به گزارش خبرگزاری مهر، نوزدهمین مجلد این دانشنامه که به تازگی منتشر شده است حاوی مقالات حرف «ر» است. روزگذشته روز ملی خلیج فارس بود که به این مناسبت نگاهی داشته ایم به مقاله «خلیج فارس» که توسط دکتر پیروز مجتهد زاده تألیف و در مجلد شانزدهم دانشنامه جهان اسلام چاپ شده است.
خليجفارس، خليجى در جنوب ايران است كه از طريق تنگه هرمز به آبهاى آزاد راه دارد. اين خليج تقريبآ ميان °۲۴ تا ۳۰º عرض جغرافيايى شمالى و °۴۸ تا ۳۰ °۵۶ طول جغرافيايى شرقى، در امتداد درياى عمان واقع شده است(< رجوع کنید به اطلس جامع جهان تايمز< ، نقشه ۳۴).
در بخش جغرافياى طبيعى خلیج فارس در این مقاله آمده است: خليجفارس كه در طول تاريخ، از مهمترين درياهاى جهان به شمار مىآمده، به شكل مستطيلى خميده است و فلات ايران را از شبهجزيره عربستان جدا مىكند. طول خليجفارس، از تنگه هرمز تا دهانه اروندرود، ۹۶۵ كيلومتر است كه در عين حال، طول مرزهاى دريايى ايران با كشورهاى عربى منطقه شمرده مىشود. پهناى خليجفارس، به تفاوت، ميان ۴۷ كيلومتر تا ۳۷۰ كيلومتر برآورد شده است (مجتهدزاده، ۱۳۷۹ش، ص ۲۷؛ نيز رجوع کنید به >اطلس جامع جهان تايمز<، همانجا). مساحت خليجفارس ۸۰۰،۲۲۳ كيلومترمربع (نود هزار مايل مربع) برآورد شده است. كف دريا شيبى ملايم در جهت جنوب به شمال دارد، بهگونهاى كه ژرفاى آب در جنوب اندك است و در جهت شمال افزايش مىيابد. در صورتى كه در تنگه هرمز شيب كف دريا از شمال به جنوب است. خليجفارس دريايى كمعمق است و ژرفاى متوسط آب آن ميان چهل تا پنجاه متر برآورد شده است. ژرفترين نقطه اين دريا در نزديكى تنگه هرمز است كه تا ۹۱ متر مىرسد. خليجفارس داراى دو فصل مشخص تابستان و زمستان است و بهجز سه ماه، در ديگر ماههاى سال گرم است. آب گرم و صاف خليجفارس محيط مناسبى براى پرورش مرجان و تشكيل جزاير مرجانى است . مجارى ورود آب به خليجفارس كم، و به اروندرود و چند رود كوچك از خاك ايران محدود است (مجتهدزاده، ۱۳۷۹ش، ص ۲۷، ۳۰). منطقه خليجفارس هشت كشور مستقل را دربرمىگيرد. سرزمينهاى كرانهاى اين دريا متعلق به كشورهاى ايران، عربستان سعودى، عراق، عمان، كويت، قطر، بحرين و امارات متحده عربى است.
ايران با بيش از هزار كيلومتر خط كرانهاى، سراسر شمالغربى، شمال و شمالشرقى خليجفارس و شمال تنگه هرمز را دربرمىگيرد. امتداد كرانهاى ايران در دوهزار كيلومتر به سمت درياى عمان و گوشه شمالغربى اقيانوس هند، موجب شده است كه اين كشور طولانىترين خط كرانهاى منطقه را داشته باشد. از سوى ديگر، باتوجه به اينكه ايران بيشترين شمار همسايگان محاصره در خشكى و طولانىترين خط كرانهاى دسترسى به دريا در منطقه را داراست، مىتواند از اين جغرافياى ممتاز، از نظر دسترسى قانونى همسايگان محاصره در خشكى خود به خليجفارس (در چهارچوب قوانين خود)، بهرهبردارى كند و موقعيت ژئوپُليتيك و ژئواستراتژيك بىهمتايى را از آن خود سازد.
مهمترين جزيرههاى خليجفارس عبارتاند از :۱) جزاير ايران، شامل هرمز، لارك، قشم، هنگام، كيش، تنب بزرگ و كوچك، فارور، لاوان، نخيلو، جابرين، سرى، فارسى، خارك و ابوموسى. ابوموسى مورد ادعاى شارجه (امارات متحده عربى) نيز هست. امارات متحده عربى اين ادعا را در ۱۳۷۱ش/ ۱۹۹۲ با ادعاى جنجالبرانگيز در مورد تنب بزرگ و تنب كوچك توأم ساخت.
در ادامه این بخش از مقاله، درباره جزایر و بنادر سایر کشورها اطلاعات گسترده ای به چشم می خورد. این مقاله می افزاید: خليجفارس داراى ذخاير بزرگ نفت و گاز طبيعى است كه ۶۳% از كل ذخاير نفت شناختهشده در جهان را تشكيل مىدهد. توليد نفت منطقه از ۹ر۲۱% توليد كل جهان تجاوز نمىكند. بهرغم آنكه كشورهاى مصرفكننده نفت حدود ۴۱% از نفت خود را از خليجفارس تأمين مىكنند، اين وضع در حال تحول است و چنانكه وزارت انرژى امريكا اعلام كرده، در آينده جهان براى تأمين ۶۵% نيازهاى نفتى خود به خليجفارس وابسته خواهد شد. افزون بر آن، خليجفارس حدود ۳۰% از ذخاير گاز طبيعى جهان را داراست كه از اين نظر پس از روسيه، دومين منطقه در جهان محسوب مىشود . (پانيگوان، ص ۲۵ـ۲۷؛ بيرول ،ص ۵۱ـ ۵۲؛ نيز رجوع کنید به نفت*).
دربخش دیگر این مقاله که به جغرافياى تاريخی خلیج فارس اختصاص یافته آمده است: پيش از سلطه آرياييها بر فلات ايران، آسوريان خليجفارس را نارمرتو Narmarratu) به معناى رود تلخ) مىناميدند، كه قديمترين نام آن است (مشكور، ص ۱۱). ايرانيان دوران هخامنشى درياى جداكننده فلات ايران از شبهجزيره عربستان را پارسا درايا ( Parsa draya يعنى درياى پارس) مىخواندند و يونانيان آن را سينوس پرسيكوسSinus Persicuss) خليجفارس) مىناميدند (رجوع کنید به اطلس تاريخى خليجفارس ، ص ۵۷، ۷۵، ۸۱؛ >خليجفارس< ، ج ۱، ص ۱۱،۱۵، ۱۹). البته در برخى آثار بهجامانده از زبان يونانى، بهگونهاى متفاوت، به هر دو نام خليجفارس و درياى پارس اشاره شده است. چنانكه در جغرافياى استرابون در قرن اول پيش از ميلاد (ج ۷، ص ۱۵۴، ۳۰۰)، خليجفارس پرسيكوس كُلْپُس و دریای پارس پرساس تالاتّا ناميده شده است. پلینیوس/ پلینی اکبر مورخ و طبيعىدان رومى (ج ۲، كتاب ۶، ص۴۲۰) در قرن اول ميلادى دو واژه پرسيكوسوس و پرسيكوم را براى خليجفارس بهكار برده است. آريانوس، مورخ رومى يونانىالاصل، نيز در قرن دوم ميلادى (ج ۲، ص ۲۶۸، ۳۶۲، ۳۸۴، ۴۳۲) خلیج فارس را كُلْپُس پرسيكوس و درياى پارس را تالاسا پرسیکا/ پرساس تالاسان نامیده است. همچنين در جغرافياى بطلميوس كه در قرن سوم/ نهم به عربى ترجمهشده، اصطلاح الخليجالفارسى به كرات ديده مىشود (براى نمونه رجوع کنید به ص۱۹۰، ۱۹۴، ۱۹۶ـ۱۹۷، ۲۰۰، ۲۰۳ـ۲۰۴).
پارسا دراياى ايرانى بعدها در روم بهگونه ماره پرسيكو Mare Persicum، (درياى پارس) درآمد (>رجوع کنید به خليجفارس<، ج ۱، ص ۸ـ۹) و از روم يا مستقيماً از ايران به منابع تاريخى و جغرافيايى عربى در دوره اسلامى راه پيدا كرد. در اين منابع، هر دو نامِ به ارث مانده از تمدنهاى ايرانى و يونانى، همزمان بهكار رفتند، يعنى پارسا دراياى ايرانى را بحر فارس و سينوس پرسيكوس يونانى را خليجفارس خواندند (مجتهدزاده، ۱۳۷۹ش، ص ۴۶ـ۴۷). دهها سند باستانى عربى و اسلامى در دست است كه اين نظريه را مستند مىسازد (براى نمونه رجوع کنید به وصف خليجفارس در نقشههاى تاريخى، نقشههاى ۱ـ۴۰).ايرانيان و يونانيان باستان برداشتهاى دوگانهاى از جغرافياى آبهاى گيتى داشتند. در حالىكه هر دو گروه كره خاكى را دايره مانند مىدانستند كه اقيانوس كنارى يا حاشيهاى آن را محاصره كرده و درياهاى درونى از آن اقيانوس منشعب است، يونانيان باستان درياهاى درونى گيتى را چهارگانه مىدانستند (خليجفارس، درياى خزر، خليجعربى يا درياى سرخ كنونى، و درياى متوسط يا مديترانه كنونى)، اما ايرانيان باستان دو درياى درونى گيتى مىشناختند: درياى پارس و درياى باختر يا مديترانه كنونى (مجتهدزاده، ۱۳۷۹ش، ص ۴۸، ۶۶). هخامنشيان با اين باور، براى ارتباط ميان اين دو دريا، جاده شاهنشاهى را از شوش در نزديكى خليجفارس به سارد در كرانههاى اژه در مديترانه ساختند. داريوش هخامنشى نيز با كندن آبراههاى درياى سرخ را كه ادامه درياى پارس شمرده مىشد، به رود پيراوا (نيل، كه به مديترانه مىريزد) وصل كرد. او در سنگنوشتهاى در نزديك سوئز نوشته است : درايه تيه هچا پارسا آئىتى، يعنى دريايى كه از پارس مىرود (رجوع کنید به كنت ، ص ۱۴۷؛ شارپ ، ص ۱۰۵). اين گفته به روشنى گوياى برداشت جغرافيايى ايرانيان از آبهاى درونى گيتى در آن دوران است . سرزمينهاى خليجفارس در دوران هخامنشى جناح جنوبى شاهنشاهى ايران تشكيل مىدادند. ايرانيان ساكنان اصلى اين سرزمينها بودند (رجوع کنید به سال"Jean-Franciis Salles" < ،ص ۱۷۳ـ۱۹۶).
در بخشهای دیگراین مقاله به مطالبی درباره خلیج فارس در دوران اسلامی، پیشینه کاربرد نام خلیج فارس، جغرافیای سیاسی شامل مرزهای دریایی رسمیت یافته، مرزهای تعیین نشده، امنیت در خلیج فارس، و منابع گسترده فارسی، عربی و لاتینی اشاره شده است. متن کامل این مقاله در پایگاه اینترنتی بنیاد دائره المعارف اسلامی (دانشنامه جهان اسلام) به نشانی rch.ac.ir در دسترس است.
نظر شما