همايون عليآبادي - عضو كانون ملي منتقدان تئاتر ايران - در گفتگو با خبرنگار تئاتر "مهر"، ضمن بيان اين مطلب ، نقد و نظرش بر نمايش " تئاتر بيحيوان " نوشته ژان ميشل ريب و كارگرداني دكتر محمود عزيزي ، مي گويد : اين تئاتر سه اپيزود دارد. اپيزود اول درباره خيالات دردمند يك مرد ما ليخوليايي است كه بيشتر هجو اين موقعيت است و خيلي راحت مي توان جاي پاي " آرايشگاه زيبا " به كارگرداني خانم مرضيه برومند را در آن ديد .
" علي آبادي " مي گويد : طنز نمايش از دل بر آمده نيست و نشان مي دهد كه استاد همه ما آقاي داود رشيدي اندك اندك ياد ايام او را پير و فرسوده ساخته و او ديگر قادر نيست كلمات را شمرده ادا كند و همين است كه جويده جويده مي گويد. در مورد رضا بابك هم همين را مي توانم بگويم، با اين تفاوت كه او ديگر دل و دماغ و ذوق هنري گذشته را ندارد . براي همين ما يك بازي معمولي و پيش پا افتاده از استاد رشيدي مي بينيم و انتظارمان برآورده نمي شود.
اين منتقد تئاتر اضافه مي كند : همين اتفاق در اپيزود سوم تكرار مي شود و تنها در اپيزود دوم و آن هم به مدد بازي مجيد جوزاني ديدن اين نمايش قابل تحمل مي گردد. تكه سوم، به نظرم يك تكه موهن است كه مقدسات مردم آمريكا را به باد سخره مي گيرد و اين عقده فرانسوي ها را كه سالهاي سال نسبت به آمريكا دارند، دوباره زنده مي كند .
عضو كانون ملي منتقدان تئاتر ايران در ادامه مي گويد : ما همچنان بايد شاهد اجراهاي متوسط از حرفه اي هاي متوسط باشيم . چون اين متن، موهن است و نبايد اجرا مي شد. از دو اپيزود ضعيف اول و سوم نمايش بگذريم ، به اپيزود دوم مي رسيم كه خيلي زيباست و آن "كمدي فرانس" است . شما مي دانيد كه اگر الان به فرانسه برويد، مي توانيد براي شش ماه ديگر، بليط نمايش "كمدي فرانس" تهيه كنيد. اين يك گرايش خاص است كه فرانسوي ها نسبت به مقوله "كمدي فرانس" دارند .
همايون علي آبادي در ادامه نقد خود بر نمايش "تئاتر بي حيوان" به خبرنگار تئاتر "مهر" مي گويد : ما در تئاتر اساسا دو نوع طنز داريم . يكي طنز " آيرونيك " كه به آن طنز چند پهلو مي گويند و ديگري طنز حقير و پيش پا افتاده "ساتيريك" . ما در اپيزود دوم ، شاهد يك طنز آيرونيك با بازي درخشان مجيد جوزاني هستيم . البته در قياس با بازي نه چندان دلچسب لادن مستوفي و دو استاد ديگر . در اين اپيزود كه يك شهروند فرانسوي به همراه زنش در يك اپرا شركت كرده اند ، قرار است خواهر زن را مورد تشويق خود قرار دهند. ولي شوهر كه از اينگونه افاضات به تنگ آمده زنش را تنها گذاشته و مي رود ."برشت" مي گويد : اگر در نمايشي نتوان خنديد، بايد به آن خنديد . اين را كسي كه خود، تئوريسين چپ گرا است و سالهاي زيادي را با " انگلس " و " هگل " كار مي كرده است، مي گويد.
عضو كانون ملي منتقدان تئاتر ايران، در ادامه مي گويد : تنها نتيجه اي كه مي توان گرفت، اين است كه ما همچنان روي حرف خودمان مبني بر نداشتن تئاتر حرفه اي بمانيم. ما رد كارگردان را در هيج جاي نمايش نمي بينيم . بطوري كه فكر مي كنيم كارگردان فقط حضور فيزيكي در نمايش داشته است . اين از آقاي عزيزي بعيد است و به نظر مي رسد گذر عمر بر كارگرداني ايشان بي تاثير نبوده . در اپيزود اول آقاي رشيدي تقريبا هر كاري كه دلش مي خواهد مي كند . ازنقطه A به نقطه B و از نقطه B به نقطه C . همينطور بي هدف مي چرخد. اميدوارم آقاي رشيدي مرا ببخشد . خيلي عذر مي خواهم، ولي گويي ايشان شلنگ تخته مي اندازد .
اين منتقد تئاتر مي افزايد : من حتي اطلاع دارم كه اين گروه حرفه اي اسپانسر داشته و مبالغي بين آقايان تقسيم شده است . حتي آقاي رشيدي در بروشور اشاره كرده بودند كه من خيلي وقت است بيكارم و براي ما حرفه اي ها، فرصت اجراي نمايش پيش نمي آيد. ولي من به شما مي گويم، ما تئاتر حرفه اي نداريم. نمي دانم آقاي عزيزي چه تعريفي از كارگرداني تئاتر دارند؟ ولي ما نه هدايت بازيگران را مي بينيم، نه اطلاعات دراماتورژي كه بايد به تماشاگر انتقال يابد. آقاي رشيدي و عزيزي پاريس را مي شناسند و بزرگ شده پاريس هستند. ولي نمي دانم چرا اين شوخي سنتي را با رئيس جمهور آمريكا مي كنند؟ چه سودي از اين بازي سياسي نسيب آنها مي شود؟ ما در همين تكه ، لودگي سطحي و عوام فريبي غير قابل بخششي را از آنها مي بينيم كه ارتباطي به تئاتر و فرهنگ تئاتر ندارد.
وي در ادامه مي گويد : معدل كارگرداني در اين اجرا خيلي پايين است. بگذاريد اين بازي معدل گيري را انجام دهيم . (مي گويد: در دل دوست به هر حيله بايد راهي جست). من به كارگرداني اين نمايش عددي زير 10 مي دهم . واقعا نمي دانم استادم آقاي عزيزي چه دليلي براي كارگرداني دارند . بد نيست شما هم به آقاي عزيزي تلفن كنيد و از ايشان بخواهيد كه تعريفي از كارگرداني تئاتر بدهند.
اين منتقد تئاتر در پايان گفت : مجيد جوزاني تنها بازيگر خوب اين نمايش بصورت غريزي بازي مي كند و در كل، هيچ اتفاق ديگري در نمايش نمي افتد. وقتي ما بالقوه تئاتر شهرستان را داريم، ولي توجهي به آن نمي شود، در آنصورت يك دلسردي و بي حسي بر تئاتر ما قالب مي شود. اگر اين تئاتر كار و اجرا نمي شد، هيچ اتفاقي نمي افتاد و من مي گويم اي كاش اتفاقي در چهارسو مي افتاد. گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست / آنكه البته به جايي نرسد فرياد است .
نظر شما