به گزارش خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، دبير كانون داستان نويسي و نقد داستان معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي واحد تربيت معلم در اين كارگاه به بررسي و تشريح مكتب ادبي امپرسيونيسم پرداخت و گفت : امپرسيونيسم اصطلاحي است كه از نقاشي وارد ادبيات شده است امپرسيونيسم در نقاشي مكتبي است كه گروهي از نقاشان فرانسوي از قبيل " ادوارد مانه "، " كلود مونه "، پل گوگن " و " هانري تولوزلو ترك " و ديگران در اوسط قرن نوزدهم آن را به وجود آوردند .
هدف اين مكتب قيام بر ضد نقاشي هاي مرسوم آن زمان بود. الهام بخش اين گروه را گوستاوكون نقاش معروف فرانسوي دانسته اند كه نخستين بار كارگاه نقاشي را از اتاق هاي در بسته به فضاهاي باز و به ميان مردم برد و موضوع تابلوهايش را از منظره هاي كوچه و خيابان و چهره هاي مردم عادي گرفت .
محمد رحيمي در ادامه افزود : مكتب امپرسيونيسم در ادبيات نيز تاثير گذاشت و كم و بيش به عنوان مكتبي ادبي به حساب آورده شد .امپرسيونيسم در ادبيات اسلوبي است كه در آن نويسنده شخصيت ها و صحنه ها و حالت ها را آن گونه كه در يك لحظه و در يك نقطه خاص در ذهن او آشكار مي شود، نشان مي دهد و به ترسيم واقعيت اصلي آن ها كاري ندارد .از اين جاست كه حالت ها وگرايش هاي ذهني وروحي نويسنده ،عوامل موثر در شرح و توصيف شخصيت ها و حالت ها و اعمال آن ها به حساب مي آيد و كارهنرمند امپرسيونيست بيش از آن كه نشان دادن عيني موضوع يعني توصيف واقعيت عيني باشد ، تصويركردن چيزهايي است كه در لحظه اي گذرا بر ذهن او اثر گذاشته ،يعني انتقال تاثيري كه در نويسنده به وجود آمده است و بدين گونه خواننده به كمك كلماتي كه نويسنده به اين منظور به كارمي برد بيش ازآن كه به تعريف دقيقي از واقعيت دست بيابد به احساسي كه نويسنده نسبت به واقعه يا موضوع داشته است ، پي مي برد و آن احساس به او نيز منتقل مي شود.
به همين منظوراست كه نويسنده تنها پاره هايي از حوادث را انتخاب مي كند و آن ها را كنار يكديگر قرارمي دهد تا همچنان كه نقاش با كنار هم گذاشتن رنگ ها به كمك ضربه هاي قلم مو تصويري تاثير گذار مي آفريند ،كلمات نيز احساس او را به خواننده منتقل كنند و بدين ترتيب احساس بيش از توصيف دقيق واقعيت در خواننده موثر مي افتد .
دبير كانون داستان نويسي و نقد داستان معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي واحد تربيت معلم در ادامه افزود :امپرسيونيسم مكتبي است مبني بر اين اصل كه مقصود اصلي ادبيات ارائه توصيف هاي حاكي از جزئيات محيط عيني حوادث نيست بلكه بيان تاثيراتي است كه محيط و حوادث و قوه ادراك احساسات و شعور آفريننده اثر مي گذارند. بسياري از منتقدان توجه به اين مكتب را در بعضي از داستان ها و نمايشنامه هايي كه آنتون چخوف نويسنده روسي در اواخر عمر نوشته است ،كشف كرده اند زيرا چخوف با ثبت لحظه هاي زودگذر زندگي و طبيعت و در كنار هم قرار دادن آنها سعي مي كند بيشترتاثيرگذارباشد تا توصيف كننده .
وي خاطر نشان كرد : اصطلاح امپرسيونيسم همچنين براي توصيف اسلوب نويسندگاني به كاررفته است كه برزندگي دروني شخصيت هاي اصلي داشتن خود بيش ازواقعيت هاي خارجي اطراف آنها تكيه مي كنند . نمونه هاي فراوان اين شيوه كار را در آثارجيمز جويس نويسنده ايرلندي ، مارسل پروست نويسنده فرانسوي ، دوروتيريچارد سون و ويرجينيا وولف دو نويسنده انگليسي مي توان يافت كه خاطرات شخصيت ها و تداعي ها و عكس العمل هاي دروني قهرمانان خود راتوصيف مي كنند .
به گزارش مهر ، وي درپايان اظهارداشت : امپرسيونيسم در شعر نيز راه يافته است و شاعران امپرسيونيست با كلمات به نقاشي تصاوير پرداخته اند .همچنان كه آرتورسيمولزشاعرو منتقد انگليسي گفته است "شاعر امپرسونيست درحقيقت حساسيت خودش را نسبت به تجربه نشان مي دهد نه خود تجربه را با آن كه امپرسيونيست ناميده اند ".
امپرسيونيسم ايماژيسم بانماد گرايي تفاوت هاي عمده اي دارد در واقع براي اينكه بتوانيم شعر امپرسيونيسمي را بيشتر بشناسيم بهتر است تفاوت آن را با اين دو نوع شعر كه به آن نزديك هستند شرح بدهيم .شعر نمادگرايان به علت نماده هايي كه در آن به كار رفته نياز به تعبير و تفسير دارد در حالي كه امپرسيونيست ها به شكل هاي مشخص و دقيق اعتقاد ندارند اما ايماژيست ها به شكل هاي محدود معتقد هستند .در شعر به دنبال روشني و صراحت مي روند با اين همه بسياري از مشخصات شعر امپرسيونيستي را مي توان در شعر ايم لوئل و جان گولد فلچر شاعران ايماژيست آمريكايي يافت شعر امپرسيونيستي در ادبيات آلمان بيش از ادبيات ساير زبان جلوه داشته است .
نظر شما