به گزارش خبرگزاری مهر، در برنامه این هفته انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند سهشنبه 15 اردیبهشت فیلم مستند «حمید هما» ساخته محمدعلی سجادی با حضور رضا کیانیان، عزیزالله حاجی مشهدی، حمید لبخنده و جمعی دیگر از اهالی هنر در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران روی پرده رفت و در ادامه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در ابتدای این نشست رضا کیانیان به خصوصیات اخلاقی حمید سمندریان اشاره کرد و گفت: در وجود حمید سمندریان چیزی بود که باعث میشد همه دوستش داشته باشند. هیچگاه ندیدم کسی از او دلخور باشد و چنین ویژگی کمیابی را فقط در وجود او و رضا شریفی دیدهام. سمندریان بهترین، دوستداشتنیترین و مهربانترین معلمی است که در خاطر دارم. در کنار او شاهد هما روستا هستیم که از نسل بازیگران روس با همان ویژگیها محسوب میشود؛ بازیگرانی که آن قدر در نقش خود غرق میشوند که زندگی را از یاد میبرند و شاید بشود گفت تراژدی را بیش از زندگی واقعی دوست دارند. تنها باری که در زندگیام مجریگری کردهام برای بزرگداشت سمندریان بوده، اگرچه خود را شاگرد ناخلف او میدانم.
در ادامه عزیزالله حاجی مشهدی منتقد سینمایی به جنبههای مختلف این فیلم پرداخت و گفت: بیگمان حمید سمندریان هم اکنون در کنار ما است و خوشحالم که بجای سالروز وفات، در سالگرد تولد این افراد یادشان را گرامی میداریم. فیلم «حمید هما» را میتوان مستندی چهره نگار دانست که در آن دو شخصیت محوری پا به پای هم معرفی میشوند. برای ساخت چنین مستندهایی کارگردان هم میتواند دست به پژوهش تاریخی بزند و سراغ آثار و مستندات بجامانده از افراد برود، هم اینکه میتواند از روش تبیینی بهره بگیرد که در آن موقعیت کنونی شخصیت محوری مورد بررسی قرار میگیرد. به نظر میرسد در این فیلم برای حمید سمندریان از شیوه نخست و برای هما روستا از روش دوم استفاده شده است.
وی در ادامه به برخی از ایرادات فیلم اشاره کرد و گفت: به نظر میرسد فیلم در بخشهایی از مدار اصلی خود خارج میشود که این امر ممکن است از دغدغههای شخصی کارگردان نشات گرفته باشد. از سوی دیگر سجادی علاوه بر کارگردانی، تدوین فیلم را هم شخصا انجام داده است. به عقیده من بهتر است فیلم حتی اگر کوتاه هم باشد، به دست شخصی بهجز کارگردان تدوین شود تا روی کیفیت فیلم تاثیر منفی گذاشته نشود. البته نباید فراموش کنیم که سجادی علاوه بر فعالیت سینمایی، رمان نویس و نقاش هم است. از این رو برخلاف دیگر مستندهای چهره نگار که با قاب عکس آغاز میشوند، «حمید هما» با منظره پاییز و طبیعت شروع میشود؛ همان چیزی که علاقه هما روستا است.
حاجی مشهدی بیان کرد: این فیلم با وجود طولانی بودن، نگرشی اجتماعی فراتر از یک چهره نگاری متعارف دارد و مخاطب را به فکر فرو میبرد. این تراژدی و فاجعه که چرا هنرمند ارزشمند این سرزمین به اجبار به کافه داری رو بیاورد. اگرچه فیلم به شوخی از کنار این ها میگذرد، اما چنین مسائلی اشک را از دیدگان مخاطب جاری میکند. در خصوص زمان فیلم هم به نظر من باز تدوین فیلم به شکلی که زمان آن را کوتاه تر کند، موجب انسجام بیشتر فیلم و برقراری ارتباطی محکمتر با مخاطب میشود. اسم فیلم زیباست گویی که حمید را کاملا متعلق به هما میداند، اما فکر میکنم حمید و هما اسم بهتری بود، چرا که این دو نفر همشأن یکدیگر هستند.
