۲۹ آبان ۱۳۸۴، ۱۸:۲۷

تقابلهاي رئاليسم و فمنيسم در عرصه روابط بين الملل

تقابلهاي رئاليسم و فمنيسم در عرصه روابط بين الملل

خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه: از جمله مكاتبي كه در عرصه سياست بين الملل بديل مكتب رئاليسم به حساب مي آيد فمنيسم است. آنچه دز ذيل مي آيد نگاهي به مؤلفه هاي فمنيسم در حوزه روابط بين الملل است.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، فمنيسم در حقيقت واكنشي نسبت به سلطه رويكرد رئاليستي در سطح بين الملل بوده است. فمنيستها بر اين باورند كه مفروضات اصلي رئاليسم بويژه موضوع نبود اقتدار مركزي و مسئله حاكميت از جمله مواردي هستند كه بيشتر نشان دهنده ديدگاه مردان نسبت به جهان است. همچنين در عرصه سياست جهاني تصميمها و اجراي آنها توسط مردان صورت مي گيرند و زنان بيشتر از كانالهاي غيررسمي و غيردولتي تأثير گذار هستند.  آنها سؤالشان اين است كه به چه دليل زنان در صحنه سياست جهاني به حاشيه رانده  شده اند  و يا چرا بيشتر مفاهيم مردانه هستند؟

آنها خواهان برخورداري فرصت برابر براي زنان در عرصه روابط بين الملل هستند تا هم  از ديدگاه آنها جهان سياست، انساني تر و طبيعي تر شود و هم درك بهتري از مسائل به دست آيد.  آنها بسياري از مفاهيم جنسي  را زير سؤال مي برند.  در كل فمنيستها جنبه هاي عيني زندگي را كه بر اساس ويژگيهاي فرهنگي مردانه تعريف مي شوند قبول ندارند و معتقدند كه اين قوانين مردانه اند  اما طبيعت هم مردانه است و هم زنانه .

 فمنيستهامعتقدند كه بسادگي نمي توان جنبه هاي اخلاقي را از رفتار سياسي جدا كرد زيرا كليه رفتارهاي سياسي از اهميت اخلاقي برخوردارند و چارچوب اخلاقي يك دولت خاص نمي تواند به عنوان الگوي كلي و جهاني قلمدا شود. پس بايد  در صدد كشف عناصر مشترك اخلاقي ميان ملل گوناگون بود كه اين امر مي تواند منجر به كاهش تنشهاي بين المللي شود.

به گزارش گروه دين و انديشه "مهر"، از ديدگاه فمنسيتها منافع ملي دولت صرفاً از طريق قدرت تعريف نمي شود بلكه ماهيتي چند بعدي و چند گانه دارد و منافع ملي كشورها در دنيايي از وابستگي متقابل تامين مي گردد و بسياري از مسائل و معضلات دنياي كنوني از جمله معضلات زيست محيطي،جنگ هسته اي و يا رفاه اقتصادي با همكاري جمعي در سطح جهاني قابل حل است.

 فمنيستها به چند طيف تقسيم مي شوند. عده اي ضمن ارزش نهادن به زنان، آنها را به واسطه تجاربي كه در پرورش كودكان دارند و همچنين از لحاظ روابط انساني و برخورد با بحرانها و تصميم گيري موفقتر و مؤثرتر از مردان مي دانند. اينها همان فمنيستهاي فرا مدرن هستند. گروه دوم مفروضات گروه اول را كه بر اساس جنس است قبول ندارند و ب تساهل و انعطاف پذيري بيشتري دراين وادي معتقدند. اما گروه سوم اصولاً به نقش جنسيت چه مرد چه زن اعتقاد ندارند و مي گويند هيچ كدام به واسطه جنيست شان تفاوت يا برتري خاصي نسبت به ديگري ندارند و هر دو مساوي هستند. البته آنها نسبت به جايگاه كنوني زن در عرصه سياست معترض هستند اما به اين هم اعتقاد ندارند كه  با ورود زنان به عرصه سياست بين الملل تحولات بنيادين در اين عرصه اتفاق مي افتد.

 فمنيستها معتقدند مفاهيمي مانند استقلال حاكميتها ،عدم مداخله دولتها در حوزه ديگر حاكميتها، جدايي مسائل داخلي از مسائل بين المللي و حتي رفتارهاي نظامي و جنگ مردانه اند در صورتي كه اگر زنان نقش بيشتري در صحنه جهاني ايفا نمايند صحنه جهاني صلح آميزتر و سالم تر مي شود. اما مخالفان بر اين اعتقادند كه زنان و مردان از لحاظ ايفاي نقش در صحنه سياست و قدرت با هم فرق چنداني ندارند، زيرا اگر زنان هم به قدرت  برسند به سبب اينكه بايد در چارچوب هدفها و منافع ملي عمل نمايند،م انند مردان عمل مي كنند. مانند گلدا ماير در جنگ 1973 فلسطين اشغالي عليه مصر و سوريه و اينديرا گاندي در جنگ 1971 هند و پاكستان. البته افرادي مانند ويولتا چامورو در نيكاراگوئه در سال 1980 موفق به ايجاد صلح درميان گروههاي درگير در جنگ داخلي شد.

کد خبر 256094

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha