به گزارش خبرنگار گروه دين و اندبشه "مهر"، پديده جهاني شدن فرايندي ديالكتيكي و پيچيده است كه از طريق شبكه هاي جهاني مبادله اطلاعات، اقتصاد سرمايه داري جهاني و فرهنگ مصرف گرايي هماهنگ به پيش مي رود. البته اين به معناي انكار ابعاد و علل سياسي، اجتماعي و فرهنگي جهاني شدن نيست. روند جهاني شدن به دليل آنكه در آن همه كشورها و جوامع با يكديگر تأثيرپذيري و تأثيرگذاري دارند ديالكتيكي است يعني اينكه تحولات منطقه اي و محلي جزئي از تحولات جهاني هستند و مسائل بين المللي نيز بر رويدادهاي محلي تأثير شگرفي مي گذارند. در اين منظومه هيچ توسعه اي در محل يا منطقه خاصي نمي تواند هماهنگ با مسير تحولات جهاني اتفاق بيفتد. به كلامي ديگر جهاني شدن فرآيندي جزئي نگرانه در ساختاري كلي گرايانه است و همچنين فرآيندي است ساختاري در سطح بين الملل با تأثير پذيري از كوچكترين روندهاي منطقه اي و محلي.
جهاني شدن در عين اينكه ابعاد مختلفي دارد اما يك موضوع اقتصادي است، يعني اينكه نقطه شروع و محرك اصلي آن در حوزه اقتصادي اتفاق افتاده است و سپس ديگر حوزه ها وارد اين جريان شده اند. وابستگي متقابل مالي و فني مناطق و كشورها و جهاني شدن هرچه بيشتر نظام اقتصادي در سطح كشورها، محدودتر شدن قدرت حوزه هاي سياسي و تصميم گيرندگان اجرائي، روندي را به وجود آورده است كه هماهنگي و تبعيت هرچه بيشتر كشورها را با ساختار اقتصادي نظام بين الملل اجتناب ناپذير ساخته است. دنياي جهاني شدن، ساختاري به هم تنيده و تار عنكبوتي دارد، فاصله ها كوچك شده است، زمان معنايش را از دست داده است، تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات يعني IT و ICT در نهايت كارآمدي و تأثيرگذاري هستند، دنياي شركتهاي چند مليتي و تبليغات رسانه اي اقتصادي همراه با فرهنگ مصرف گرايي است، پيوستگي اقتصادي تا به حدي است كه توليدات در مكانهاي مختلف توليد شده اما ساختاري هماهنگ دارند يعني اينكه توليدات به صورت جزئي و قطعه قطعه در مكانهاي مختلف دنيا ساخته مي شوند و بر اساس بازارهاي مصرف و نياز در مناطق مورد استفاده مونتاژ و ارائه مي شوند، سرمايه حالتي سيال دارد و گريزان است و هر روز از نقطه اي به نقطه ديگر بر اساس ارزش افزوده بيشتر حركت مي كند، توليد سرمايه اي آن هم با بهره گيري از تكنولوژي برتر و انحصاري عرضه مي شود، نيروي كار در توليدات فقط به صورت متخصص آنهم در سطح محدود كارآيي دارند. مناطق مختلف بر اساس نوع كالا و مواد خام و همچنين نيروي انساني متناسب موجود در آن منطقه از لحاظ توليد سرمايه تقسيم شده اند و انحصارات و سلطه شركت هاي خاص در صنايع مختلف مشهود است. به عنوان مثال در صنايع هواپيما سازي دو شركت بوئينگ و ايرباس انحصاري معلق در جهان دارند، در صنايع الكتريكي شركتهايي چون sony ، نوكيا و غيره تبحر و برتري خاصي دارند. در توليدات كامپيوتري و نرم افزاري مايكروسافت، IBM غو هايي فوق العاده ثروتمند و با بهره ، فراگيري و كارآمدي نسبتاً عجيب فعاليت مي كنند.