سخنران بعدی این مراسم محمدعلی سجادی بود که در ابتدا به شیوه ساخت فیلم پرداخت و گفت: روزی که شروع به ساخت فیلم کردیم به خواست هما روستا در مراسم نکوداشت حمید سمندریان حاضر شدم و قرار بود فیلمی هشت دقیقهای از آن مراسم تهیه کنم اما در آنجا شاهد مسائل گوناگونی بودم که به نظرم حیف بود اگر ثبت و ضبط نمیشد. سابقه رمان نویسی و نقاشی و تجربه چنین فضاهایی هم باعث شد که خود را از کارهای خطی رها کنم و اجازه دهم کار من را با خود ببرد. اگرچه به کنار هم چیدن خرده روایتها آگاه بودم اما هیچ گاه مقید به روایت در خط مستقیم نبوده و نیستم. تمام تلاش خود را کردم که صمیمیت و زنده بودن شخصیت سمندریان در این فیلم جاری باشد، از این رو بسیاری از صحنههای فیلم برای خود من نقش یادگاری گران بها دارد.
سجادی در ادامه به زمان فیلم اشاره کرد و گفت: نسخهای چهار ساعته از این فیلم نیز وجود دارد که شاید در چنین فضایی قابل پخش نباشد اما فکر میکنم ساخت آن ضروری بود چرا که نسلهای جدیدتر و آینده ما ممکن است از این مسائل آگاهی کافی نداشته باشد. این فیلم تصویری ست پیش روی آیندگان که بتوانند با بهرهگیری از محتویات فیلم، ابهامات ذهنی خود را برطرف کنند و از این رو کوتاه کردن فیلم را جایز نمیدانستم. نسخه چهار ساعته فیلم را میتوان منبعی تصویری به شمار آورد که به درد پژوهشهای آیندگان می خورد. از همه دوستانی که من را در تهیه این سند تصویری یاری دادند تشکر میکنم.
رضا کیانیان ادامه داد: آن چه پیش روی من بود را بهعنوان یک فیلم تماشا نکردم چرا که درون آن غرق بودم و خودم را خارج از آن احساس نمیکردم. در هنگام پخش فیلم مدام یاد خاطرات روزهای نخست آشنایی با حمید و هما بودم. حمید سمندریان را نخستین بار زمانی ملاقات کردم که از مشهد برای شرکت در امتحان ورودی دانشکده هنرهای دراماتیک و دانشکده هنرهای زیبا به تهران آمده بودم. آخرین دیدارم با او نیز در بستر مرگ بود که با آن وضعیت جسمی قصد داشت «بازی استریندبرگ» را دوباره به روی صحنه ببرد. ما میدانستیم که او از نظر جسمی قادر به انجام آن نخواهد بود ولی اراده او بسیار قوی بود و داشت با من و هما تمرین میکرد و این تناقض برای ما بسیار دردناک بود. لحظاتی که درگیر تمرین و تحلیل میشد ناگهان بلند میشد و همچون یک آدم سالم مینشست. در تحلیلی که داشت میگفت این بار باید نقش ادگار را به شکلی متفاوت اجرا کنی. در اجرای پیشین «بازی استریندبرگ» به من می گفت ادگار به چیزی خیره میشود که نمیداند چیست، اما این بار معتقد بود که ادگار مرگ را دیده که آن گونه از دنیای اطراف جدا میشود. سمندریان مرگ را به چشمان خود دیده بود، و این آخرین تصویری است که از او به خاطر دارم.
کیانیان در بخش پایانی سخنانش باز هم به ویژگیهای شخصیتی سمندریان اشاره کرد و گفت: در چشمان سمندریان همواره اضطرابی همراه با سوال و وحشت وجود داشت. همه دغدغه او در تمام سالهای زندگیاش، مساله عدالت بود و اینکه آیا زمانی در این دنیا عدالت برقرار خواهد شد؟ اضطراب موجود در نگاهش هم از ندانستن پاسخ این سوال نشات میگرفت. این موضوع را در تمام نمایشهایش هم میتوانیم بیابیم.
حمید لبخنده ضمن اشاره به اتفاقی بودن حضورش در این فیلم گفت: حرف زیادی برای گفتن ندارم اما در تایید گفتههای کیانیان باید بگویم آخرین باری که با حمید سمندریان به شمال کشور رفته بودیم، با من از اجرای متفاوت «بازی استریندبرگ» سخن گفت. در آنجا هم میگفت نگاه خیره ادگار به ابدیت، در واقع نگاه او به مرگ است. پس از گفتن این حرفها هم به دریا خیره شد و دیگر حرفی نزد.
در پایان این نشست نیز داریوش مودبیان بازیگر قدیمی تئاتر دقایقی برای حاضران در تالار صحبت کرد و ضمن بیان خاطراتی از نمایشهای سمندریان گفت: حمید سمندریان پس از بازگشت به ایران، نوآوری را به تئاتر ایران وارد کرد. یکی از ویژگیهای او در هنگام کارگردانی جدیت و دقت او بود که حتی در انتخاب و پخش موسیقی قابل مشاهده بود.
نظر شما