۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۱۷:۵۳

یادداشتی از سینا واحد؛

حقوق بشر!!... حقوق بشر!!؟ و ... حقوق بشر!؟

حقوق بشر!!... حقوق بشر!!؟ و ... حقوق بشر!؟

سینا واحد، نویسنده سالهای دور کیهان و اطلاعات در یادداشتی که دراختیار خبرگزاری مهر قرارداد نسبت به مساله حقوق بشر در امریکا واکنش نشان داد.

به گزارش خبرنگار مهر، در معرفی این نویسنده آمده است: اولین نوشته شاعرانه وار و ادیبانه سیناواحد، قبل از انقلاب منتشر شد و برجسته ترین آثار قبل از انقلاب( جمعه سرخ) دررابطه باواقعه خونین هفده شهریور است. بعد از پیروزی انقلاب، واحد با روزنامه جمهوری اسلامی وسپس با روزنامه اطلاعات و مجله سروش همکاری می کرد.

از سینا واحد مقالات وادیبانه های سیاسی متعددی در رسانه های کشور منتشر شده که مجموعه مقالات روزهای سه شنبه در روزنامه کیهان دردهه هفتاد تحت عنوان تاریخ، فرهنگ، اندیشه و مقالات هفته نامه مهر، مهمترین اثار او بشمارمی رود که مفاهیم نوینی را در ادبیات و فرهنگ انقلاب مطرح ساخت.

سینا واحد

حقوق بشر!

این دو کلمه کوچک، در تاریخ تحولات اجتماعی یکصد ساله کره زمین و ساکنان پرهیاهو و پرمدعایش، آنچنان سر و صدا به راه انداخته و آنگونه، پرآوازه شده است؛ که به راحتی می توان این عبارت را درباره آن انشاء کرد و با خط درشت نوشت!! پرحجم ترین و پر گفتگوترین مفهوم جامعه جهانی در قرن بیستم.

با این وجود، -اگر نگوییم غیر ممکن- کمتر مورخ و مفسر و تفسیر نگار جامعه انسانی را می توان پیدا کرد که با قدرت بگوید این قرن یعنی، قرن بیستم و این دو دهه دنباله اش، یکتاترین قرن تاریخ بشر بعد از میلاد مسیح پیامبر است که حقوق بشر مورد تعرض و تاخت و تازهای وحشیانه قرار گرفته است و نقشه سازان و نقش آفرینان این تاخت و تازها همان قدرت هایی بوده اند که صدای حقوق بشر را پررنگ و جهانی کردند.

مجسمه آمال و تندیس آرزوهای حقوق بشری آن قدری که در این قرن از سیاست سازان و مدیران ارشد و مالکان و صاحبان تجارت و صنعت و بانک کتک خورده است در هیچ دوره ای از ادوار گذشته، نخورده است. اگر کسی بخواهد تنها یک فهرست موضوعی از این بی حرمتی ها و کتک زدن ها تهیه کند، بی گمان با فهرستی روبرو خواهد شد که در پایان آن باید نوشت: کاش! هرگز، قرن بیستم، متولد نمی گشت و جوامع انسانی در چنبره سیاه خویش، اسیر نمی کرد و بی حرمتی به تاریخ و هویت و روح بشری را تبدیل به شاخص ترین بخش سازنده تمدن بشری قرن بیستم؛ نمی ساخت.

چندی پیش، قانونی در آمریکای آزاد و مدعی حقوق بشر اعلام گشت که بیانگر عمق تاریخ زشتی تمدن لیبرال دموکراسی غرب است. این قانون بی سر و صدا، عبارتست از: حق غرامت بیست و پنج هزار دلاری- برای کسانی که به عنوان عدم برخورداری از صلاحیت نژادی در سال های هزار و نهصد و سی و چهل میلادی، اعم از زن و مرد، به طور قانونی، «عقیم» گشتند؛ و هنوز نفس می کشند و راه می روند. براساس گزارش بی بی سی، در آن سال ها مابین هشت تا ده هزار نفر، عقیم شده اند.

هنگامی که واژه «عقیم» یا «عقیم شدگان» یا «عقیم گشتن قانونی» به گوش امروزین بشر رسانه ای شده و معتاد به مصرف رسانه؛ می خورد، پی آمد یک عمل ضد انسانی و ظالمانه و ستم ورزانه به حقوق بشر را در ذهن و قلب ما به جریان نمی اندازد؛ و حقیقت «ظلم دسته جمعی» یا «ستمگری آشکارا در گستره یک نسل» را در خاطر ما سامان نمی دهد! بری اینکه کلمه «عقیم» و یا «عقیم گشتن قانونی» به اندازه کافی در بردارنده توان و نیروی واکنش سریع «تخیل رسانه ای» جامعه امروزین نیست و نمی تواند همچون کلمه «اعدام»!؟ برانگیختگی مثبت و یا منفی، تولید کند.

اما، حقیقت این اقدام سبعانه و ضدبشری آنقدر ستم ورزانه است که می توان اظهار داشت، نیمی از وجود انسانی؛ «اعدام» می گردد و به لحاظ روحی، انسان «عقیم گشته» را در بستر ناآرام، خیزش به سمت خودکشی، هُل می دهد. تمامی شاگردها و دانشجوهای دانشکده های روانشناسی، در سرتاسر پنج قاره زمین می دانند که «سلب مردانگی و زنانگی» از یک انسان، دیگر تکیه گاهی برای ابراز و اظهار شخصیت انسانی مردانه یا زنانه! باقی نمی گذارد!

به هر صورت، اگر بخواهیم بفهمیم که «عقیم سازی قانونی یا دولتی» یعنی چه!؟ باید با قاطعیت بگوییم: «اعدام نیمی از وجود انسانی»! و این قانون وحشتناک شصت هفتاد سال پیش، در پیش روترین جامعه دموکراسی بشر، با افتخار حاکمیت قانون، شامل احوال زندگی و تاریخ یک نسل شده است و آن ها را به اعماق سیاه دایره های بی آوای «مظلوم کشی» یا «ضعیف کشی» کوچ داده است!!

به لحاظ تاریخی، این حادثه از ابعاد عظیم ضد انسانی و تجاوز به حقوق اولیه و ابتدایی بشر برخوردار است که گوش و چشم کم توان رسانه ای ما نمی تواند این ابعاد هولناک ستمگرانه را درک کند! و داد ضد ستم و کذب در آسمان مصنوعی حقوق بشر امروز غرب لیبرال دموکرات، سر دهد.

این فاجعه بزرگ حقوق بشری که در آمریکای قبل از دهه پنجاه میلادی رخ داده، از فاجعه بزرگ نسل کشی ده هزار نفره در بوسنی و هرزگوین در دهه نود، به مراتب هولناک تر و ضدانسانی تر است و نیز به لحاظ حقوقی جنایتکارانه تر!

جنگجویان حقوق بشری انقلاب، کجا هستند!

براساس، کدامین منطق جنگ، همچنان انتظار می کشیم؛ تا آنان حمله کنند، اتهام بزنند و آمار بدهند و سپس محکوم کنند!!

تاریخ تمدن صنعتی غرب، مشحون از فجایع و به آتش کشیده شدن حقوق بشر معاصر در دهه عرصه ها است.

غفلت از این جبهه گسترده و پر آتش، غفلت از قدرت شیطانیت رسانه ها و دامنه پرنفوذ تخریب گرایانه ذهنیت بشری است!

 

کد خبر 2566520

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha