به گزارش خبرنگار سينمايي "مهر"، قاره آسيا به عنوان پهناورترين قاره جهان همواره مورد توجه صنعت سينماي جهان بوده است و نمايش آثار توليدشده در آمريكا و اروپا در كشورهاي آسيايي سود هنگفتي نصيب شركتهاي تهيه و پخش فيلم ميكند. ظرفيت بالاي نمايش فيلم در كشورهاي آسيايي و آشنايي مردم اين كشورها با جديدترين آثار توليدشده در جهان باعث شده است كه سينماگران فعال در كشورهاي آسيايي نيز جايگاه جديتري به مقوله سينما داشته باشند و سينماگران آسيايي، لااقل در عرصه سينماي هنري و متكي بر انديشه، جايگاه ويژهاي در عرصه سينماي انديشهگراي جهان بيابند.
در وضعيت كنوني سينماي جهان و در معادلات اقتصادي كلاننگر سينما به عنوان هنر - صنعت، سينماي آسيا نقش عمدهاي در ايجاد متغيرهاي جديد اقتصادي در عرصه توليد و نمايش فيلم ندارد و فعاليتهاي عمده اقتصادي آن نيز بيشتر به بازارهاي داخلي و منطقهاي محدود است. اما بخش انديشهگراي اين سينما توانسته با ارائه مضامين تازه و نگاهي جديد به ساختارهاي زيباشناختي به ويژه در عرصه سينماي مفهومگرا، حرفهايي براي گفتن داشته باشد. البته سهم هر كشور صاحب سينما در آسيا در ايجاد اين رونق فرهنگي هنري در سينماي قاره پهناور به يك اندازه نيست و بدون ترديد در آينده نيز چنين نخواهد بود.
گروهي از سينماگران نوگراي چين با تكيه بر مضامين دشوار اجتماعي كه آنقدرها هم خوشايند حكومت مركزي نبوده، صاحب اعتبار و جايگاهي ويژه در عرصه سينماي متفاوتنگر و واقعگراي جهان و رفتهرفته به سوي تهيه فيلم با مشاركت كشورهاي خارجي متمايل شدند.
ضمن اينكه به وضوح شاهد جداشدن برخي سينماگران چيني ، هندي و ... از پيكره سينماي بومي و ملي خود هستيم، در عين حال نميتوانيم نقش سينماي بومي آسيا را در تقويت زيرساخت هاي فرهنگي هنري سينماگران سرشناس و مهاجرت كرده اين قاره انكار كنيم. همچنان كه اشاره شد، اغلب اين سينماگران وجهه و اعتبار خود را از فضاي بومي و فرهنگي خودي كه در آثار اوليهشان مشهود بوده گرفته اند و هيچكدام هم منكر تاثير نگاه بومي موجود در آثارشان بر پيكره كلي سينمايشان و به دست آوردن شهرت بينالمللي نيستند.
سينماي آسيا كه حالا يك پاي اصلي و ثابت آن در عرصههاي بين المللي توسط سينماگران ايراني پي ريزي شده است، به ويژه در دهه اخير در مسيري قرار گرفته كه اغلب جشنوارههاي معتبر بينالمللي نميتوانند متفاوت از كنار آن بگذرند و برخي از آنها برنامههاي مرور بر آثار برگزيده آسيايي را هم در برنامههايشان ميگنجانند. لااقل سينماگران ايران به عنوان يك كشور مهم آسيايي همواره حضور خود را در جشنوارههاي گوناگون حفظ كرده اند و گاهي اوقات جوايز معتبري را هم به خود اختصاص دادهاند.
نقش سينماي آسيا به ويژه سينماي كشورهايي مانند ايران، چين و ژاپن در برخي عرصههاي بينالمللي با مشخصاتي كه گفته شد غيرقابل انكار است، اما به نظر ميرسد كه براي عبور از اين تاثير يك بعدي كه در وجوه هنري سينما خلاصه شده است، اين سينما با عنايت به ويژگيهاي بالقوه فراواني كه براي تاثيرگذاري بيشتر بر وجوه اقتصادي سينما دارد، ميتواند با ايجاد بازارهاي منطقهاي و بعد شركت فعال و تخصصي در بازارهاي فيلم بينالمللي وجوه ديگري از تواناييهاي خود را به ظهور برساند.
جشنواره مهم و ارزشمند آسيا پاسيفيك كه يك دوره ازآن هم در ايران برگزار شد، ميتواند زمينهساز حركتي مهم در زمينه جدي گرفته شدن سينماي آسيا در كشورهاي آسيايي از يك سو و تلاش براي بازاريابي بينالمللي از سوي ديگر باشد.
ارتباطات اقتصادي سينمايي حتي بين آسيايي هم آنقدرها جدي گرفته نشده است و بازارهاي فيلم محدودي كه در حاشيه برگزاري جشنوارهها ايجاد ميشود، دربرگيرنده همه توليدات نيست و نميتواند نقش ويترين و آيينه تمام نماي سينماي كشور را ايفا كند. حتي در جشنواره آسيا پاسيفيك هم بازار فيلم جدي گرفته نشده و قرار است براي سالهاي آينده فكري براي آن بشود.
اختصاص بخشي از جشنواره بينالمللي فيلم فجر به سينماي آسيا و اختصاص جايزه براي بهترين فيلم آسيايي يك گام مهم براي جدي گرفته شدن سينماي آسيا، ابتدا در كشورهاي آسيايي، تلقي مي شود.
در قالب اختصاص چنين بخشهايي به برنامه هاي جنبي جشنواره فيلم فجر مي توان موضوع تلاش براي بازاريابي بينالمللي را در كنار كوشش فيلمسازان نوگراي آسيايي براي دستيابي به شيوههاي جديد بياني در عرصه سينماي متفاوت نگر مطرح كرد و به نتايجي رسيد كه در كوتاه مدت هم بتوانند تاثير مطلوب و حتي دور از انتظاري براي اوضاع كنوني سينماي آسيا داشته باشد.
برخي فيلمسازان و تهيه كنندگان آسيايي، از جمله برخي سينماگران ايراني، مدتهاست ضرورت تلاش براي عبور از مرزهاي نمايش داخلي محصولاتشان را كاملا احساس و سعي كردهاند با ايجاد تشكيلات مستقل، نگاهي كارشناسانه به مقوله پخش جهاني آثار خود داشته باشند.
آمار توليد فيلم در برخي كشورهاي آسيايي از جمله ايران، ژاپن و ... سواي سينماي هند كه معادلات و مناسبات خاص خودش را در قالب "باليوود" دارد، به رقم چشمگيري رسيده است كه حتي بيشتر از ظرفيتهاي نمايشي در اين كشورهاست. حالا در دل واقعيت افزايش كمي توليدات سينمايي در آسيا و به عنوان مثال در ايران واقعيت ديگري به عنوان "ميل و اراده قوي براي پخش بينالمللي" نهفته است كه به آن هم توجه ميشود.
از مدتها پيش برخي آثار موفق ايراني در جشنوارههاي خارجي به طور معمول پخشكنندهاي گوناگون بينالمللي داشته و اغلب اين فيلمها مخاطبان خود را در تمام نقاط جهان يافتهاند. اما نگاه عام و حرفهاي به مقوله پخش بينالمللي كه در بطن تشكيلات داخلي سينماي كشورها به ويژه ايران شكل گرفته هنوز در آغاز راهي دشوار و پرفراز و نشيب است.
"سينماي آسيا" همچنان كه گفته شد مقولهاي است كه در وهله اول بايد توسط آسياييها جدي گرفته شود. سينماگران آسيايي به ويژه در كشورهايي كه سرمايه گذاري قابل توجهي روي سينماي داخلي انجام داده اند با اتخاذ شيوههاي درست و حساب شده و با استفاده از سرمايههاي پراكنده و گردآوري آنها براي توليد آثاري كه بتوانند قابليتهاي پخش بينالملي داشته باشند، ميتوانند وجوه قابليتهاي كمتر ديده شده آسيا را به جهانيان نشان دهند، اگر نگاه كارشناسانه به فراموشي سپرده نشود و كاربه دست كاردان سپرده شود.
نظر شما