به گزارش خبرنگار اقتصادي مهر، در نامه يك توليد كننده و صنعتگربه رييس جمهور اينچنين آمده است: به خدا سوگند كه از اين همه كارشكني خسته ام، سالياني است كه روزگار سپري مي كنم و به عشق اعتلاي شهر و ديار خويش و به دنبال روزي حلال تلاش مي كنم اما از اين همه تلاش هم خسته ام . صداقت تنها كالايي است كه در اين آشفته بازار وارد نمي شود و از بد روزگار و عدم حمايت !! صادر هم نمي شود.
در اين نامه آمده است: به ياد مي آورم كه چگونه روزهاي جواني خويش را در جهت استقرار نظام درطبق اخلاص گذاشتيم و با چه شور و حالي سالهاي پرالتهاب جنگ را به پايان رسانديم، حال پاسخ هر مهري را با بي مهري تمام دريافت كردم، اشتغالزايي كردم , سنگ اندازي كردند. بر موضع خود اسرار كردم ، اما تهديد شدم و در نهايت شكايت به استاندار استانم بردم كه ناگهان از اداره اطلاعات سر در آوردم.
اين نامه مي افزايد: بر سر يك غرض ورزي كارخانه ام را به تعطيلي كشاندن و كارگران را بيكار نمودند و پس از رسيدن به اهدافشان ، تعطيلي كارخانه را سوء تفاهم تلقي كردند ، عوارض ساليانه امسال را كه در سال بعد محاسبه و ابلاغ مي شود پيش از رسيدن موعد ابلاغ و همين امسال آن را مطالبه و دريافت كردند، بانكها همچون دربانان دوزخ منتظرند كه كدام توليد كننده بخت برگشته اي ديون آنها را معوقه سازد كه ناگهان بر سر او ريزند و حيثيت اجتماعي وي را كه براي همين آب و خاك زحمت مي كشد به چشم بر هم زدني بر باد دهند.
در اين نامه آمده است: پنج واحد توليدي و يك واحد خدماتي حاصل عمري است كه مي توانست در جهتي ديگر سوق يابد.زندگي در منطقه محروم شايد در نوع خود شاهكاري به شمار آيد كه بسياري حتي از درك آن نيز عاجزند؛ استدعا دارم كه منطقه محروم را براي يكبار هم كه شده از دادخواهي محروم نسازيد و تقاضاي ديدار با خود و يا افراد مورد وثوق خود را از اينجانب دريغ نفرماييد . چرا كه هر چه از حكومت مركزي دورتر باشي درخواهي يافت كه چه دستهاي آلوده اي با شرف و اعتبار اين ملت بازي مي كند.
در پايان اين نامه آمده است: مشكلات مناطق محروم نه در سطح كلان و نه در سطح خرد و بومي بلكه در سطوح مديريتي نيمه كلان كشور است كه رابطه بازي جاي تمامي ضوابط و قوانين را گرفته است.
نظر شما