در دنياي جهاني شدن، پيوستگي اقتصادي كشورها ناشي از تنوع منابع و ساختارهاي ارتباطي مرزهاي جغرافيايي ناديده گرفته مي شود و به علت ايجاد شبكه پيچيده و محكم وابستگيهاي متقابل، نقش سرمايه هاي ملي كاهش مي يابد. يعني اينكه با كمرنگ شدن مرزها، سرمايه ها، جهاني و بين المللي مي شوند. جهاني شدن به بين المللي شدن روز افزون بازارهاي مالي، پولي اعتباري و تسلط و نفوذ شديد شركتهاي چند مليتي بين المللي، توسعه تجارت جهاني و رشد روز افزون سرمايه گذاري هاي مستقيم و غيرمستقيم، كاهش و تقليل كنترل واحدهاي سياسي بر روي جريانهاي مالي و اقتصادي، ابهام و عدم تعيين حدود و كاركردهاي بانكداري، خدمات مالي، بورس ، گسترش فناوري اطلاعات و ارتباطات و حمل و نقل كالاها، خدمات و سرمايه و به طور كلي به وابستگي متقابل كشورها مي انجامد.
به گزارش "مهر"، جهاني شدن فرايندي ساختار شكن نيز هست، خرده گروههاي اقتصادي - اجتماعي را وارد عرصه بين المللي مي كند و ساختار هرمونيك دولت را مي شكند. همچنين در هويت و معناي ناسيوناليسم ملي و اقتصادي شكاف ايجاد مي كند، به قانون سخت اقتصادي پاي بند نيست، به نوعي يك نوع منافع جهاني را براي سرمايه در هر جايي كه شرايط باشد مي طلبد و از اين بابت همه چيز را تحت تأثير قرار مي دهد. فرهنگ، مذهب، سنتها، عقايد ملي، علقه هاي اجتماعي و ناسيوناليستي، آموزش، ورزش، هنر، سينما و تلويزيون، رسانه هاي نوشتاري و خيلي از جنبه هاي ديگر جامعه به نوعي در جهاني شدن متأثر مي شوند. البته بايد گفت كه جهاني شدن يك امر و پديده اي است كه از ساختار جاجعه اقتصادي و اجتماعي غربي نشات گرفته است اما به اين معنا نيست كه كشورهاي ديگر و بويژه كشور ما، بخواهد آن را بپذيرد يا نپذيرد. چون امري است كه از روابط توليد با سرمايه، تكنولوژي و ابزارهاي ديگر دنياي مدرن ريشه مي گيرد و خودش را در يك فرايند زمان بر اما نه چندان طولاني در سراسر جهان گسترش مي دهد. پس اين پديده پذيرفتني يا نپذيرفتني نيست بلكه امري آمدني است مانند يك سيل يا مانند يك طوفان. از اين رو بايد ديگر ملتها از جمله ما ايرانيان آن را اول با نگاهي واقع گرا بشناسيم و بعد تلاش نمائيم با نگاهي بومي و جهاني به آن توجه كنيم يعني با همان ساختار متناقض خودش، و شرايط اقتصادي كشور را با ديد آسيب شناسانه جهت حل و پذيرش نهايي جهاني شدن آن هم در چارچوب تاريخي و فرهنگي و مذهبي خويش مهيا سازيم يعني يك پاراديسم و شالوده جهاني را با سازه هاي دروني به نوعي بومي نماييم تا اينكه به تعارض يا تسليم مجبور نشويم.
در پايان بايد گفت جهاني شدن هم جنبه هاي مثبت و سازنده دارد و هم ابعاد منفي و نابود كننده. يعني اينكه هم فرصت است و هم تهديد، و اين دولتها هستند كه از آن در يكي از اين دو جنبه استفاده مي نمايند. پس استراتژي عقلايي و خردورزانه اين است كه از اين ماهيت دوگانه جهاني شدن فرصتي همراه با رفع تهديدهاي آن براي كشورمان فراهم سازيم.
نظر شما