرستند به لحاظ تعريف قادر مطلق، عالم مطلق و مطلقاً خير است. عالم مطلق بودن خدا را هم به اين معنا مي فهمم كه او هر چيزي را كه منطقاً دانستن آن ممكن است مي داند.
استاد فلسفه دين آكسفورد در ادامه با اشاره به اين مطلب كه شرور عالم ذاتا بد هستند مانند درد و رنج و افعال سوء گفت : ظاهراً اين مسائل را خداوند نبايد اجازه تحقق را به آنها دهد. زيرا به وضوح روشن است كه خدا با توجه به قادر مطلق بودنش اگر بخواهد مي تواند مانع تحقق شرور در عالم شود. اگر خدايي هست اين امر براي او بديهي به نظر مي رسد.
پروفسور سوئين برن افزود: با استنتاج مورد رنج كشيدن، در خصوص همه شرور به طور كلي و استنتاج از همان مورد در خصوص خدا كه مي تواند هر آنچه منطقا ممكن است انجام دهد. من بر آنم كه خدا متناسب با خيريت محض مي تواند تحقق خود را مجاز بدارد مشروط بر آنكه چهار شرط تحقق يابد. به عبارتي ديگر خدا ممكن است وقوع شري را روا بدارد و در عين حال خود همچنان خير مطلق باشد ولي مشروط به اينكه خيري وجود داشته باشد كه به لحاظ منطقي براي خدا محال باشد آن را به هر طريق اخلاقي مجاز ديگري ايجاد كند مگر اينكه وقوع شري يا شري به همان اندازه بد را مجاز بدارد.
وي افزود: خدا اين خير را به وجود مي آورد مثلا خدا به ما اراده آزاد عطا مي كند. خدا حق دارد كه اجازه وقوع شر مذكور را بدهد. اين حق خدا ناشي از اين است كه او ولي نعمت ماست. ارزش سلبي ناشي از مجاز شمردن وقوع اين شر، بيش از ارزش ايجابي خير مورد نظر نيست. ناتواني ما در درك اين مطلب كه اين شرط متحقق است غالبا ناشي از غفلتمان از اين واقعيت است كه مفيد بودن براي شخصي كه مفيد است يك امتياز به شمار مي آيد.
پروفسور سوئين برن با تاكيد بر اين مطلب كه وجود شرور در عالم دليل قاطعي عليه وجود خدا به شمار مي آيند گفت: آنچه كه خداشناسي مي تواند ادعا كند اين است كه بسياري حالات خوب ديگر غير از لذات حسي هستند كه منطقاً خدا نمي تواند آنها را بدون آنكه ايجاد كند، شروري واقع شوند.
اين فيلسوف دين معاصر انگلستان در ادامه سخنانش اظهار داشت: همه شرور عالم يك خير بزرگترند و بنابراين وجود آنها قرينه اي در قبال وجود خداوند نيست. من معتقدم كه وظيفه اين نظريه وظيفه اي در قبال دستيابي است. جهاني كه در آنها فاعلها بتوانند به يكديگر نفع برسانند ولي نتوانند زيان بزنند جهاني است كه افراد در آن مسئوليت بسيار محدودي نسبت به يكديگر دارند. يك پدر خوب مانند خداي خوب مسئوليت مي دهد ولي براي آنكه مخلوقات را در آفرينش سهيم كند بايد به آنها حق انتخاب صدمه زدن و ناقص و معيوب كردن و حق انتخاب خنثي كردن نقشه الهي را هم بدهد. در اين صورت خدا با اجازه صدمه زدن خير بزرگتري درباب انسان را كه انتخاب آزادانه نفع رساندن به يكديگر و بنابراين مشاركت در طرح و نقشه الهي است ممكن مي كند.
پروفسور سوئين برن با بيان اين مطلب كه ما مي توانيم به تدريج علايق خود را تغيير دهيم به نحوي كه مثلا انجام دادن عمل عادلانه بر ايمان طبيعي شود گفت : بدين ترتيب مي توانيم خود را از قدرت تمايلات كمتر خوب كه در معرض آنها قرار مي گيريم آزاد كنيم. ولي بازهم خير بزرگتر ما يعني داشتن حق انتخاب آزادانه در شكل بخشي شخصيتمان تنها در صورتي قابل دستيابي است كه خطر اين امر كه ما مجاز باشيم شخصيت خودمان را نيز نابود كنيم نيز در ميان باشد. اين نيز خير است كه به انسان حق انتخاب هاي ممكن براي مقابله با شرور طبيعي مانند امراض داده شده است.
نظر شما